ذبح صنعت پتروشیمی در اتاق فکر بی فکران
فرزین سوادکوهی
صنعت پتروشیمی ایران از ناحیه سیاست های پرخطای حاکمیتی به نهایت آسیب پذیری خود رسیده است. یک نگاه به وضعیت تولید و صادرات محصولات پتروشیمی نشان می دهد این گذاره نه دروغ است و نه اغراق.هیبت بازاری که مدام در رینگ مشت زنی رقابتی جهانی در حال زد و خورد است حالا از سوی سیاست گذاران داخلی در حالی “ناک آوت” می شود که پیش از آن، از رقیب خارجی “ناک داون” شده بود.
عصراقتصاد- قیمت گذاری دستوری خوراک، جیره بندی قطره چکانی گاز، قوانین دست و پا گیر خلق الساعه و یک بام و دو هوا بودن اهل قدرت برای صنعتی که همچنان بیشترین عایدی اقتصادی کشور را رقم می زند آنقدر شگفت آور است که گاهی از فرط حقیقی بودن ، آن را باور نمی کنی.
در کجای جهان دیده شده که خوراک گازی صنایع تولیدی را قطع کنند و آن را به دورترین دهات کشور برسانند تا سوزانده شود و این هستی سوزی ویرانگر تا همیشه ادامه پیدا کند؟
براستی در کدام جغرافیا دیده اید که بقالی بگوید ماست من ترش است؟
کدام بنگاه اقتصادی دنیا مثل شرکت های تولید نفت و گاز و بنزین ایران تبلیغ می کنند که مردم کالای تولیدیشان را نخرند؟! دراین دیار اما شرکت گاز میگوید گاز من ترش است،حالا من تولید میکنم ولی شما بالاغیرتا مصرف نکنید.جل الخالق!
کلی سرمایه گذاری شده که شرکت های پتروشیمی، گاز خطرناک ظاهرا بی فایده چاه های استخراجی را تبدیل به مواد و مصالحی کنند که ده ها و گاهی صدها برابر ارزشمندی بیشتری پیدا بکند تا اقتصاد کشور از آن سود ببرد اما در ایران شیپور را از سر گشادش می زنند.
پیش از این تصمیم گیران بدون اینکه حالی از بخش خصوصی پتروشیمی بپرسند خودشان بریده بودند و دوخته بودند که از فرمول قیمتگذاری وزارت نفت تخطی کنند وبعد که سر وصدای همه در آمد دوباره به این فرمول بازگشتند.آنهم فرمولی که البته با دودوتا چهارتای هاب اروپایی -که اصولا سازی دیگر می زند- تفاوت هایی داشت و هیچ دردی از قیمت گذاری ایرانی دوا نمی کرد .
با این حال اهل تولید همین را هم به مرگ گرفته بودند که به تب راضی شوند تا از این بیشتر متضرر نشوند.
قیمت ۷ هزار تومانی برساخته چندی پیش، چه دردسرها که درست نکرد و بعد که کار بالاگرفت دولت فتیله را تا ۵ هزار تومان در حالی پائین کشید که معتقد بود این کف قیمت نهایی خوراک است و نه کف قیمت هاب اروپایی.یعنی یک منتی هم بر سر پتروشیمی ها می گذاشت که دیگر کاهشی بیش از این نخواهند تشکر کنند و به دولت “کاکا” هم بگویند!
و تازه یک شرط دیگر هم گذاشته شد و آن اینکه آنها که اتان می خرند و اتیلن تولید می کنند باید روی هر تن اتیلین تولیدی ۲.۵ درصد از ارزشش را هم دستخوش بدهند تا خط لوله اتیلن غرب خرجش با دخلش جور دربیاید.
حیرتا که خط لوله اتیلن غرب که همواره در تمام سال های گذشته به نبود یا کمبود گاز شُهره شهر بوده ، حالا تاوان بی فکری احداث عجولانه نیم بندش را از دیگران طلب می کند.
قوز بالاقوز آنجاست که برخی از پتروشیمی ها که از این خط استفاده می کنند دارند همین الان هم برای هر تن اتیلن ۲۵ دلار به پیمانکاران نگهداری خط می سُلفند، پس دیگر ۲.۵ درصد ارزش چه صیغه ای است؟
قصه وقتی خنده دار تر می شود که می بینیم برخی از تولید کنندگان اتیلن که از این محصول برای تولید پلی اتیلین استفاده می کنند اینک با این تمهید قانون گذار و تصمیم گیر، باید عوارض چیزی را پرداخت کنند که آن را نخریده اند!
حالا گیرم متانولی ها را قربانی کنیم.با پروپانی ها چه باید کرد؟ در آنسوی بازار یعنی جایی که طرح های pdh پروپیلن و پلی پروپیلن ایستاده اند نیز زخم ها دارد یکی یکی باز می شود.طبق گفته آقای معاون وزیر نفت(از آنجا که گردو در خانه قاضی زیاد است) LPG فراوانی برای ۱۲ طرح( و به عبارتی۱۵ طرح) pdh وجود دارد و غمی نیست جز دوری شما.
اما همین طرح ها با این قیمت گذاری ها بزودی با شکستی استخوان خرد کن روبرو خواهند شد.
کافیست قیمت تمام شده پروپیلن را با آن سقف قیمتی خوراک پروپان محاسبه کنیم تا دستگیرمان شود که فعالان این بخش از صنعت پتروشیمی چگونه عطای کار را به لقایش خواهند بخشید و از این شغل بیرون خواهند رفت و بدنبال آن خیل عظیمی از صنایع پائین دست که محصولات استراتژیک و تاثیر گذار بخش تولید را آماده می کنند باید با این کار وداع گویند.وداعی تلخ که هرشغلی را در زنجیره طویل و گسترده مربوط به آن را به باد فنا خواهد داد.
براستی مسئول این بیکاری عظیم پیش رو چه کسانی هستند جز آنانکه در اتاق فکر بی فکری خود زندانی شده اند و به حرف هیچ تنابنده ای گوش نمی کنند؟ با چنین نقشه عجیبی که برای صنعت پتروشیمی کشیده شده ،تولید ۱۳۲ هزار تنی محصولات پتروشیمی را فقط باید در خواب دید.
ناترازی مدیریتی (و نه ناترازی گازی) کار را به جایی رسانده که حالا لابد باید بنشینیم برای مرگ متانولی ها و الفینی ها و پلیمری ها نوحه و مرثیه ای تازه ساز کنیم و به چشم خود ببینیم آنها که از فرط فقر وبیکاری ، سر در سطل زباله کرده بودند اینک تا زیر چشم به باتلاق نداری و مسکنت فرو رفته اند.آنهم فقط برای اینکه یک گروه خاص سود خود را در ضرر یک ملت می بینند.