احیای بورس از مسیر تعامل جهانی
فردین آقابزرگی؛ کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه
بازار سرمایه در ماههای اخیر، در مقایسه با سایر بازارهای مالی کشور، بازدهی قابلقبولی را تجربه کرده است. شاخص کل با رشد حدود ۱۸ درصد و شاخص هموزن با بازدهی نزدیک به ۲۰ درصد در فاصله از پیک اردیبهشتماه، نشانهای از بهبود نسبی عملکرد سهام دارد.
با این حال، این ارقام هرگز به معنای عبور از بحران یا احیای پایدار بازار سرمایه نیست. تفاوت دو تا سه درصدی نسبت به اوج شاخص، زمانی معنا پیدا میکند که ریشههای اصلی نوسان و بیاعتمادی سرمایهگذاران شناسایی شود. حقیقت آن است که مشکل بازار سرمایه نه در تصمیمهای مقطعی مدیران بورسی، بلکه در ساختار کلان اقتصادی، ضعف انضباط مالی و بیثباتی سیاست خارجی نهفته است.
به گزارش عصر اقتصاد، بازار سرمایه طی سال جاری در میان تهدیدهای سیاسی و نوسانات اقتصادی جهانی عملکردی قابل اتکا از خود نشان داده است. با وجود نااطمینانیهای بینالمللی و پیامهای مکرر تنشزا از سوی قدرتهای جهانی، بورس ایران نسبت به بازارهای موازی همچون طلا، ارز و مسکن توانسته تا حدی تعادل خود را حفظ کند.
اما این ثبات ظاهری بیشتر ناشی از رکود سایر بازارهاست تا تصمیمهای هوشمندانه سیاستگذار. در شرایطی که اقتصاد با ریسکهای غیرقابل پیشبینی سیاست خارجی مواجه است، نمیتوان از بازار سرمایه انتظار رشد مستمر و سرمایهپذیر داشت.
مهمترین اصل در بازسازی اعتماد عمومی به بورس، ایجاد ثبات واقعی در محیط اقتصادی است. سیاستگذاران باید بدانند حمایت از بازار سرمایه با تزریق مقطعی منابع و کاهش و افزایش دامنه نوسان محقق نمیشود. چنین رویکردهایی تنها مُسکن موقت است.
در حالی که درمان اصلی، به سیاستهای پایدار در کنترل نرخ بهره، کاهش تورم، شفافیت مالی و جذب سرمایه خارجی وابسته است. بدون تحقق این مؤلفهها، هرگونه حمایت فقط بر سطح شاخصها اثر گذاشته و ریشه بیاعتمادی را از میان نمیبرد.
بخش عمده مشکلات امروز بازار سرمایه از عدم تعامل سازنده با جهان ناشی میشود. سالهاست با دنیا سخن از همکاری میگوییم، اما در نخستین بنبست مذاکراتی، بهسرعت سوی شرکای شرقی میرویم. این دوگانگی مانع شکلگیری استراتژی اقتصادی روشن شده است. اقتصاد بدون ثبات سیاست خارجی، مانند کشتیای است که در دریای متلاطم جهانی، بدون قطبنما حرکت میکند. تعامل اقتصادی با جهان، به معنای وابستگی نیست، بلکه به معنای حضور هدفمند در چرخه تجارت و سرمایهگذاری جهانی است.
کشورهای بسیاری در دهههای اخیر این مسیر را پیمودهاند. ژاپن و کرهجنوبی، پس از جنگ جهانی دوم، با اتکا بر برنامهریزی اقتصادی و تعامل فعال با اقتصاد جهانی، به قطبهای صنعتی تبدیل شدند. کشورهای منطقه از جمله امارات، عربستان، ترکیه و حتی عراق، با وجود اختلافهای سیاسی داخلی، با دنیا وارد همکاری اقتصادی شدند و نتایج ملموسی از ثبات و رشد را تجربه کردند.
در مقابل، کشورهایی که به انزوا رفتند، آسیب دیدند. نمونه بارز این تجربه، تغییر رویکرد سوریه پس از سالها جنگ داخلی است؛ کشوری که با بازگشایی درهای خود به روی تجارت جهانی، کاهش تحریمها و تقویت ارزش پول ملی را تجربه کرد. تعامل مؤثر با جهان، مقدمه رشد اقتصادی و شکوفایی بازار سرمایه است.
مسئله دیگر، نبود انضباط مالی و گسترش فساد در ساختار اقتصادی کشور است. طی سالهای گذشته، مجموعهای از سوءرفتارهای مالی، از پرونده ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفته تا فسادهای زنجیرهای در نظام بانکی، منابع هنگفتی را از بین برده است. اگر مجموع این اتلافها برآورد شود، رقمی نزدیک به تولید ناخالص داخلی یکساله کشور را در بر خواهد گرفت. تا زمانی که این چرخه معیوب اصلاح نشود و شفافیت مالی نهادینه نگردد، سرمایهگذار داخلی و خارجی به بازار ما اعتماد نخواهد کرد.
نمونه بارز این بحران، پرونده بانک آینده است. سهم این بانک در افزایش نقدینگی کشور غیرقابل انکار است؛ بهگونهای که بخش قابل توجهی از نقدینگی چند سال اخیر از عملکرد همین مؤسسه نشأت گرفته است. در چنین شرایطی که مدیران و مالکان متخلف بدون پاسخگویی همچنان فعالاند، انتظار جذابیت پایدار در بورس و اطمینان از سلامت اقتصادی بیپایه است. شفافیت مالی و پاسخگویی واقعی، نخستین شرط بازگشت اعتماد عمومی است.
اکنون زمان آن است که تصمیمگیران اقتصادی از سیاستهای کوتاهمدت و مصلحتگرایانه فاصله بگیرند. تداوم رشد بازار سرمایه نیازمند اصلاح ساختارهای بنیادی است. اصلاح نرخ بهره، کنترل تورم، مهار رشد نقدینگی و بهبود روابط بینالملل، مجموعهای از اقدامات همزمان است که فقط در پرتو همکاری واقعی نهادهای اقتصادی و دیپلماتیک محقق میشود.
اگر سیاست خارجی کشور به سمت تعامل واقعی با جهان سوق یابد و زمینه دسترسی سرمایهگذاران خارجی به بازار سرمایه فراهم شود، بازار بورس میتواند به مسیر اصلی تأمین مالی و رشد اقتصادی کشور بازگردد. این مسیر دشوار اما ضروری است. احیای بورس از مسیر تعامل جهانی میگذرد، نه از تصمیمهای شتابزده و مقطعی. تنها در سایه تعامل، شفافیت و ثبات اقتصادی است که میتوان امید داشت سرمایهگذاران به بازار سهام بازگردند و اقتصاد از رکود به رونق برسد.








