کد خبر: 190504216627
روزنامهعصر انقراض (طنز)

تارک دنیا

راضیه حسینی

سازمان نظام پرستاری: «کمبود پرستار به مرز بحران رسیده؛ رفاهیات آن‌ها ناچیز است و قانون مشاغل سخت نیز به‌درستی اجرا نمی‌شود. مبلغ خدمات پرستاری برای هر ساعت، کمتر از ۴۰ هزار تومان است که باید اصلاح شود.»

 چند سال پیش، و وقتی هنوز بازار تراپی این‌قدر داغ نشده بود، باید ساعت‌ها بحث می‌کردی تا ثابت کنی رسیدگی به جسم و روح، هم‌زمان اهمیت دارد، هرکسی که به روان‌شناس سر می‌زند،  حتماً روانی نیست و نمی‌خواهد از همه مخفی‌اش کنید. باید به درمان روح هم به اندازه‌ی درمان جسم اهمیت داده شود.

الان برعکس شده است، باید به مسئولان بگوییم خدمات پرستاری و روان‌شناسی را هم‌راستا با هم ببینید. هرکسی که پرستار می‌شود، در وصیت‌نامۀ خود اعلام نکرده است می‌خواهد تارک ‌دنیا شود و مثل مادران روحانی زندگی کند. نگفته از لذت‌های زندگی متنفر است، مازوخیسم دارد و می‌خواهد خودش را زجر بدهد.

شما همین‌الان هزینۀ پرستاری که هیچ، هزینه ویزیت یک دکتر متخصص را با فقط، یک تست‌زدن در کلینیک روان‌شناسی مقایسه کنید. در واقع هزینه‌های درمان روح طوری شده است که مجبور می‌شوی بعد از پرداخت، دوباره بابت ترومای وارد شده از دیدن مبالغ، بروی تراپی!

اما با این وضعیت هنوز هم خدمات پرستاری در کف قیمتی خود قرار دارد. این روزها، برعکس گذشته، انگار درمان روح اهمیت بیشتری پیدا کرده است.

شاید هم  به موضوعی لاکچری تبدیل شده است و هرکسی که یک درد و مرض روحی خاصی داشته باشد خیلی خفن‌تر و متفاوت‌تر است. یک دوره ADHD  مد شده بود، بعد از آن رفتند سراغ OCD و طوری باکلاس نشانش دادند که پیرها و کارکشته‌های این مرض، هاج‌وواج مانده بودند که این اکلیل‌ها را واقعاً برای مرض وسواس فکری ریخت‌وپاش می‌کنند؟

در مقابل، مرض‌های جسمی خیلی کسل‌کننده و اعصاب‌خردکن هستند. هیچ‌کس نمی‌تواند با زخم معده شوآف کند، نهایتاً یک عکسی با سرم می‌گذاشتند که آن هم خز شد. پرستارها در استوری‌های بلاگرها جایی ندارند. قشری بی‌سروصدا هستند که هیچ‌وقت دیده نمی‌شوند. حتی دورۀ فیلم‌هایی که با موضوع پرستار ساخته می‌شد هم تمام شده است.

 دیگر حتی شاعری هم پیدا نمی‌شود که مانند صائب بگوید: «درد دل بیمار به هرکس نتوان گفت/ این جنس گران را به پرستار فروشند»

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا