
سکینه مهرائی، گروه انرژی – انتقال آب از سد طالقان به تهران و کرج، پس از سالها تعلل و تغییر دولتها، حالا با پیشرفت بیش از ۹۵ درصد آماده بهرهبرداری است، پروژهای که وعده نجات پایتخت تشنه را میدهد اما منتقدان محیطزیستی آن را یک «بازی خطرناک با منابع ملی» میخوانند.
پشت این طرح ۶۲ کیلومتری، جدالی پنهان میان منطق مهندسی و واقعیتهای اکولوژیک در جریان است، جدالی میان عطش بیپایان شهرها و نفسهای آخر طبیعت.
خط لولهای که از دل کوهستانهای سبز طالقان تا دشتهای فشرده پایتخت امتداد یافته، حالا تنها چند کیلومتر با مقصدش فاصله دارد. پروژهای که قرار بود سه ساله به ثمر برسد، در کمتر از شش ماه پایانی دولت پیشین شتاب گرفت و امروز ۹۵ درصد آن تکمیل شده است. بر اساس اعلام وزارت نیرو، تا پایان همین هفته نخستین سهم ۲.۵ میلیون مترمکعبی آب طالقان به شبکه تهران تزریق میشود؛ اما آیا این طرح، نسخه نهایی عبور از بحران آب در تهران است؟
خط انتقال ۶۲ کیلومتری از مخزن زیاران در نزدیکی سد طالقان آغاز و از مسیرهای هشتگرد، شهر جدید هشتگرد و تصفیهخانه شماره ۲ کرج عبور کرده تا در نهایت به بیلقان برسد. این طرح بدون پمپاژ، صرفاً با نیروی ثقلی طراحی شده تا تلفات انرژی به صفر برسد. از نظر فنی، پروژه یکی از پیچیدهترین شبکههای انتقال آب کشور به شمار میرود و به ادعای وزارت نیرو، تمامی مجوزهای زیستمحیطی لازم را دریافت کرده است.
عباس علیآبادی، وزیر نیرو، این طرح را «نماد تأمین آب پایدار در سه استان تهران، البرز و قزوین» میداند؛ اما همزمان هشدار میدهد که صرف اجرای پروژههای سازهای بدون اصلاح مصرف، بحران آب را مهار نخواهد کرد. او تأکید کرده است که تهران هنوز تنها با تغییر رفتار مصرفکنندگان میتواند از ورود به تنش آبی مداوم نجات یابد.
پروژه ۶۲ کیلومتری انتقال آب از طالقان با وجود پیشرفت ۹۵ درصدی، تنها ده درصد نیاز تهران را تأمین میکند و بحران بیمدیریتی مصرف همچنان ادامه دارد
حبیبالله علیاصغری، مجری طرح و از مدیران شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران، در توضیح مسیر شکلگیری این پروژه گفت: «در بهمن ۱۴۰۱، با تشدید تنش آبی تهران، تصمیم به ایجاد خط جایگزین برای کاهش اتلاف و فرسودگی خطوط قدیمی گرفته شد. امروز تقریباً تمام مراحل اجرایی به پایان رسیده و آب تا کیلومتر ۶۱ از ۶۲ کیلومتر مسیر رسیده است.»
او افزود: «میانگین مصرف آب تهران حدود ۴۰ مترمکعب بر ثانیه است، اما این خط تنها ۵ مترمکعب بر ثانیه ظرفیت دارد؛ یعنی فقط ۱۰ تا ۱۲ درصد از مصرف واقعی شهر را پوشش میدهد. بنابراین حل بحران کمآبی تهران نه با سد و لوله، بلکه با مدیریت مصرف امکانپذیر است.»
مجری پروژه با اشاره به چالشهای اقتصادی طرح گفت: «در پایان سال ۱۴۰۲ پروژه بیش از دو همت (هزار میلیارد تومان) بدهی داشت و عملاً متوقف شده بود، اما با تغییر دولت و تأمین سه همت دیگر، در شش ماه نیمه نخست ۱۴۰۴ بیش از ۵۰ درصد پیشرفت بهدست آمد. این شتاب، نتیجه حمایت مستقیم وزیر نیرو بود.»
در مورد ملاحظات زیستمحیطی نیز علیاصغری تصریح کرد: «مطالعات کامل ارزیابی انجام شده و مجوز سازمان حفاظت محیط زیست اخذ گردیده است. این خط تخصیصی فراتر از خطوط قدیمی ندارد و در همان محدودۀ ۱۲۸ میلیون مترمکعب سالانه اجرا میشود.»
منتقدان چه میگویند؟
در سوی دیگر ماجرا، فعالان محیطزیست بهشدت نسبت به آثار بینحوضهای این طرح هشدار میدهند. محمد الموتی، دبیر شبکه تشکلهای مردمنهاد محیطزیست کشور، معتقد است که پروژه طالقان تنها «تأخیر در بحران» است نه راهحل آن:
«تهران و کرج سالهاست بیش از ظرفیت طبیعیشان بارگذاری شدهاند. انتقال آب به این شهرها، مثل تزریق مُسکن به بیماری است که درمان نمیشود. امروز دشت قزوین که روزی بزرگترین آبخوان کشور بود، بهدلیل همین برداشتهای بیرویه و انتقال آب، به کانون فرونشست و گرد و غبار تبدیل شده است.»
او میگوید خط دوم انتقال که اکنون در حال احداث است «فاقد مجوز ارزیابی محیطزیستی» بوده و برخلاف سیاستهای توسعه پایدار پیش میرود: «تالاب الهآباد خشک شده، فرونشست فتحآباد رو به گسترش است و اکنون حتی صحبت از انتقال آب از شاهرود به قزوین مطرح است؛ طرحی که اگر اجرا شود، مرگ قطعی سفیدرود و فشار مستقیم بر دریای خزر را بههمراه دارد.»
به اعتقاد الموتی، پشت برخی پروژههای آبی، «منطق بازاری و مالی» نهفته است: «این طرحها اغلب بهانهای برای گردش قراردادها و منافع بعضی مجموعهها هستند. طی سه دهه اخیر صدها میلیارد تومان در طرحهایی هزینه شده که امروز نه تنها بحران را حل نکرده، بلکه منابع پایه کشور را هم تخریب کرده است.»
پاسخ محیطزیست البرز: پروژه تحت پایش است
در مقابل، امیدرضا تونی، رئیس اداره حفاظت محیطزیست کرج، تأیید میکند که پروژه مجوز قانونی دارد، اما به گفته او «هیچ پروژه بزرگی بدون خسارت نیست»:
«ارزیابیهای محیطزیستی انجام شده و شاخصها بهصورت دورهای پایش میشود. البته عبور خط لوله، به حیوانات و پوشش گیاهی محدوده آسیبهایی زده است ولی نظارت مستمر انجام میگیرد و در صورت تخلف، اقدام قانونی میشود.»
او تأکید دارد که هدف اصلی، «کاهش اثرات و نگهداشت تعادل اکولوژیک در مسیر خط لوله» است، هرچند بسیاری از کارشناسان معتقدند همین آثار جبرانناپذیر، هزینه پنهان پروژههایی از این دست است.
تاکنون طبق گزارش رسمی، حدود ۹ میلیون مترمکعب آب از سد طالقان به شبکه کرج و تهران منتقل شده و قرار است تا پایان هفته، سهم تهران به ۲.۵ میلیون مترمکعب در روز برسد. در نگاه اول، این رقم قابل توجه است، اما در مقیاس مصرف تهران (بیش از یک میلیارد مترمکعب در سال) نسبتی ناچیز دارد.
با وجود تزریق ۹ میلیون مترمکعب آب از طالقان، کارشناسان میگویند عطش تهران با هیچ لولهای فروکش نمیکند مگر الگوی مصرف اصلاح شود
کارشناسان معتقدند که افزایش عرضه آب بدون تغییر در الگوی مصرف، بحران را تنها به تعویق میاندازد. علیاصغری نیز در سخنان پایانی خود همین نگرانی را تکرار کرد: «تهران شهر بزرگی است که نه کشاورزیاش پرمصرف است و نه صنعتش سهم اصلی را دارد؛ با این حال بیش از نیمی از منابعش را در بخش خانگی از دست میدهد. اگر سبک زندگی آبی مردم تغییر نکند، هیچ پروژهای توان نجات پایتخت را ندارد.»
میان امید مهندسی و هشدار بومشناسی
پروژه طالقان در ظاهر نشان از توان فنی کشور دارد: هزاران تن فولاد مصرف شده، مسیر سختگذر کوهستانی طی شده و طرح بدون پمپاژ، با سامانه ثقلی پیش میرود. اما از دید کنشگران محیطزیست، این نمایش مهندسی، بهایی سنگین دارد. تهران هرچقدر از غرب آب بیاورد، در شرق و جنوب منابع زیرزمینیاش تهکشیده است.
کارشناسان میگویند ظرفیت طبیعی انتقال آب در کشور به پایان رسیده و دیگر «آبی برای انتقال» وجود ندارد. راه نجات نه در حفاری خطوط جدید، بلکه در تغییر سبک توسعه است؛ کمتر مصرف کردن، اصلاح شبکههای نشتدار و بازچرخانی فاضلاب.
در حالیکه امیدها برای کاهش تنش آبی با بارشهای پاییزه زنده شده، واقعیت آن است که هر باران تازهای در تهران بیشتر از آنکه هدیه طبیعت باشد، مهلتی است برای به تعویق انداختن تصمیمهای سخت.
به هر حال، آب طالقان شاید تا چند روز دیگر وارد لولههای تهران شود، اما هنوز معلوم نیست عطش پایتخت را رفع کند یا تنها صورت مسئله را پاک کند. از نگاه وزارت نیرو، طرح طالقان گامی بزرگ برای امنیت آبی کشور است؛ از دید فعالان محیطزیست، تکرار خطایی است که دشت قزوین و رود سفیدرود را خشک کرده. میان این دو رویکرد، تنها یک حقیقت پابرجاست: اگر الگوی مصرف تغییر نکند، هیچ خط لولهای توان سیراب کردن تهران را نخواهد داشت.