تجربه معماری خوشه های موفق از استنفورد تا شینچو
سارا پارسی؛ کارشناس مرکز پژوهش اتاق بازرگانی ایران
بررسی مطالعات در حوزه خوشههای صنعتی و تجربههای عملی کشورهای مختلف نشان میدهد که در شکلگیری خوشههای صنعتی، دو عامل اصلی بازیگران و شبکهها نقش کلیدی دارند.
واژه “بازیگران” به مجموعهای از سازمانها، نهادها و افرادی اشاره دارد که درون خوشه نقش مستقیم یا غیرمستقیم در ایجاد، پشتیبانی و پویایی فعالیتهای اقتصادی، فناورانه و نهادی ایفا میکنند. در واقع، بازیگران همان عناصر اصلی اکوسیستم خوشه صنعتی هستند که میتوان آنها را به سه دستهی زیر بازیگران اقتصادی، بازیگران دانشی و فناورانه و بازیگران نهادی و سیاستی تقسیم کرد.
منظور از شبکهها، بستر تعامل و همکاری میان شرکتها، نهادهای تحقیقاتی، دولتها و سایر کنشگران است که موجب پویایی، یادگیری جمعی و نوآوری در خوشه میشود. بر اساس گزارش سازمان توسعه صنعتی ملل متحد، شبکهها از تعاملات رسمی (مانند قراردادهای تأمین، همکاریهای تحقیقاتی یا کنسرسیومهای فناوری) و غیررسمی (روابط شخصی، تبادل تجربه و اعتماد اجتماعی) تشکیل میشوند.
این شبکهها موجب میشوند اطلاعات فنی و بازار بهسرعت در خوشه منتشر شود و شرکتها از یادگیری تعاملی بهرهمند گردند. در واقع، آنچه موجب تمایز یک خوشه پویا از صرف تجمع مکانی بنگاهها میشود، وجود همین شبکههای فعال و باز است که جریان دانش، نوآوری و همکاری را ممکن میسازد. شبکهها میتوانند هم در درون خوشه و هم میان خوشه و محیط بیرونی (از جمله شبکههای جهانی و زنجیرههای ارزش بینالمللی) برقرار شوند. این ساختار شبکهای، خوشه را به نظامی یادگیرنده و خودتقویتکننده تبدیل میکند.
در فرآیند شکلگیری خوشههای صنعتی، مرحله نخست با تمرکز جغرافیایی بازیگران آغاز میشود؛ یعنی شرکتها، تأمینکنندگان، مراکز آموزشی و نهادهای عمومی بهدلیل مزیتهایی چون دسترسی به بازار، نیروی کار متخصص یا منابع مشترک در یک منطقه گرد هم میآیند. این تراکم اولیه میتواند از یک مزیت طبیعی ناشی شود (مانند موقعیت مکانی یا منابع خام) یا نتیجه یک اقدام راهبردی نظیر تأسیس شرکت پیشرو (anchor firm) یا سیاست حمایتی دولت باشد.
در مرحله دوم، شبکههای رسمی و غیررسمی میان این بازیگران شکل میگیرد که تبادل دانش، اطلاعات و منابع را ممکن میسازد و هسته یادگیری جمعی را پدید میآورد. این شبکهها به مرور از سطح روابط محدود دوجانبه به شبکههای چندبازیگری و خوشهای تبدیل میشوند که موجب همافزایی میان بنگاهها و نهادها میگردند.
در مرحله نهایی، این شبکهها تثبیت شده و خوشه به ساختاری پویا، نوآور و خودپایدار بدل میگردد. پایداری و توسعه خوشه در این مرحله وابسته به کیفیت و تراکم ارتباطات شبکهای، سطح اعتماد متقابل و توانایی خوشه در جذب دانش و فناوری از منابع بیرونی است.
مطالعات بینالمللی تأکید دارند که همین فرایند تدریجی (این فرآیند لزوماً خطی نیست و ممکن است همپوشان یا دورانی باشد) — از تراکم مکانی تا تثبیت شبکهها — زیربنای پایداری و نوآوری در خوشههای صنعتی به شمار میرود و بدون شبکههای فعال، حتی تراکم جغرافیایی نیز منجر به خوشهسازی واقعی نخواهد شد. در ادامه تجربه دو نمونه برجسته از خوشههای فناوری در جهان که هر یک در بستر تاریخی، اقتصادی و نهادی متفاوت شکل گرفتهاند مورد بازخوانی قرار گرفته است.
سیلیکونولی: زایش بخش خصوصی در بستر حمایت نهادی دولت
دره سیلیکون (Silicon Valley) در ایالت کالیفرنیا آمریکا، واقع در منطقه خلیج سانفرانسیسکو از دهه ۱۹۵۰ به عنوان پیشرفتهترین خوشه فناوری جهان شناخته شده و امروزه قلب تپنده فناوری ایالات متحده و جهان محسوب میشود. تمرکز اصلی خوشه سیلیکون ولی بر فناوری اطلاعات، صنایع نیمههادیها، هوش مصنوعی، محاسبات ابری، زیستفناوری دیجیتال و سرمایهگذاری خطرپذیر است.
شکلگیری سیلیکون ولی مرهون همکاری نزدیک بازیگران اصلی آن یعنی دانشگاه استنفورد، شرکتهای فناوری بزرگ و سرمایهگذاران خطرپذیر است. دانشگاه استنفورد با ایجاد پارک صنعتی استنفورد (Stanford Industrial Park) زمینه پیوند مستقیم میان پژوهش علمی و صنعت را فراهم کرد؛ اقدامی که موجب زایش شرکتهایی چون Hewlett-Packard (HP)، Intel و Cisco Systems شد. این مدل تعامل سهجانبه — میان دانشگاهها، بنگاههای فناورانه و سرمایهگذاران خطرپذیر — بعدها به الگویی جهانی برای توسعه خوشههای نوآوری در کشورهای مختلف بدل شد.
لذا آنچه سبب تبدیل منطقه سیلیکون ولی به الگویی برای خوشههای فناوری جهانی شده است، نه دولت بلکه عوامل کلیدی نظیر فرهنگ نوآوری، پذیرش ریسک و آزادی بازار بوده است؛ به عبارت دیگر سیلیکون ولی آمریکا نمونهای از رشد مبتنی بر بازار و سرمایهگذاری خصوصی است.
اگرچه دولت نقش مستقیم در شکلگیری خوشه نداشت اما با حمایت از مالکیت فکری، قوانین بازار و زیرساختهای سرمایهگذاری خطرپذیر، محیط مساعدی برای توسعه خوشه فراهم کرد. به عنوان مثال تأمین بودجههای پژوهشی برای دانشگاه استنفورد و دیگر مراکز علمی، قراردادهای گسترده دفاعی و فضایی که نخستین بازار فناوری نیمهرسانا را ایجاد کردند، قانون Bayh–Dole در سال ۱۹۸۰ که تجاریسازی اختراعات دانشگاهی را ممکن ساخت و اصلاح مقررات سرمایهگذاری از طریق قانون ERISA که رشد سرمایهگذاری خطرپذیر را تسهیل کرد، بود.
دولت همچنین با اجرای برنامههای SBIR و STTR، از شرکتهای دانشبنیان حمایت مالی کرد و از طریق قوانین مالکیت فکری و زیرساختهای حقوقی، تعامل میان دانشگاه، صنعت و سرمایهگذاران را تقویت کرد. در دهههای اخیر نیز با تصویب قانون CHIPS and Science Act (2022) و توسعه مراکز فناوری منطقهای، نقش خود را بهعنوان تسهیلگر نوآوری و حافظ پویایی این خوشه ادامه داده است.
شینچو: زایش دولتمحور در خدمت توسعه دانشبنیان
در نقطه مقابل و برخلاف خوشه فناوری سیلیکون ولی آمریکا، پارک علم و فناوری شینچو (Hsinchu Science Park) در تایوان نمونهای از رشد هدایتشده توسط دولت با تمرکز بر توسعه منطقهای و ایجاد فرصتهای شغلی برای مهارتهای تخصصی است. این خوشه صنعتی که سازمان توسعه صنعتی ملل متحد و بانک جهانی به آن لقب سیلیکون ولی تایوان دادهاند، در سال ۱۹۸۰ توسط دولت تایوان راهاندازی شد تا کشور را از اقتصاد کشاورزی و صنایع سنتی به اقتصاد دانشبنیان منتقل کند.
این اقدام بخشی از سیاست صنعتی فعال دولت بود که بر پایه ایجاد پارکهای علمی، حمایت مالی از بنگاههای کوچک و متوسط و هدایت سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه شکل گرفت. دولت تایوان نهتنها زیرساختهای فیزیکی، قانونی و مالی لازم را برای استقرار شرکتهای فناور فراهم کرد، بلکه با ایجاد نهادهایی چون مؤسسه تحقیقات فناوری صنعتی (ITRI) و همکاری نزدیک با دانشگاههای چیاوتونگ و تسینگهوا، پیوند میان علم، صنعت و دولت را تقویت نمود. این همکاری سهجانبه به رشد شرکتهای پیشرو همچون TSMC و شکلگیری شبکههای نوآوری منجر شد.
علاوه بر این، دولت با ارائه حمایتهای مالی و مشوقهای R&D برای بنگاههای کوچک و متوسط، شبکههای نوآوری را تقویت و توسعه فناوری را در مناطق مرکزی و جنوبی کشور گسترش داد. دادههای جدید نشان میدهد که هزینه تحقیق و توسعه تایوان در سال ۲۰۲۲ حدود ۳.۹۶ درصد از تولید ناخالص داخلی بود. شرکتهای مستقر در پارکهای علمی، شامل شینچو، بخش قابل توجهی از فعالیتهای تحقیق و توسعه کشور را به خود اختصاص دادهاند.
تعداد شرکتهای فعال در شینچو در سال ۲۰۲۲ حدود ۵۸۴ شرکت بود و گردش مالی سالانه آنها تقریباً ۵۲.۵ میلیارد دلار آمریکا برآورد شد. سرمایهگذاری اولیه دولت برای تأسیس پارک حدود ۱۰ میلیارد دلار تایوانی بود و تا سال ۱۹۸۹ بیش از ۲۰۰۰۰ شغل در آن ایجاد شد.این آمار نشان میدهد که مداخلات هدفمند و سیاستهای هدایتگرانه دولت، موتور اصلی تبدیل تایوان به یکی از قطبهای جهانی صنایع نیمهرسانا و فناوری پیشرفته بوده و شینچو الگویی موفق برای توسعه خوشههای فناوری در اقتصادهای نوظهور فراهم ساخته است.
بررسی تجربه دو خوشه فناوری و مقایسه آنها، افزون بر شواهد و ادبیات نظری، نشان میدهد که خوشههای صنعتی صرفاً تجمع مکانی بنگاهها نیستند، بلکه بر پایه اصول مشخصی شکل میگیرند که شامل وجود بازیگران توانمند، شبکههای فعال برای تبادل دانش و منابع و جریان مستمر نوآوری است.
توان شکلگیری و پایداری خوشهها به شدت متأثر از چارچوب نهادی محیط اقتصادی، شامل قوانین مالکیت فکری، سیاستهای صنعتی و زیرساختهای فیزیکی و علمی، میباشد. این تجربهها همچنین نشان میدهد که خوشهها میتوانند هم در بستر بازارمحور، همانند سیلیکون ولی و هم در قالب هدایت هدفمند دولت، مانند شینچو تایوان، توسعه یابند؛ اما در هر صورت، هماهنگی میان عوامل انسانی، سازمانی و نهادی شرط لازم برای ایجاد اکوسیستم نوآور، یادگیرنده و خودپایدار است.








