«علم برای علم» یا «علم برای تولید»

  کد خبر: 28080056130

علی پاکزاد

از حضور شرکت‎ های دانش‎ بنیان در ساختار اقتصادی بنگاهداری کشور کمتر از دو دهه می گذزد. پارک‎ های علمی فناوری و سایر فضاهای فراهم شده حول و حوش این شرکت‎ ها تلاش دارند فعالیت بنگاه‎ های اقتصادی ایران را که سال‎هاست با موضوع نوآوری فاصله جدی داشته ‎اند را تغییر دهند. اما آیا در این سال‎ها مسیر درستی برای نیل به این هدف طی شده است؟

رویکرد به شرکت‎های دانش ‎بنیان زمانی رخ داد که سیاست‎گذاران کلان در کشور به موضوع ارزش آفرینی تحقیقات و تاثیر رشد علمی بر رشد اقتصاد واقف شدند. تقدم و تاخیر این اتفاقات چندان اهمیتی ندارند، یعنی توجه به جهش علمی زودتر رخ داد یا درک این موضوع که جهش علمی  چقدر در افزایش توان اقتصادی می‎تواند تاثیرگذار باشد.

مهم این است که اکنون در شرایطی قرارداریم که به نظر می‎رسد در این اکوسیستم به رغم تمامی دست آوردهای رخ داده همچنان درگیر یک حلقه مفقوده تکمیل نشده است یعنی تجاری سازی.

در دنیا و به خصوص در کشورهای پیشرفته بدون آنکه عبارتی مانند دانش بنیان وجود خارجی داشته باشد تمامی بنگاه ‎ها خود را به نوعی وابسته به علم و نوآوری می‎دانند.

واحدهای تحقیق و توسعه دهه‎ هاست که در قلب مدیریت تک تک بنگاه‎های اقتصادی موفق حضور دارند و بخش زیادی از منابع مالی و انسانی بنگاه ‎ها به این بخش‎ها تخصیص پیدا می‎ کنند.

اما در ایران کمتر به بنگاه ‎هایی برمی­ خوریم که چنین واحدی داشته باشند و حتی از معدود شرکت‎هایی که واحد و تحقیق و توسعه در ساختار سازمانی آنها وجود دارد نیز انگشت شماری هستند که منابع مالی قابل تاملی به این بخش اختصاص دهند و این واحدها بیشتر شکلی نمایشی در ساختار بنگاه‎داری ما دارند.

از سوی دیگر شرکت‎های دانش‎بنیان نیز به رغم خلق دستاوردهای علمی و خلق و ثبت نوآوری­های بدیع کمتر به بدنه اقتصادی بنگاه‎های کشور متصل شده و به رشد ساختار موجود تولیدی کشور کمک کرده‎اند.

این فاصله جدی بخشی به نبود تعاریف دقیق از روابط و حقوق دانش‎بنیان­ها با حامیان و سرمایه‎گذاران بازمی‎گردد که در نهایت این کمبود و مواردی از این دست باعث شده شرکت‎ های دانش‎ بنیان در عمل با یک فاصله ملموس از بدنه اقتصادی و ساختار سنتی اقتصاد کشور به فعالیت بپردازند.

همچنین غلبه فرهنگ تجاری بر فرهنگ تولید به دلایل فراوان از جمله ساختارهای غلط، موجب شده که تولید بدون رانت در کشور ما به فعالیتی طاقت‎فرسا تبدیل شود و معدود تولیدکنندگان نیز انگیزه‎ای برای مشارکت با شرکت‎های دانش‎بنیان نداشته باشند.

تحدید و تفکیک فضای نوآوری در عرصه کلان اقتصاد کشور و تشویق به واردات علم در ساختار سنتی حاکم بر تعاملات اقتصاد ایران باعث شده که درجریان فعالیت شرکت‎های دانش‎بنیان شاهد طی طریقی باشیم که بیشتر از حرکت به سمت تجاری شدن یا به عبارت دقیق­تر خلق علم برای تولید و اقتصاد به سمت نوعی فعالیت انتزاعی برود که شاکله آنرا می‎توانیم خلق علم برای علم بدانیم.

شاید تمثیل ناقص از وضع پیش آمده در رابطه با نسبت فعالیت دانش‎بنیان‎ها با بدنه اقتصاد سنتی کشور مثل فعالیت ستاره شناسانی باشد که در کنار گروهی از کشاورزان به رصد وضعیت صور فلکی اشتغال دارند.

البته حتی در این شرایط تمثلی هم تحقیق ستاره شناسان می­تواند به تقویم کشاورزان کمک کند ولی در صورتی که کسی بتواند بین این دو گروه گفتمانی عملیاتی شکل دهد و خواست کشاورزان را به ستاره شناسان منتقل و دانش مفید حاصل از مطالعات ایشان را به کشاورزان تفهیم کند، این یعنی تجاری‎سازی علم.

در واقع تمامی آنچه از سوی دستگاه‎های متولی مانند معاونت علمی و فناروی ریاست جمهوری در این سال‎ها شکل گرفته با هدف همین واسطه‎گری بوده، ولی به نظر می‎رسد هنوز با نقطه مطلوب فاصله جدی داریم یعنی به رغم تمامی تلاش­های صورت گرفته شاهد رشد یک اکو سیستم مستقل به نام شرکت‎های دانش‎بنیان در کنار ساختارهای اقتصادی کشور هستیم.

تلخ‎تر آنکه دلیل رشد اکوسیستم مستقل هم فروش محصول تولیدی و کسب سهم بازار از سوی ایشان نبوده، بلکه یارانه­ ها و حمایت­ های صورت گرفته باعث این رشد شده و به محض حذف این ساختار حمایتی بالای ۹۰ درصد از این اکوسیستم از عرصه فعالیت‎های اقتصادی کشور حذف خواهد شد و این مسیری غلط است که ضرورت دارد مورد بازبینی قرار گیرد.

خلاصه کلام آنکه، تا زمانی که تجاری­سازی باعث درهم تنیدگی فعالیت شرکت‎های دانش‎بنیان و ساختار سنتی اقتصاد کشور نشود و شرکت‎های دانش‎بنیان در بازار کشور سهمی ملموس پیدا نکنند، نمی‎توانیم بگوییم که تلاش‎های صورت گرفته در مسیر درست بوده است.

خروج از نسخه موبایل