اعدام قاتل معروف به گوش بُر در کرج
قاتل معروف به گوشبر که علاوه بر قتل زن جوانی و بریدن گوشهای او در دو حادثه جداگانه دیگر دو مرد را به قتل رسانده بود در زندان رجاییشهر کرج اعدام شد.
روزنامه «جوان» نوشت: رسیدگی به پرونده متهم از ۱۳ آذر سال ۹۳ همزمان با کشف جسد دختر جوانی به نام «معصومه» کنار یکی از باغهای انگور حوالی یافتآباد از سوی مأموران پلیس به جریان افتاد.
آن روز مردی به مأموران کلانتری شهرک ولیعصر خبر داد که جسد نیمهسوخته زن جوانی را در نزدیکی باغ انگوری مشاهده کرده است. وقتی مأموران به محل حادثه رسیدند با جسد زنی روبهرو شدند که گوشها و دماغش بریده شده بود.
بررسیها نشان داد معصومه در محل دیگری به قتل رسیده است و عامل یا عاملان قتل پس از بریدن گوشها و دماغش جسد او را در این مکان آتش زدهاند.
پس از آن کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران تحقیقات گستردهای را برای شناسایی قاتل یا قاتلان آغاز کردند تا اینکه دریافتند معصومه از مدتی قبل با مرد متأهلی به نام «مجید» ارتباط داشته و آخرین بار هم با او دیده شده است؛ بنابراین مأموران مجید را به عنوان مظنون به قتل بازداشت کردند.
وی در بازجوییها ابتدا منکر جنایت شد، اما وقتی مأموران در محل زندگیاش دو گوش و بینی مقتول را در داخل ظرف الکلی پیدا کردند ناچار به قتل معصومه اعتراف کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل با معصومه آشنا شدم و با او ارتباط برقرار کردم تا اینکه همسرم متوجه ارتباط ما شد و از خانه قهر کرد. هر چقدر اصرار کردم او را به خانه برگردانم فایدهای نداشت تا اینکه تصمیم گرفتم معصومه را به قتل برسانم. روز حادثه او را به بهانهای به حوالی باغهای انگور بردم و او را به قتل رساندم و بعد گوشها و بینی او را بریدم و برای همسرم بردم تا حرفهایم را باور کند.
متهم در ادامه تحقیقات به قتل یک مرد راننده آژانس هم که چندی قبل جسدش از سوی مأموران کشف شده بود، اعتراف کرد.
وی در شرح ماجرا گفت: چندی قبل یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان به مقتول قرض دادم. او یک میلیون از بدهیاش را به من پرداخت کرد، اما ۶۰۰ هزار تومان باقیماندهاش را نمیداد تا اینکه چهارم مردادماه سوار پرایدش شدم و سر همین موضوع با هم مشاجره کردیم که او را به قتل رساندم و جسدش را در حوالی بزرگراه آزادگان رها کردم.
در حالی که تحقیقات از متهم ادامه داشت، همسر وی سومین قتل مجید را هم بر ملا کرد.
وی گفت: مدتی قبل شوهرم مقداری لوازم خودرو و دو گوشی تلفن همراه به خانه آورد و گفت از یکی از دوستانش که طلب دارد، امانت گرفته است. وقتی یکی از گوشیها را بررسی کردم عکس مردی را دیدم که از دوستان شوهرم بود.
چند روز بعد از آن در خیابان عکس همان دوست شوهرم را دیدم که برایش حجله زده بودند که بستگانش مدعی بودند او به قتل رسیده است و الان احتمال میدهم شوهرم او را به قتل رسانده است.
پس از این، متهم در بازجوییها به سومین قتل هم اعتراف کرد و گفت: من و مقتول با هم دوست بودیم تا اینکه مدتی قبل با هم اختلاف پیدا کردیم. روز حادثه سوار خودرواش شدم و او را به قتل رساندم و پس از آن تلفنهای همراهش و مقداری از لوازم داخل خودرواش را سرقت کردم و به خانهام بردم.
متهم پس از تحقیقات تکمیلی، در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و هیئت قضایی وی را به سه بار قصاص، سه سال حبس، ۱۴۸ ضربه شلاق به خاطر سرقت، ۹۹ ضربه شلاق به خاطر رابطه نامشروع و پرداخت دیه به خاطر جنایت بر میت محکوم کرد.
این حکم در شعبه ۴۷ دیوان عالی کشور تأیید و به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد تا اینکه چند روز قبل متهم پس از سیر مراحل قانونی اجرای حکمش در زندان رجاییشهر کرج به دار مجازات آویخته شد.