بهخاطر یک پرس چلوکباب (طنز)
راضیه حسینی
روزنامه اعتماد نوشت: «امام جمعه مشهد وضع اقتصادی که هماکنون در کشور وجود دارد را مناسبتر از دهههای گذشته میداند. او گفته در گذشته کارگران بیش از یکسوم مزد روزانه خود را تنها برای خرید یک وعده ساده هزینه میکردند در حالی که هماکنون یکسوم مزد افراد برای خرید یک دست چلوکباب هزینه میشود. با بررسی قیمتها در سال ۵۵ متوسط مزد روزانه افراد حدود ۱۶ تومان بود. بنابراین فرد میتوانست با حقوق روزانه خود دو دست چلوکباب به قیمت هر پرس ۶ تومان بخرد. این در حالی است که حداقل حقوق روزانه یک فرد در سال جاری ۸۸ هزار تومان و هر پرس چلوکباب نیز ۸۰ هزار تومان است؛ بنابراین یک کارگر باید ۸۰ درصد حداقل حقوق روزانه خود را برای خرید یک پرس چلوکباب هزینه کند.»
اینهمه رفتهاید نسبت و تناسب گرفتهاید که آخرش بگویید الان یک کارگر نمیتواند چلوکباب بخورد؟ اصلاً چرا باید بخورد؟ به نظر شما کارگری که چلوکباب بخورد میتواند کار کند؟ اصلاً حالی بهش میماند؟ نه والا.
برای اینکه یک کارگر، چست و چابک باشد، باید سبک بخورد تا مجبور نباشد بار اضافه، یا همان شکم گندهاش را مدام اینور و آنور ببرد. چلوکباب که حذف شود، کلسترول، اضافهوزن، چربی و هزار جور درد و مرض دیگر از بین میرود. کارگر، سالم و بدون مشکل سر کار میرود، کار سریع و عالی پیش میرود و خروجی آن محصولات باکیفیت و درجه یک میشود. هر چه درصد حقوق برای خرید یک دست چلوکباب بالاتر برود، بازدهی کارگر هم بهتر میشود. فقط بیست درصد دیگر تا شکوفایی کامل اقتصادی مانده. اگر مسئولان کمی همت کنند و آقای علمالهدی هم با بیانات نافذ و جذابشان انگیزه مسئولان را بیشتر کند، بعید نیست زودتر از تصور، به این موفقیت برسیم و دیگر با صد درصد حقوق هم نشود یک چلوکباب خرید. آنوقت چابکی کارگرها به اوج میرسد. احتمالاً شرکتهای خودروسازی عوض پرایدوانت و پژو پارس، لندکروز و بیام دبلیو تحویل جامعه میدهند. ورزشگاهها هم عوض شصت و پنج سال، در شش ماه و پنج روز ساخته میشوند.
اصلاً ما هرچه میکشیم از شکم گنده کارگرهاست. اگر آنها هم مثل مسئولان یاد میگرفتند اینقدر پی چلوکباب نباشند و با یک لقمه نان و پنیر، سر و ته قضیه را جمع کنند، الان همه مشکلات مملکت حل میشد. بروید لاغری و شکم چسبیده به ستون فقرات را از مسئولان یاد بگیرید.