روایت تاریکی بر صحنه تدکس

سومین رویداد TEDx یزد با عنوان «مدیران آیندهساز» جمعه ۲۱ آذر برگزار شد؛ رویدادی با حضور پنج سخنران و سه پنلیست که هرکدام از تجربههای مدیریتی و حرفهای خود گفتند.
در میان این چهرهها، تنها سخنران زن رویداد، دکتر گلرخ داوران، پزشک کارآفرین و بنیانگذار اسنپدکتر، مسیری متفاوت را برای سخنرانیاش انتخاب کرد؛ مسیری که بهجای روایت موفقیت، از «سفر تاریکی » آغاز میشد.
او صحبتهایش را با نقدی صریح به روایتهای تکراری شروع کرد: «من فکر میکنم ما خیلی وقت است که دیگر روایت تازهای نداریم. ما به قصه و قهرمان نیاز داریم؛ قهرمانهای واقعی، ناکامل، پرخطر و زیبا.»
داوران تأکید کرد که جامعه بیشتر از قهرمانهای بینقص، به آدمهایی نیاز دارد که مکث میکنند، فاصله میگیرند و دوباره ادامه میدهند.
او گفت معمولاً وقتی یک کارآفرین موفق به صحنه تدکس دعوت میشود، انتظار این است که داستان موفقیتش را تعریف کند.
خودش هم یادآوری کرد که سالها قبل، روی همین صحنه از رؤیایی گفته بود که امروز محقق شده است: «اینکه همه ایرانیها، بدون محدودیت زمان و مکان، به پزشک دسترسی داشته باشند.» اما این بار تصمیم گرفته بود مسیر دیگری را انتخاب کند.
«امروز نمیخواهم درباره اینکه چطور به این هدف رسیدم صحبت کنم.»
وقتی همهچیز فرو میریزد
داوران بخش اصلی سخنانش را به روزهایی اختصاص داد که کمتر درباره آنها حرف زده میشود. روزهایی که به گفته خودش، بخشی از هویت حرفهای، موفقیتها، روابط و حتی تصویر ذهنیاش از خودش فرو ریخته بود.
او گفت: «صحبت کردن درباره درد و رنج، آنقدرها هم که فکر میکنیم ساده نیست. معمولاً هم با استقبال روبهرو نمیشود.»
به باور او، این تجربه فقط متعلق به یک فرد نیست. «ما در جغرافیایی زندگی میکنیم که تاریکی و رنج، با زندگی خیلی از ما آمیخته است.»
او توضیح داد در آن مقطع به نقطهای رسیده بود که میدانست باید از یک دوره تاریک عبور کند، اما سؤالش این بود: «چطور میشود یک تاریخ تاریک را زندگی کرد و از آن گذشت؟»
داوران صریح گفت که در آن شرایط دیگر نمیتوانست به امید و انگیزه تکیه کند. «امید زمانی معنا دارد که شما باور داشته باشید یک عامل بیرونی میتواند کمکتان کند. من به این نتیجه رسیده بودم که هیچ راهحلی بیرون از خودم وجود ندارد.»
ذهنی که میشود دوباره نوشت
او در ادامه، از زاویه تخصص پزشکیاش به تجربه شخصیاش نگاه کرد و مفهومی را مطرح کرد که به گفته خودش مسیر فکرش را تغییر داد، نوروپلاستیسیتی یا انعطافپذیری مغز.
«سالها باور داشتیم وقتی چیزی در ذهن ساخته میشود، دیگر قابل تغییر نیست. اما مطالعات نشان میدهد میشود خاطره، حافظه و حتی تروما را بازنویسی کرد.»
با این حال، داوران تأکید کرد که استفاده از این واقعیت علمی ساده نیست. «ذهن ما وقتی دچار چالش میشود، وارد مکانیسم بقا میشود. میترسیم، اجتناب میکنیم و همهچیز را نشانه خطر میبینیم.»
او توضیح داد یکی از راههای عملی برای خروج از این وضعیت، تمرین آگاهانه برای تغییر جهت توجه است؛ هرچند کار آسانی نیست. «باید فعالانه توجهمان را از نشانههای منفی به سمت دادههای مثبت ببریم، حتی اگر خیلی کوچک باشند.»
فاصله گرفتن از بحران
داوران به تغییرپذیری حافظه اشاره کرد و گفت هر بار که یک خاطره را به یاد میآوریم، درواقع آن را وارد فضایی میکنیم که میتوان آن را تغییر داد.
«ما میتوانیم خاطره را دوباره بنویسیم.»
او یکی از مهمترین ابزارهای عبور از بحران را «فاصله گرفتن» دانست. اینکه فرد بتواند حادثه یا تروما را به اجزای کوچکتر تقسیم کند و به چشم مسئلههای قابل حل ببیند.
داوران تجربه شخصیاش را اینطور روایت کرد: «وقتی مقالهای درباره شرایطی که در آن بودم خواندم، برای اولین بار دیدم میشود به این وضعیت از بیرون نگاه کرد. این مقاله درباره جنبههای مختلف شرایط من نوشته بود، از کارآفرینی و جذب سرمایه در ایران تا زن بودنم
برای اولین بار دیدم میشود به این وضعیت از بیرون نگاه کرد، یعنی شرایط قابلیت دیده شدن از جنبههای مختلف را داشت.»
کیمیاگری روایت
در جمعبندی، داوران دوباره به مفهوم روایت بازگشت. او گفت روایت فقط ابزار ارتباط نیست، بلکه ابزاری باستانی برای بازنگری در مسئلههاست.
«من به این میگویم کیمیاگری روایت؛ جایی که تجربه خام و دردناک تبدیل میشود به داده، به اطلاعات، به چیزی که میشود تحلیلش کرد و از دلش الگو بیرون کشید.»
به گفته او، روایت میتواند بحران را بازتعریف کند و به فرد کمک کند در مسیرهای سخت، همراه مسئلهها حرکت کند.
سخنرانی دکتر گلرخ داوران در TEDx یزد، تلاشی بود برای شکستن روایتهای یکدست کارآفرینی؛ روایتی که بهجای درخشش صرف، تاریکیها را هم به رسمیت میشناسد.








