سرزمین عجایب

راضیه حسینی
اتفاق عجیبی که برای برق برخی بانکها رخ میدهد.
معاون فروش شرکت برق تهران: «امروز برق یک بانک را یک ساعت قطع کردیم، پس از آن نیم ساعت وصل کردیم و دوباره یک ساعت قطع کردیم و تا سه بار این کار را تکرار کردیم تا مصرفش را کاهش دهد.»
قشنگ معلوم است برخی مسئولان حوصلهشان سر رفته است و دیگر نمیدانند چه کنند. الان ادارۀ برق را به سرزمین عجایب تبدیل کردند، چند روز بعد ممکن است بروند سروقت ادارۀ آب و آن را به سرزمین موجهای آبی تبدیل کنند. با این تفاوت که از موج و آب خبری نیست. بنشینند پشت کنترل دستگاه و هرجا که دلشان خواست را قطع و وصل کنند و دیجی بازی کنند.
حالا تصور کنید موازی با این اتفاق یک بدبختی تازه، وارد حمام شده است و همین که کل سر را با کف شامپو پوشاند آب قطع میشود. از اهالی خانه کمک میگیرد و همین که یکی از اهالی کتری به دست، در آستانۀ در حمام ایستاد، تا کمی آب گرم روی سر فرد مورد نظر بریزد، آب وصل میشود. همگی خوشحال برمیگردند سر کارشان، ولی هنوز آب به سر پوشیده از کف نرسیده که دوباره قطع میشود. باز فرد کتری به دست وارد میشود و باز آب وصل میشود، این بار تا میخواهد سرش را بشوید، برق قطع میشود.
این وسط به علت رفتوآمدهای مکرر، آب کتری هم سرد شده و باید مجدد کمی گرم شود، که اهالی متوجه میشوند گاز هم قطع شده است. همین که میخواهند به ادارۀ گاز زنگ بزنند میبینند برق وصل شد، ولی آب نه. میروند به ادارهٔ آب زنگ بزنند که وصل میشود، ولی گاز هنوز نه! شماره ادارۀ گاز را میگیرند که میبینند ایدلغافل، تلفن هم قطع شده است، اما خدا را شکر گاز وصل شده است!
یکی از اهالی تصمیم میگیرد برود سراغ چت جی پیتی و از او سؤال کند در این شرایط باید چه کنند. چت جی پیتی کمی مکث میکند بعد میگوید:
«عزیزم ازت یه سؤالی دارم، چرا هنوز من کار میکنم؟ با این شرایط باید کاملاً قطع باشم. اصلاً من به درک، شما چطور هنوز زندهاید؟ منِ ربات کم آوردم دیگه. لامصبا یکیتون ازم میپرسه چطوری لوبیای پونصد هزارتومنی بخرم؟ یکی دیگه میگه چطور از زلزله و آلودگی هوای تهران جون سالم به در ببرم؟ اون یکی میگه راهکاری واسه نفسکشیدن تو گرد غبار داری؟ بابا من دیگه نمیکشم. نمیتونم…»
و در این لحظه چت جی پیتی برای همیشه خاموش میشود.
یکی از اهالی میپرسد: «چی شد اینترنت هم قطع شد؟»
آن یکی میگوید: «نه این یکی خودجوش کم آورد. خودش، هوشمندانه خودش رو قطع کرد!»