سردرگمی بانک مرکزی در مهار تورم
علی رمضانیان
در چند دهه اخیر همواره تورم ایران دو رقمی بود. لمس مفهوم این جمله کوتاه برای خانوادهها، اقتصاددانان و فعالان فضای کسب و کار ساده نبود بلکه همراه با سختی و تعب زیاد بوده است، اما سختی آن زمانی بیشتر میشود که توان حل مشکلات کمرشکن تورمی را نه در دولت و نه در بانک مرکزی نمی بینند.
بانک مرکزی ایران سالهاست که توفیقی در کنترل تورم نداشته و با وجود اینکه روش های مختلفی را امتحان کرده ولی تورم همچنان دو رقمی است. مهمترین کاری که بانک مرکزی ایران انجام می دهد صدور بخشنامههای مختلف است. عمق فاجعه زمانی بیشتر می شود که بدانیم که بانک مرکزی مشکلات را فرافکنی میکند.
مدیران بانک مرکزی می گویند تا نظام بانکداری اصلاح نشود و تغییرات اساسی در بازار پولی رخ ندهد قادر به کنترل تورم نیست، گویی خود کناری نشسته و تنها تماشاگر مشکلات است. مگر نه اینکه تمام این موارد جز شرح وظایف بانک مرکزی است، پس چرا منتظر اقدامی از سوی نهاد دیگری است؟ پاسخ این پرسش ساده است، سردرگمی بانک مرکزی!
تجربه جهانی مقابله با تورم
در روزهای اخیر به دلیل بحرانهای بینالمللی وضعیت اقتصادی کشورها با چالش تورم همراه شده است. اغلب بانکهای مرکزی کشورهای توسعه یافته اقدام به افزایش نرخ بهره کردند تا بتوانند تورم را کنترل کنند.
در همین رابطه، مدیرکل بانک تسویه بینالمللی که ۹۲ سال پیش با هدف تقویت همکاریهای پولی و مالی بینالمللی از سوی هشت بانک مرکزی اروپایی به اضافه آمریکا و ژاپن تاسیس شده و در حال حاضر به عنوان بانکِ ۶۱ بانک مرکزی جهان عمل میکند، اذعان کرد که بسیاری از بانکهای مرکزی جهان سرعت افزایش نرخ تورم را طی ۶ تا ۱۲ ماه گذشته دستِ کم گرفتهاند، ولی آنها برای جبران این قصور چارهای جز افزایش نرخهای بهره طی سه ماه آینده ندارند.
در واکنش به ارقام نگران کننده نرخ تورم، تا کنون بانکهای مرکزی اروپا، بریتانیا، سوئد، نروژ، کانادا، کره جنوبی، استرالیا و ایالات متحده جملگی با اتخاذ سیاست افزایش نرخ بهره به جنگ تورم رفتهاند.
در این کشورها کنترل تورم به روش های مختلفی انجام می شود اما محوریت این اقدامات با بانک مرکزی است. در واقع، بانکهای تجاری به طور مستقیم به سراغ بانک مرکزی میروند و برای تامین نیازهای پولی خود از این بانک وام میگیرند. بانکها باید در قبال دریافت پول از بانک مرکزی، دارایی ارزشمندی را به عنوان وثیقه به این بانک ارائه و تضمین کند که قادر به بازپرداخت پول قرض گرفته شده، هستند، این دارایی با ارزش، اوراق قرضه دولتی است که البته رایجترین شکل وثیقه بانک تجاری نزد بانکهای مرکزی جهان است.
اخیرا، بانک مرکزی آمریکا نرخ بهره مبنای کوتاه مدت را ۰.۷۵ درصد افزایش داد و به محدوده ۱.۷۵ درصد رسانده تا به جنگ نرخ تورم ۸.۶ درصدی برود که به بالاترین سطح در چهاردهه گذشته رسید.
در حقیقت بانک های مرکزی در مقابل تورم از ابزار نرخ بهره استفاده می کنند تا بتوانند مشکلات ارزش پول را کاهش دهند. از طرف دیگر ارزش واقعی مبلغ وام تا زمان سررسید به نسبت میزان تورم کاهش خواهد یافت. بدین ترتیب برای جبران خطر کاهش قدرت خرید پول وامدهنده، تغییر نرخ بهره ضرورت مییابد.
چنته خالی بانک مرکزی
اما در مورد ریشه های تورم در ایران دیدگاه های زیادی وجود دارد. اما مهمترین عامل را به افزایش پایه پولی، نقدینگی و کاهش تولید عنوان کردهاند. رییس بانک مرکزی در اواخر سال ۱۴۰۰ اعلام کرده بود که کسری بودجه مزمن دولت، عامل تورم در ایران است.
او تاکید کرده بود که ریشه های تورم به خلق پول و نقدینگی و پایه پولی به کسری بودجه در طول سالیان مختلف بر می گردد. او گفته بود که باید نظام بانکی اصلاح شود تا بتوان تورم را کنترل کرد.
به عقیده برخی از کارشناسان این گفتههای رییس کل بانک مرکزی ایران نشان از ان دارد که بانک مرکزی ایران چیز زیادی در چنته نداشته و در عمل خود را بازنده مبارزه با تورم می داند چرا که او معقتقد است که تازمانی که ساختار نظام بانکی اصلاح نشود، تا زمانی که کسری بودجه دولت حل نشود، تا زمانی که دیگران بازیگر خوبی نباشند، مشکلات همچنن باقی است.
هرچند شاید این سخنان بیراه نباشد و دست بانک مرکزی کوتاه و خرمای تورم بر نخیل باشد، اما همچنان این سوال باقیست که پس علت وجودی بانک مرکزی چیست وقتی توان اجرای مهمترین وظیفه خود یعنی حفظ ارزش پول ملی را ندارد، چرا وجود دارد؟
میثم رادپور ، کارشناس اقتصادی معتقد است که رییس بانک مرکزی درست می گوید چرا که توان هیچ کاری را ندارد. موضوع تعیین نرخ بهره در ایران کار ساده نیست. بانک مرکزی هر ساله دستورالعمل های تسهیلات دهی را روی سایت خود می گذارد.
ولی تاکنون چه نتیجه ای داشت؟ واقعا تمامی آن بخشنامه ها اجرا می شوند؟ قبلا میگفتند که بدهی بانکها را تبدیل به اوراق کنید تا نرخ بهره را پایین بیاورید. نرخ بهره را با عملیات بازار باز پایین بیاورید.
با این کار بانکها نیز وضع خوبی خواهد داشت. اما این کار چرا جواب نداد؟ چون عامل مهمتری به نام مشکل تولید وجود دارد، تا زمانی که مشکل تولید حل نشود، هیچ اتفاقی در اقتصاد رخ نمی دهد. این را شاید همه بدانند ولی برای افزایش تولید هیچ اتفاقی نمیافتد.
رادپور در ادامه تاکید کرد: بانک مرکزی توان زیادی برای اعمال قدرت ندارد. در حقیقت بانک مرکزی ایران ابزار خاصی برای کنترل نرخ بهره در بازار ایران ندارد. افرادی که معتقدند که الان باید نرخ بهره بالا یا پایین برود آیا می دانند که وضعیت بانک مرکزی چگونه است؟ اگر نرخ بهره را دست بزند با قیمت ارز در بازار چه کند؟ با بازارهای دیگر مانند بورس، مسکن و خودرو چه کند؟ بانک مرکزی تنها به انتشار کننده بخش نامه ها تبدیل شده و توان زیادی ندارد.
زمان همتی عملیات بازار باز را راه انداختند که اصلا به شکل عملیات بازار باز مرسوم دنیا نبود و در نهایت به یک شکل خاصی درآمده بود که هیچ کارایی نداشت درآمد. حقیقت این است که بانک مرکزی در حوزههای مهمی مانند ارز قدرتی ندارد تنها کاری که می تواند بکند این است که محدودیت های جدیدی اعمال کند.
مثلا سقف داد و ستد تعیین کند یا برای چک، فلان قانون را تعیین کند. از طرف دیگر بانک مرکزی در پرمانع کردن فضای کسب و کار ید طولایی دارد. در بسیاری از مواقع، اگر بانک مرکزی برخی از دخالت های بیجا را کم می کرد شاید تورم کمتر از چیزی بود که الان است.
بانک مرکزی چنان با بانکها رفتار کرده است که دیگر، بانکها اوامر بانک مرکزی را اطاعت نمی کنند و راه برون رفت از این دستورالعمل های خلق الساعه را یاد گرفته اند. هیچ کس با نرخ بازدهی منهای ۲۰ درصدی باید وام بدهد؟ اما بانک مرکزی می خواد که این اقدام صورت گیرد.
وقتی کشوری دارای تورم ۴۰ درصدی است چرا باید بانک ۱۸ درصد وام بدهد؟ به همین دلیل می شود که وام برای کسب و کارهای واقعی و تولید یک منبع نایابب می شود.
او افزود: یکی از بدبختیهای اقتصادی کشور این است که بانک مرکزی، جیب دولت است . بانک مرکزی باید پولی که دولت می خواد را پرداخت کند.
بانک مرکزی استقلالی ندارد. دولتی که چند صد هزار کسری بودجه دارد باید به نوعی مشکل خود را حل کند و به بانک مرکزی و دیگر بانکها فشار وارد می کند. بنابراین بانک مرکزی و بانک های دولتی تامین کننده کمبودهای پولی دولت و کسری بودجه هستند.
نکته عجیب تر این است که در برخی مواقع برخی از بانکهای دولتی کسریها و بدهی را میبخشند. چون می گویند از این جیب به ان جیب است. بزرگترین بانک دولتی ایران کسری های خود را در اخر سال می بخشد، آیا بانک مرکزی می داند که این کار چه تاثیری بر اقتصاد می گذارد. آیا بانک مرکزی برای جلوگیری از این اتفاق ابزاری دارد؟ پاسخ روشن است. خیر!
رادپور تاکید کرد: بخش دیگر و بزرگی از مشکلات اقتصادی ما بخاطر خروج سرمایه است اما هیچ توجهی به این بعد از مشکلات نمیشود.