دلار ۱۲۶ هزار تومانی؛ بازار چه چیزی را قیمتگذاری کرده و تا پایان ۱۴۰۴ چه میبینیم؟
دکتر میثم محمدی؛ کارشناس و مدرس بازارهای مالی
اینکه دلار در بازار آزاد به محدوده ۱۲۶ هزار تومان میرسد، فقط به معنای «کمبود اسکناس» نیست. بازار در حال قیمتگذاری همزمانِ تورم، ریسک و بیاعتمادی به ثبات متغیرهای کلان است.
در چنین نقطهای، تحلیل درست باید از هیجان فاصله بگیرد و به این سؤال پاسخ دهد: این قیمت از چه اجزایی ساخته شده و کدام جزء احتمالاً در سه ماه باقیمانده تا پایان سال ۱۴۰۴ تغییر میکند؟
قیمت دلار در ایران یک «جمع برداری» است، نه یک عدد ساده. من دلار را حاصل جمع چند موتور اصلی میدانم.
نخست، تورم مزمن و اختلاف تورم داخلی با خارجی. در اقتصادهای تورمی، پول ملی در بلندمدت ناچار است خود را با سطح عمومی قیمتها تعدیل کند. چنانچه تورم داخلی بالا بماند، حتی در نبود شوک سیاسی، انتظار کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ ارز منطقی است. به زبان ساده، وقتی قیمت کالا و خدمات در داخل با شتاب بالا میرود، نرخ ارز هم دیر یا زود به همان سمت کشیده میشود.
دوم، رشد نقدینگی و کیفیت خلق پول. هر جا رشد نقدینگی از رشد تولید جلو بزند، فشار یا به تورم منتقل میشود یا به نرخ ارز، یا هر دو. در ایران معمولاً هر دو مسیر فعال است. بنابراین حتی اگر چند هفته بازار را با تزریق یا محدودیتهای معاملاتی آرام کنند، ریشه فشار در ساختار پولی باقی میماند.
سوم، کسری بودجه و شکل تأمین مالی دولت. کسری بودجه اگر از مسیرهای تورمزا تأمین شود، با وقفه زمانی به بازار ارز منتقل میشود. بازار این موضوع را زودتر از آمارهای رسمی حس میکند و در قیمتها منعکس مینماید.
چهارم، قدرت عرضه ارز و دسترسی واقعی به آن. تفاوت زیادی وجود دارد بین «درآمد ارزی» و «ارز قابل استفاده». هر اندازه انتقال ارز، تسویهها و بازگشت ارز صادراتی روانتر باشد، دست بازارساز بازتر است و برعکس، هر محدودیتی در دسترسی یا انتقال، ریسک کمبود را بالا برده و قیمت را جلوتر میبرد.
پنجم، ریسک سیاسی، تحریم و نااطمینانی منطقهای. در کوتاهمدت مهمترین متغیر همین پارامتر است. در ایران نرخ ارز فقط منعکسکننده اقتصاد نیست؛ پرمیوم ریسک بخش قابلتوجهی از قیمت را میسازد. بنابراین گاهی دلار بالا میرود، حتی اگر در همان هفته عرضه فیزیکی بد نباشد، چون بازار آینده را ناامنتر میبیند.
ششم، چندنرخی بودن و شکاف نرخها. هر زمان فاصله نرخهای رسمی، نیمایی و توافقی با نرخ آزاد زیاد میشود، انگیزه آربیتراژ شکل میگیرد و انتظارات تورمی تشدید میشود. همچنین تقاضا از کانالهای مختلف به بازار آزاد فشار میآورد و این شکافها خودشان به عامل نرخسازی تبدیل میشوند.
پیشبینی در ایران بدون سناریو، خطاست. در کشوری که شوک سیاسی میتواند در چند روز مسیر چندماهه را تغییر دهد، پیشبینی تکعدد قطعی بیشتر شبیه شعار است. من برای افق کوتاهمدت تا پایان ۱۴۰۴ سه ابزار را کنار هم میگذارم.
نخست، برابری قدرت خرید (PPP) بهعنوان قطبنما؛ تفاوت تورم ایران و آمریکا جهت حرکت را نشان میدهد، نه نقطه دقیق را.
دوم، مدل پولی و نقدینگی؛ اگر رشد پول و نقدینگی ادامه یابد، کف تعادلی بازار بالاتر میرود.
سوم، تحلیل انتظارات و ریسک؛ که مشخص میکند بازار بالاتر از ارزش تعادلی معامله میشود یا پایینتر.
برآورد من تا پایان سال ۱۴۰۴، با فرض دلار ۱۲۶ هزار تومان در مقطع کنونی، این است که با حدود سه ماه زمان باقیمانده، اثر تورم و انتظارات غالب خواهد بود. سرعت تغییرات بیش از آنکه به ارزش ذاتی بلندمدت وابسته باشد، به ریسک و سیاست حساس است.
در سناریوی پایه، یعنی تداوم شرایط فعلی، بدون گشایش معنادار و بدون شوک شدید، بازار معمولاً رشد ملایم تا متوسط را قیمتگذاری میکند و محدوده محتمل را ۱۳۵ تا ۱۴۵ هزار تومان میدانم.
در سناریوی خوشبینانه، با کاهش ریسک، تقویت سمت عرضه و مدیریت انتظارات، دلار میتواند وارد فاز فرسایشی و نوسانی شود و در محدوده ۱۲۵ تا ۱۳۵ هزار تومان به تثبیت نسبی برسد.
در سناریوی بدبینانه، در صورت بروز شوک سیاسی یا تحریمی و یا تشدید انتظارات تورمی، بازار از منطقهای آرام اقتصادی عبور میکند و بیشتر ریسک را قیمتگذاری میکند. در این مسیر، محدوده قابل تصور ۱۵۰ تا ۱۷۵ هزار تومان خواهد بود.
جمعبندی اینکه دلار ۱۲۶ هزار تومان به این معناست که بازار به ثبات کوتاهمدت باور ندارد و هزینه ریسک را پیشاپیش دریافت کرده است.
اگر قرار باشد تا پایان ۱۴۰۴ اتفاق خاصی رخ ندهد، مسیر محتمل افزایش محدود تا متوسط خواهد بود.
اما باید با واقعیت اقتصاد ایران صادق بود؛ عامل تعیینکننده در این افق، نه فقط اعداد پولی، بلکه خبرها و انتظارات است.
توصیه تحلیلی من این است که بهجای دنبال کردن عدد روزانه، به سه چراغ نگاه کنیم: روند تورم و نقدینگی، وضعیت کسری بودجه و کیفیت تأمین آن، و در نهایت جهتگیری ریسک سیاسی و دسترسی واقعی به ارز؛ این سه، نقشه راه دلار را میسازند.







