دلار: 112,610 تومان
یورو: 130,500 تومان
پوند انگلیس: 147,820 تومان
درهم امارات: 30,663 تومان
یوان چین: 15,830 تومان
دینار بحرین: 298,620 تومان
دینار کویت: 367,190 تومان
ریال عربستان: 30,054 تومان
دینار عراق: 85.9 تومان
لیر ترکیه: 2,670 تومان
ین ژاپن: 72,761 تومان
طلا 18 عیار: 11,471,000 تومان
طلا: 419.6 تومان
مثقال: 49,369,000 تومان
طلا 24 عیار: 15,196,100 تومان
طلا دست دوم: 11,245,192 تومان
نقره 925: 199,280 تومان
سکه گرمی: 16,900,000 تومان
نیم سکه: 60,530,000 تومان
ربع سکه: 35,060,000 تومان
سکه بهار آزادی تک فروشی: 111,710,000 تومان
آلومینیوم: 325,735,686 تومان
مس: 1,228,530,056 تومان
سرب: 235,769,304.8 تومان
نیکل: 1,689,868,451.8 تومان
قلع: 4,076,371,642.2 تومان
روی: 346,410,882 تومان
گاز طبیعی: 510,573.7 تومان
بنزین: 220,659.2 تومان
نفت خام: 6,582,054.5 تومان
گازوییل: 81,529,640 تومان
نفت اپک: 7,324,154.4 تومان
دلار: 112,610 تومان
یورو: 130,500 تومان
پوند انگلیس: 147,820 تومان
درهم امارات: 30,663 تومان
یوان چین: 15,830 تومان
دینار بحرین: 298,620 تومان
دینار کویت: 367,190 تومان
ریال عربستان: 30,054 تومان
دینار عراق: 85.9 تومان
لیر ترکیه: 2,670 تومان
ین ژاپن: 72,761 تومان
طلا 18 عیار: 11,471,000 تومان
طلا: 419.6 تومان
مثقال: 49,369,000 تومان
طلا 24 عیار: 15,196,100 تومان
طلا دست دوم: 11,245,192 تومان
نقره 925: 199,280 تومان
سکه گرمی: 16,900,000 تومان
نیم سکه: 60,530,000 تومان
ربع سکه: 35,060,000 تومان
سکه بهار آزادی تک فروشی: 111,710,000 تومان
آلومینیوم: 325,735,686 تومان
مس: 1,228,530,056 تومان
سرب: 235,769,304.8 تومان
نیکل: 1,689,868,451.8 تومان
قلع: 4,076,371,642.2 تومان
روی: 346,410,882 تومان
گاز طبیعی: 510,573.7 تومان
بنزین: 220,659.2 تومان
نفت خام: 6,582,054.5 تومان
گازوییل: 81,529,640 تومان
نفت اپک: 7,324,154.4 تومان
  کد خبر: 210804228529
اخبار روز-اسلایدر صفحه اصلیاقتصاداقتصاد کلانروزنامهگزارشی تحلیلی عصر اقتصاد  از 7 مانع ساختاری سرمایه‌گذاری در ایران؛

مارپیچ بی ثباتی در اقتصاد

سیما گودرزی

اقتصاد ایران در پیچ بی‌اعتمادی گرفتار است. تورم مزمن، بی‌ثباتی سیاستی، سلطه مالی دولت و بحران بانکی، حلقه‌هایی از زنجیره‌ای‌اند که سرمایه را از تولید دور کرده‌اند. در غیاب شفافیت، پیش‌بینی‌پذیری و استقلال نهادی، سرمایه‌گذاری بیش از هر زمان دیگری به اعتماد نیاز دارد.

به گزارش عصراقتصاد؛ در اقتصاد ایران، روایت سرمایه‌گذاری سال‌هاست بر مدار تکرار می‌چرخد: وعده‌های بزرگ، همایش‌های مکرر و خروج آرام سرمایه. میان سیاست و اقتصاد شکافی ایجاد شده که هنوز هیچ دولت یا نهادی نتوانسته آن را پر کند.

سرمایه‌گذار، چه داخلی و چه خارجی، نه از ریسک سیاسی که از پیش‌بینی‌ناپذیری در تصمیم‌گیری‌ها گریزان است؛ همین بی‌ثباتی آرام اما پیوسته در کنار نگاه درآمدزایی نادرست  دولت به بنگاه های اقتصادی بزرگ، بازار تولید را از رمق انداخته و چرخه اعتماد را از کار انداخته است.

مطالب پیشنهادی

در ادامه به مهمترین عوامل موانع ساختاری سرمایه گذاری در ایران می پردازیم:

تورم مزمن، موتور خاموش سرمایه

نظام اقتصادی ایران سال‌هاست در محاصره تورم ساختاری قرار دارد. تورمی که نه حاصل شوک‌های بیرونی بلکه نتیجه اعتیاد بودجه عمومی به خلق پول است. زمانی که دولت کسری بودجه هزار هزار میلیارد تومانی خود را با استقراض غیرمستقیم از نظام بانکی جبران می‌کند، هر واحد تولیدی در برابر فشار افزایش هزینه‌ها تسلیم می‌شود.

در چنین وضعی سود واقعی به نفع بازارهای موازی جابه‌جا می‌شود؛ پول به‌جای تولید به‌دنبال سفته‌بازی می‌دود و بنگاه‌ها ناچارند برای بقا با نیمی از ظرفیت فعالیت کنند.

تصمیمات یک‌شبه، بخشنامه‌های متناقض و قیمت‌گذاری‌های دستوری، میدان سرمایه‌گذاری را به تله بی‌ثباتی بدل کرده‌اند؛ جایی که برنامه‌ریزی بلندمدت معنایش را از دست داده است

در این چرخه، بانک‌ها به‌جای نقش‌آفرینی در توسعه، به خزانه دوم دولت بدل شده‌اند. سلطه مالی دولت بر نظام بانکی به معنای تداوم خلق پول، افزایش نقدینگی و کاهش قدرت تولید است. حجم نقدینگی از مرز ۱۴ هزار هزار میلیارد تومان گذشته، بی‌آنکه سهم واقعی تولید از آن مشخص باشد.

بی‌ثباتی سیاستی؛ سرمایه در میدان مین

در اقتصاد امروز ایران، تصمیمات دولتی در گاهی  مواقع کمتر از عمر یک فصل دوام دارند. بخشنامه‌های خلق‌الساعه، تغییر ناگهانی در نرخ ارز و تعرفه‌ها، و مداخلات پی‌درپی در قیمت‌گذاری کالا، چشم‌انداز هر طرح بلندمدتی را کور می‌کند. سرمایه‌گذار در چنین فضایی نه بر اساس منطق اقتصادی که بر مبنای اضطراب تصمیم می‌گیرد.

هرچند تحریم‌ها و محدودیت‌های بین‌المللی بخشی از مشکلات را تشدید کرده‌اند، اما ریشه اصلی فرار سرمایه در بی‌ثباتی درون‌زا است. سیاست‌هایی که یک‌شبه مسیر کسب‌وکار را تغییر می‌دهند، ضربه‌ای سنگین‌تر از هر فشار خارجی به اعتماد فعال اقتصادی وارد می‌کنند.

سلطه مالی و ناتوانی بانک مرکزی

یکی از کانون‌های بحران در فضای سرمایه‌گذاری ایران، وابستگی بانک مرکزی به دولت است. در حالی که در بسیاری کشورها استقلال بانک مرکزی رمز ثبات پولی و کنترل تورم است، در ایران این نهاد بیشتر ابزار تامین مالی کسری بودجه تلقی می‌شود. این سلطه مالی باعث شده که سیاست پولی، تابع اهداف کوتاه‌مدت سیاسی باشد.

بانک مرکزیِ وابسته، زیان انباشته بانک‌ها و خلق نقدینگی بی‌مهار، سه‌ضلعی بحران مالی‌اند که رمق تولید را گرفته‌اند

در نتیجه، نرخ بهره واقعی همواره زیر سطح تورم قرار می‌گیرد؛ سپرده‌گذار زیان می‌کند و سرمایه‌گذار واقعی انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری ندارد. حتی اصلاحات فنی چون سیاست‌های کنترل پایه پولی، بدون قطع پیوند سیاسی دولت و بانک‌ها، اثر پایدار نخواهد داشت.

صنعت بی‌سرمایه؛ رکود در دل تولید

در صنایع ایران، به‌ویژه در بخش غذا و کالاهای مصرفی، بحران سرمایه‌گذاری از سطح پروژه‌های کلان به جزئی‌ترین فعالیت‌ها سرایت کرده است. قیمت‌گذاری دستوری حاشیه سود را از بین برده، فساد زیاد شده، نهاده‌ها با تأخیر می‌رسند و بروکراسی بانکی تبدیل به دیواری در برابر تامین سرمایه در گردش شده است.

بخش خصوصی واقعی، که زمانی موتور اشتغال و سرمایه‌گذاری بود، امروز با وثیقه‌های غیرمنعطف، نرخ سود بالا و فرایندهای اداری خسته‌کننده روبه‌رو است. نتیجه آن است که بسیاری از بنگاه‌ها با نیمی از ظرفیت فعالیت می‌کنند و ریسک مالی تا جایی افزایش یافته که هر تصمیم تازه برای توسعه، به تعلیق درمی‌آید.

زیان نظام بانکی و حاکمیت داده‌های تاریک

زیان انباشته نظام بانکی از مرز شگفت‌انگیز ۶۸۰ هزار همت گذشته است. در بانکی چون ایران‌زمین، زیان هر ساعت معادل چند میلیارد تومان است؛ رقمی که نشان می‌دهد بحران بانکی دیگر پنهان نیست بلکه به بحران ملی تعبیر می‌شود.  این در حالی است که بانک‌های جهان امروز در حال به‌روزرسانی استانداردهای خود بر اساس قواعد اقلیمی و هوش مصنوعی هستند. کمبود نظارت و شفافیت داده‌های بانکی، معیاری بنیادی برای قضاوت درباره سلامت اقتصاد است؛ فقدان این شفافیت امروز عامل اصلی تداوم ریسک اعتباری و بی‌اعتمادی در کشور به شمار می‌رود.

ترس از فرصت های نوین

در حالی‌که صندوق‌های طلا و ابزارهای مالی جدید می‌توانند بخشی از ریسک تورمی را جذب کنند، ضعف در بازارگردانی و قوانین دست‌وپاگیر مانع از اثرگذاری کامل آنها شده است.  فیلتر شکن ها نیز برای درآمدهای عده ای خاص فضا و فرصت کسب و کارهای مجازی را محدود  کرده است.

بازار سرمایه نیز با تغییرات غیرقابل پیش‌بینی سیاست‌گذار آسیب دیده است. عرضه‌های اولیه دیگر جذابیت گذشته را ندارند و بورس از نقش تأمین مالی تولید فاصله گرفته است. در کنار آن، حوزه فین‌تک و رمزارزها نیز درگیر رگولاتوری سختگیرانه و بی‌اعتمادی نهادی است. نتیجه، از دست رفتن فرصت پیوستن به نظم مالی نوینی است که به سرعت در جهان در حال شکل‌گیری است.

نمایشگاه‌بازی به جای نهادسازی

رویدادهایی چون «کیش اینوکس» که می‌توانند کارگاه طراحی آینده سرمایه‌گذاری ایران شوند، هنوز به سطح نمایشگاه گفت‌وگو محدود مانده‌اند. تفاهم‌نامه‌های بی‌حاصل و غیبت چهره‌های بین‌المللی، نشان می‌دهد که پیوند میان سیاست‌گذاری و اجرا وجود ندارد. در حالی‌که در هفته سرمایه‌گذاری دبی بیش از ۳.۴ میلیارد دلار قرارداد بسته شد، خروجی داخلی به چند برگ تفاهم‌نامه محدود ماند.

تبدیل این رویدادها از منبع درامد عده ای خاص و احیانا سفارشی، به نهادی برای پایش و پیگیری مصوبات می‌تواند گامی عملی در جهت بازیابی اعتبار بین‌المللی ایران و مامنی برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی باشد.

راه احیای سرمایه؛ بازگشت اعتماد

یافته‌های کارشناسان مختلف نشان می‌دهد که ریشه مشکلات سرمایه‌گذاری نه صرفاً در اقتصاد، بلکه در برنامه‌ریزی سیاستی است. هر اصلاحی که از انضباط مالی و شفافیت نهادی آغاز نشود، به مُسکنی موقتی بدل خواهد شد. استقلال بانک مرکزی، تنظیم نرخ بهره بر اساس واقعیت بازار، اصلاح نظام بودجه و حذف یارانه‌های پنهان، حلقه‌های به‌هم‌پیوسته‌ای هستند که باید هم‌زمان اجرا شوند.

بازگشت اعتماد، مشروط به شفافیت داده‌ها، استقلال بانک مرکزی و انضباط مالی است؛ تا زمانی که عقلانیت اقتصادی به سیاست باز نگردد، هیچ سرمایه‌ای ماندگار نخواهد بود

سرمایه به سرزمینی بازمی‌گردد که بتواند به قواعد خود اعتماد کند. تا زمانی که تصمیمات در سایه مصلحت‌سنجی‌های روزمره گرفته می‌شود، هیچ وعده‌ای برای جذب سرمایه پایدار نخواهد بود.

سرمایه‌گذاری، پیش از آن‌که به پول مربوط باشد، به اعتماد مربوط است و اعتماد در اقتصاد ایران، کالایی نایاب شده است. اگر بانک مرکزی مستقل شود، نظم مالی تقویت شود و داده‌های اقتصادی شفاف شوند، چرخ سرمایه‌گذاری دوباره به حرکت درمی‌آید.

ایران ظرفیت‌های عظیمی در نیروی انسانی، انرژی و علم دارد؛ اما این ظرفیت‌ها بدون پیش‌بینی‌پذیری سیاستی به فرصت تبدیل نمی‌شوند.

آینده سرمایه در گرو بازگشت عقلانیت به سیاست اقتصادی است. بدون آن، هر رویداد بزرگ اقتصادی تنها یادآور همان جمله قدیمی خواهد بود: «سرمایه می‌گریزد، چون مطمئن نیست بماند.»

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا