کد خبر: 290604221372
اقتصادبانک و بیمهروزنامه

به استقبال توفان با چتر سوراخ

حامد پاک‌طینت؛ تحلیگر اقتصادی

وقتی برخی حضرات با اطمینان می‌گویند بازگشت تحریم‌های سازمان ملل اثری بر اقتصاد ایران ندارد، نه به آمار رجوع می‌کنند و نه به تجربه چند دهه گذشته. انگار تاریخ و عدد و رقم فقط برای پر کردن پاورپوینت‌ها ساخته شده‌اند.

من می‌گویم شش ماه بیشتر فرصت نمی‌خواهد تا قضاوت کنیم که این «اثر نداشتن» چه بلایی بر معیشت و سفره مردم خواهد آورد.

بر اساس داده‌های قابل اتکا، تا پایان سال، ایران با تورمی حدود ۷۰ درصد مواجه خواهد شد. این عدد نه از جیب من درآمده و نه زاییده بدبینی شخصی است؛ روند رشد نقدینگی، کسری بودجه ساختاری، فشار واردات کالاهای اساسی با ارز گران، و انتظارات تورمی شکل‌گرفته در بازار، همه در یک مسیر مشترک به سمت انفجار قیمتی حرکت می‌کنند. هر کس این اعداد را انکار کند، یا از واقعیت بی‌خبر است یا عامدانه می‌خواهد چشم‌ها را بر ریسک ببندد.

در سنجش اثر تحریم‌ها بر نفت، تنها معیار واقعی «درآمد ارزی» است، نه اینکه چند بشکه روی کاغذ فروخته‌ایم. وقتی نفت با تخفیف‌های سنگین فروخته شود، یا پول آن با تاخیر و از مسیرهای پرهزینه وصول گردد، عملاً همان چند صد هزار بشکه فروش رفته، ارزآوری محدودی خواهد داشت.

در شکاف فزاینده میان شرق و غرب، چین و روسیه بی‌شک از ایران حمایت خواهند کرد، اما این حمایت بی‌هزینه نیست. بهای آن به‌مراتب بالاتر از برآوردهای خوش‌بینانه است؛ چه در قالب تخفیف‌های نفتی تا مرز ۳۰ درصد، چه در قالب قراردادهای بلندمدت که بیش از آنکه به نفع ایران باشد، در خدمت تثبیت منافع طرف مقابل است.

هند و ترکیه داستانی دیگر دارند؛ این دو کشور نه تمایلی دارند وارد جنگ دوقطبی شرق و غرب شوند و نه مایلند جایگاه خود را در تجارت جهانی به خطر بیندازند. پیش‌بینی من این است که روابط تجاری ایران با این دو کشور تا کمتر از نصف سطح فعلی کاهش یابد. این یعنی از دست دادن مهم‌ترین مسیرهای صادرات غیرنفتی و وارداتی که به‌صورت سنتی بخشی از فشار تحریم‌ها را خنثی می‌کردند.

با این حال، جریان‌های سیاسی داخلی، به جای آنکه این زنگ خطر را بشنوند، دو قطبی شدن جهان را بهانه‌ای برای توجیه «سیاست نگاه به شرق» قرار خواهند داد؛ آن هم با این روایت که «ما هم پیمان بلوک چین-روسیه‌ایم». این انتخاب، بیش از هر زمان دیگری، ایران را به یک ضلع کوچک اما ثابت در اردوگاه شرق تبدیل می‌کند، در حالی که هزینه این پیوند، کاهش انعطاف راهبردی، از بین رفتن کانال‌های متنوع تامین مالی، و تضعیف قدرت چانه‌زنی در مذاکره است.

غرب، برخلاف شعارهایی که گاهی درباره چندصدایی و تنوع دیدگاه‌ها می‌دهد، در این مسیر به دنبال اجماع‌سازی کامل علیه ایران خواهد رفت. تحریم‌های سازمان ملل، هرچند به ظاهر در سطحی پایین‌تر از تحریم‌های یکجانبه آمریکا هستند، اما وقتی با اجماع غربی و همراهی تدریجی شرکای سابق ترکیب شوند، فضای عملیاتی ایران در تجارت بین‌الملل را به‌مراتب محدودتر می‌کنند.

نتیجه نهایی این زنجیره، همزمانی فشار تورمی بی‌سابقه، کاهش درآمد ارزی، و محدود شدن گزینه‌های دیپلماتیک است. این مثلث فشار، نه‌تنها بازار ارز را در التهاب دائمی نگه خواهد داشت، بلکه فضای سرمایه‌گذاری داخلی را هم قفل می‌کند.

در چنین شرایطی، خطر اصلی این نیست که تحریم‌ها ناگهان اقتصاد را فلج کنند، بلکه آن است که با یک اثر تدریجی اما مداوم، ظرفیت مانور کشور در همه حوزه‌ها را فرسوده و فرسوده‌تر کنند. آمار می‌گوید شش ماه زمان لازم است تا تصویر روشن شود، اما سیاست‌گذار به‌جای این‌که از امروز برای این ۱۸۰ روز برنامه‌ریزی کند، با خیال راحت از «بی‌اثر بودن» حرف می‌زند.

اقتصاد با خوش‌بینیِ بی‌پشتوانه سرپا نمی‌ماند. نیازمند آنیم که از همین حالا سناریوهای مختلف را شناسایی و برای هرکدام راهکار تعریف کنیم؛ از مدیریت منابع ارزی تا تنوع‌بخشی به بازارهای صادراتی و بازطراحی روابط بانکی. مهم‌تر از همه، باید به مردم آمار واقعی داده شود، نه وعده‌های بی‌تاریخ و بی‌محاسبه. در غیر این‌صورت، تحریم‌ها شاید ماشه‌ را نسازند، اما باروت انفجار تورم را پیشاپیش در جیب ما گذاشته‌اند.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا