بورس کالا در خدمت خامفروشی
 
						گروه بانک، بیمه و بورس- در سالهای اخیر، سیاستگذاران صنعتی کشور با چالشی جدی روبهرو شدهاند؛ تبدیل شدن بورس کالا از نهادی برای شفافیت قیمتی به بستری برای خامفروشی قانونی. مکانیزم کشف قیمت در این بازار، اگرچه با هدف حمایت از رقابت و شفافیت طراحی شد، عملاً به میدان رقابت ناعادلانهای میان تولیدکنندگان مواد خام و صنایع پاییندستی بدل شده است.
در شرایطی که اختلاف نرخ ارز و رشد قیمت جهانی سنگآهن و فولاد، سود سرشاری برای عرضهکنندگان کنسانتره ایجاد کرده، واحدهای گندلهسازی و تولید فولاد ناچارند مواد اولیه را با قیمتهای نزدیک به نرخ جهانی خریداری کنند. نتیجه، خروج تدریجی سرمایه از زنجیره تولید و حرکت آن به سمت دلالی و صادرات خام است. در نتیجه، کشور هم فرصت اشتغال و هم مزیت ارزشافزوده خود را از دست میدهد.
تداوم این روند بورس کالا را از ابزار توسعه شفافیت به مجرای خروج سرمایه صنعتی بدل کرده است. درحالی که شعار اصلی دولت جلوگیری از خام فروشی است، اما روندی های جاری در بورس کالا نشان می دهد نهادهای تصمیم گیر عملا مسیری قانونی برای خروج سرمایه های ملی به شکل کنسانتره آهن را فراهم کرده اند؛ به طوری که تولیدکنندگان با قیمت گذاری های فضایی، گندله ساز داخلی را زمین گیر کرده و درآمدهای ارزی خود را فدای استراتژی توسعه صنعتی کشور نمی کنند.
تکمیل زنجیره ارزش حلقه مفقودی اقتصاد
در یک تبانی پنهان، باوجودی که شعار «تکمیل زنجیره ارزش» همواره خط قرمز اقتصاد کشور بوده است ، اما سیاست های متناقض وزارت صمت و بورس کالا دقیقا برعکس آن عمل می کند؛ به طوری که کنسانتره سازان با تبانی قیمتی، با توافقات پشت پرده احتمالی قیمت تولید داخل را قحطی زده کرده و سود هنگفت صادرات را به ریال ورشکسته ترجیح می دهند و این روند نه فقط خام فروشی بلکه حراج منابع ملی به نفع منافع گروهی خاص است.
درشرایطی که دولتها بر سیاست جلوگیری از خامفروشی به خصوص در بخش معدن و حرکت به سمت تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر تأکید دارند، اما رفتار تولیدکنندگان کنسانتره به عنوان حلقه میانی این زنجیره که محصول خود را با قیمتهای بالا در بورس عرضه میکنند، عملا منجر به صادرات محصول فرآورینشدهتر میشود.
بورس کالا به جای حمایت از تولید، با نرخگذاری غیرمنطقی زمینه صادرات مواد خام را فراهم کرده و زنجیره فولاد را ناقص کرده است
به نظر میرسد ادامه این روند، گندلهسازان را از مواد اولیه محروم کرده و زنجیرهی تولید را در مراحل بالاتر مانند تولید آهن اسفنجی و فولاد خام ضعیف تر می کند درنتیجه سرمایهگذاریهای ملی انجامشده در واحدهای پاییندستی ناکارآمد شود که این مساله با هدف استراتژیک توسعه صنعتی در تضاد کامل است.
این انتقاد جدی به بورس کالا وارد است که این سازمان از نقش اصلی خود که همان کشف قیمت منصفانه است فاصله گرفته و به مسیری برای توجیه صادرات خام تبدیل شده است ؛ به طوری که به گفته منابع آگاه تولیدکننده کنسانتره با این روش که محصول را با نرخهای غیرمنطقی بالا که بسیار نزدیک به نرخهای جهانی با ارز آزاد است در بورس عرضه می کند و از آنجا که خریداران داخلی توان خرید با این قیمتها را ندارند، این محصول بدون مشتری میماند و درادامه براساس مقررات، کالایی که در بورس مشتری نداشته باشد مجوز صادرات پیدا میکند.
توجیه قانونی برای فروش کنسانتره به بازار خارجی
به گزارش تابناک،مکانیزم کشف قیمت در بورس کالا تبدیل به دروازه خروج خامفروشی شده است که تولیدکنندگان کنسانتره با قیمتهای غیرمنطقی، گندلهسازان داخلی را مجبور به عقبنشینی کردهاند.
این سازوکار عملاً فرآیند بورس را به توجیهی قانونی برای فروش کنسانتره به بازار خارجی و کسب درآمد دلاری مبدل کرده است، بدون آنکه صنایع پاییندستی بتوانند از مواد اولیه بهره ببرند. بنابراین تولیدکنندگان کنسانتره و سنگآهن، در شرایط نوسان ارز و قیمتهای جهانی بالا، انگیزه خود را در صادرات یافتهاند و بازار داخلی را تضعیف کردهاند.
ناپایداری زنجیره تولید فولاد
در انتهای زنجیره، واحدهای خصوصی با هزینه بالای انرژی و مواد اولیه و فروش دستوری محصولات مواجهاند و در آستانه زیان قرار دارند. در مقابل، شرکتهای خصولتی بهواسطه حمایتهای مالی به فعالیت ادامه میدهند و تعادل بازار را برهم میزنند.
نتیجه نهایی سیاستهای متناقض
خامفروشی در ظاهر سودآور است، اما در عمل کشور را از مسیر توسعه صنعتی و ارزشافزوده بازمیدارد و بورس کالا بهجای بستر شفافیت، به سکوی خروج سرمایه ملی بدل میشود.
توجیه قانونی برای فروش کنسانتره به بازار خارجی
این مکانیسم، عملاً فرآیند بورس را به یک توجیه قانونی برای فروش کنسانتره به بازار خارجی و کسب درآمد دلاری تبدیل میکند، بدون آنکه تولیدکننده داخلی بتواند از مواد اولیه بهره ببرد و همچنین تولیدکنندگان کنسانتره و سنگآهن در شرایط نوسان نرخ ارز و بالا بودن قیمتهای جهانی، سود خود را در صادرات و کسب ارز میبینند و با نرخگذاری داخلی پایین و دستوری که زمانی برای حمایت از فولادسازان اعمال میشدانگیزهی آنها را به سمت بازار جهانی سوق داده است.
اما در انتهای زنجیره، بخش خصوصی که هزینههای بالای انرژی و مواد اولیه را متحمل میشود و با قیمتهای بالا از بورس میخرد، اما محصولات نهاییاش قیمتگذاری دستوری دارند به دلیل کاهش حاشیه سود و کمبود مواد اولیه، در معرض ورشکستگی قرار گرفتهاند.
بنابراین خامفروشی بهجای حفظ مزیت نسبی در تولید محصول نهایی، کشور را به تأمینکننده مواد اولیه ارزان برای صنایع فولاد سایر کشورها تبدیل می کند که این مساله مصداق بارز هدر دادن سرمایههای ملی و مزیتهای معدنی است.
گندلهسازان از مواد اولیه محروم شدهاند و ادامه این روند، پروژههای بزرگ فولادی را از مسیر توسعه صنعتی منحرف میکند
ریال مسألهی خامفروشی کنسانتره آهن، نتیجهی یک سیاستگذاری متناقض و مکانیزم قیمتی معیوب است که تضاد منافع بین تولیدکنندگان مواد خام و فولادسازان را تشدید می کند ، اما بورس کالا، به جای حل این مشکل، به ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به خامفروشی تبدیل شده است که منافع کوتاهمدت ارزی برای معدنکاران و صادرکنندگان را بر توسعهی پایدار، ایجاد ارزش افزوده و اشتغال بلندمدت صنعتی کشور ترجیح میدهد.
کلام آخر
در ادامه روند فعلی، بورس کالا از مسیر اصلی خود در تنظیم بازار و حمایت از تولید فاصله گرفته و عملاً به بستری برای مشروعیت خامفروشی تبدیل میشود.
این انحراف در سیاستهای صنعتی، آثار بلندمدتی بر ساختار اقتصادی ایران دارد؛ از جمله کاهش رقابتپذیری صنایع پاییندستی، توقف زنجیره ارزش و افزایش وابستگی به صادرات مواد اولیه.
در نتیجه، سرمایهگذاریهای ملی در واحدهای فولاد و گندلهسازی با ریسک زیان و تعطیلی مواجه خواهد شد و اشتغال صنعتی بهشدت افت میکند. آینده بازار فولاد در گرو بازنگری فوری در مکانیزم کشف قیمت و بازسازی ارتباط بورس کالا با سیاست صنعتی کشور است.
بعلاوه، ایجاد سقفهای منطقی قیمتی و الزام عرضه منصفانه میتواند تولید را از حاشیه رکود خارج کند. اگر این اصلاحات انجام نشود، ساختار تولید فولاد ایران در سالهای پیشرو به تأمینکننده خام جهانی تقلیل خواهد یافت.
 
				


 
                        




