کد خبر: 030804225837
روزنامه

جنگی در کار نخواهد بود

اسرافیل بزارپور؛ تحلیل‌گر سیاسی

علی‌رغم طبل‌های به صدا در آمده جنگ در رسانه‌ها، جنگی در کار نخواهد بود. کشوری که خواهان جنگ باشد، در ابتدا باید اقتصاد خود را برای این موضوع آماده کند. آیا اقتصاد آمریکا و کشورهای غرب توان جنگ را دارد؟

اسرافیل بزارپور

کشور آمریکا در حال حاضر دارای تولید ناخالص ملی به میزان ۲۹۱۸۵ میلیارد دلار می‌باشد. این عدد همیشه به عنوان تحلیل کشور آمریکا قرار گرفته و آن را متمایز از کشورهای دیگر نموده است. ولی به پارامتر بدهی هم باید توجه داشت.

بدهی آمریکا

طبق آخرین آمار منتشر شده، بدهی ملی این کشور از ۳۷ تریلیون دلار عبور کرد؛ رقمی که برای پنج سال آینده پیش‌بینی شده‌ بود.

براساس پیش‌بینی‌ها قرار بود بعد از سال ۲۰۳۰، بدهی ملی آمریکا به بیش از ۳۷ تریلیون دلار برسد اما به دلیل کسری بودجه شدید و هزینه‌های بالا، چند سال زودتر اتفاق‌افتاد.

هزینه‌های دوران کرونا، قانون مالیاتی جدید دولت دونالد ترامپ، کسری بودجه و افزایش هزینه‌های درمان نسبت به تورم، از جمله دلایل این وضعیت اعلام شده‌است.

از این میزان بدهی، کشورهای خارجی حدود ۲۵ درصد آن را در اختیاردارند که برابر ۹.۲۵ هزار میلیارد دلار می‌باشد. سهم ژاپن برابر ۱.۱۳ هزار میلیارد دلار، انگلیس ۷۷۹.۳ میلیارد دلار، چین ۷۶۵.۴ میلیارد دلار، کانادا ۴۲۶.۲ میلیارد دلار و … است.

اتحادیه اروپا

اروپا سال‌ها است که در مسیر نزولی اقتصادی قرار دارد. زمانی اروپا ابرقدرت اقتصادی جهان بود. شکاف‌های اروپا در گذشته ساده‌تر بودند. اما اکنون تهدیدات و مشکلات جدید، آن را به غولی پیر و خسته تبدیل کرده که در حال تجربه زوالی آرام و دردناک است. این وضعیتی است که ماریو دراگی (Mario Draghi)، رییس سابق بانک مرکزی اروپا و نخست‌وزیر پیشین ایتالیا، در گزارشی برای کمیسیون اروپا ارایه داده‌‌‍‌است.

براساس آمار کمیسیون اروپا، نزدیک به ۱۰۰ میلیون نفر از جمعیت اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۳ در معرض خطر فقر یا محرومیت اجتماعی قرار داشته‌اند.

جنگ روسیه با اکراین موضوعی دیگری است که مسایل داخلی اروپا را پیچیده‌تر نموده‌است. این جنگ نه ‌تنها تهدیدی جدی برای امنیت اروپا «مانند افزایش هزینه‌های نظامی و افزایش پناهندگان» محسوب می‌شود، بلکه منابع اقتصادی «نظیر قیمت انرژی، میزان تورم و رکود» اتحادیه را نیز تحت فشار قرارداده و هماهنگی میان کشورهای عضو را سخت‌تر کرده‌است. افزایش مالیات‌های سنگین جهت جبران بخشی از هزینه‌ها در برخی کشورهای این اتحادیه نتیجه این وضعیت اقتصادی است.

افزایش بدهی دولت آمریکا که در واقع همان افزایش هزینه‌های دولت برای پرداخت بهره است، به مرور زمان منابع مالی برای ارائه خدمات عمومی را کاهش داده که این می‌تواند دولت را برای جبران کسری درآمد، ترغیب نماید تا مالیات‌ها را افزایش دهد. از طرفی تعرفه‌ها اعمال شده برای کشورها در میان مدت کاهش واردات و در بلند مدت به دلیل کمرنگ شدن رقابت‌پذیری در بازار آمریکا افزایش تورم برای مصرف کننده را به دنبال خواهد داشت.

اقتصاد کلان جهان، به جنگ با کشورها واکنش‌های مختلفی دارد. برخی واکنش‌ها ضعیف و برخی دیگر قوی است. کشور ایران به سبب موقعیت جغرافیایی ومنحصر به فرد بودنش و همچنین اشرافیت آن بر تنگه هرمز و سایر دالان‌های اقتصادی، اگر تهدید احساس کند اقتصاد دنیا سریع واکنش نشان می‌دهد. دشمن این را می‌داند و با احتیاط کامل اقدام می‌نماید. اگر توجه کنید ترور سردار حاج قاسم سلیمانی و جنگ ۱۲ روزه تحمیلی در روز جمعه انجام شد.

روز جمعه آخرین روز هفته برای کشورهای اروپایی و آمریکا می‌باشد. در این روز بازار اقتصای به نوعی خسته و کمترین شوک را می‌پذیرد.

جنگ با کشور ایران، بحران اقتصادی فراگیر در دنیا ایجاد می‌کند، لذا دشمن می‌داند ریسک جنگ بسیار بالا است. دشمن می‌داند کشور ایران، هم قدرت آفند و هم قدرت پدافند دارد. اگر فقط یک موشک به سمت آمریکا شلیک شود، آنگاه موج منفی به اقتصاد این کشور تزریق و بی‌اعتمادی به این کشور صحبت محافل خواهد شد. داده‌های اقتصادی منتشر شده توسط سازمان‌های آمریکا هم این موضوع را تائید نموده و ارقام اعلامی نشان از آرایش جنگی ندارد.

واقعیت این می‌باشد که غرب توان جنگ را ندارد و برخلاف اقدامات رسانه‌ایی، قدرت کشور ایران را دست کم نمی‌گیرد.

جنگ فقط در رسانه‌ها جهت ایجاد ترس در مردم بوده تا التهاب در بازار اقتصادی ایران ایجاد نمایند. دومین دلیل این شکل جنگ، افزایش قیمت انس جهانی طلا است.

آرامش در زندگی و کار، بهترین روش برای مقابله با این تهدید دشمن و حمایت از کشورمان ایران است.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا