دلار: 119,055 تومان
یورو: 138,400 تومان
پوند انگلیس: 157,710 تومان
درهم امارات: 32,404 تومان
یوان چین: 16,840 تومان
دینار بحرین: 315,480 تومان
دینار کویت: 388,360 تومان
ریال عربستان: 31,730 تومان
دینار عراق: 92.6 تومان
لیر ترکیه: 2,810 تومان
ین ژاپن: 76,844 تومان
طلا 18 عیار: 12,255,900 تومان
طلا: 505,468,241.8 تومان
مثقال: 52,995,000 تومان
طلا 24 عیار: 16,312,400 تومان
طلا دست دوم: 12,086,991 تومان
نقره 925: 209,940 تومان
سکه گرمی: 17,700,000 تومان
نیم سکه: 65,320,000 تومان
ربع سکه: 37,620,000 تومان
سکه بهار آزادی تک فروشی: 120,920,000 تومان
آلومینیوم: 344,747,563.5 تومان
مس: 1,340,797,410 تومان
سرب: 237,708,784.6 تومان
نیکل: 1,773,383,752.5 تومان
قلع: 4,309,674,326.1 تومان
روی: 367,296,580.5 تومان
گاز طبیعی: 579,083.5 تومان
بنزین: 221,823.2 تومان
نفت خام: 7,080,200.8 تومان
گازوییل: 82,534,878.7 تومان
نفت اپک: 7,651,664.8 تومان
اتریوم: 361,583,177.76 تومان
بیت کوین: 11,030,333,846.4 تومان
دلار: 119,055 تومان
یورو: 138,400 تومان
پوند انگلیس: 157,710 تومان
درهم امارات: 32,404 تومان
یوان چین: 16,840 تومان
دینار بحرین: 315,480 تومان
دینار کویت: 388,360 تومان
ریال عربستان: 31,730 تومان
دینار عراق: 92.6 تومان
لیر ترکیه: 2,810 تومان
ین ژاپن: 76,844 تومان
طلا 18 عیار: 12,255,900 تومان
طلا: 505,468,241.8 تومان
مثقال: 52,995,000 تومان
طلا 24 عیار: 16,312,400 تومان
طلا دست دوم: 12,086,991 تومان
نقره 925: 209,940 تومان
سکه گرمی: 17,700,000 تومان
نیم سکه: 65,320,000 تومان
ربع سکه: 37,620,000 تومان
سکه بهار آزادی تک فروشی: 120,920,000 تومان
آلومینیوم: 344,747,563.5 تومان
مس: 1,340,797,410 تومان
سرب: 237,708,784.6 تومان
نیکل: 1,773,383,752.5 تومان
قلع: 4,309,674,326.1 تومان
روی: 367,296,580.5 تومان
گاز طبیعی: 579,083.5 تومان
بنزین: 221,823.2 تومان
نفت خام: 7,080,200.8 تومان
گازوییل: 82,534,878.7 تومان
نفت اپک: 7,651,664.8 تومان
اتریوم: 361,583,177.76 تومان
بیت کوین: 11,030,333,846.4 تومان
  کد خبر: 100904231194
اقتصاداقتصاد کلانبازارها و خدمات مالیروزنامهتحلیل پیامدهای تورم مزمن و بی‌ثباتی سیاست‌های اقتصادی بر فرار سرمایه در گفتگو با سعدوندی؛

سرمایه در تله بی‌ثباتی

تورم فزاینده، کاهش قدرت خرید، ناپایداری سیاست‌های مالی و نرخ‌های متغیر ارز، اعتماد فعالان اقتصادی را به شدت تضعیف کرده است. در چنین شرایطی، سرمایه‌گذار داخلی تمایلی به گسترش فعالیت ندارد و سرمایه‌گذار خارجی ریسک حضور در بازار ایران را نمی‌پذیرد.

اقتصاد زمانی مقصد سرمایه می‌شود که ثبات و پیش‌بینی‌پذیری بر آن حاکم باشد. نرخ تورم دو رقمی مداوم و رشد نقدینگی افسارگسیخته موجب شده سرمایه از بخش مولد به بازارهای موازی و کوتاه‌مدت روانه شود. بنابراین، تا زمانی که مهار تورم به اولویت نخست سیاست‌گذاری کشور بدل نشود، برگزاری رویدادهای اقتصادی بیشتر نمایش تعامل خواهد بود تا بسترساز تامین مالی و تولید.  عصر اقتصاد  به همین بهانه درباره آثار تورم بر فرصت‌های سرمایه‌گذاری با علی سعدوندی اقتصاددان و استاد دانشگاه گفت‌وگو کرده است.

وی در این مصاحبه تأکید دارد زمان آن رسیده سیاست‌گذاران اثر مستقیم تورم بر فرار سرمایه را درک کنند و فضا را برای بازگشت اعتماد سرمایه‌گذاران مهیا سازند. سعدوندی معتقد است تا زمانی که تورم مزمن مهار نشود، هیچ میز سرمایه‌گذاری در  محیط اقتصادی و به ویژه در نمایشگاه‌ها به قرارداد واقعی منتهی نخواهد شد و هر پروژه‌ای زیر سایه نااطمینانی اقتصادی صرفاً به ویترینی از وعده‌ها بدل می‌شود. در نتیجه، خروج تورم از مدار سیاست‌های روزمره کشور شرط آغاز جذب سرمایه داخلی و خارجی است.

در ادامه متن کامل این مصاحبه را می خوانید:

آقای سعدوندی، با توجه به تداوم تورم دو رقمی و بی‌ثباتی بازارهای مالی، بسیاری از فعالان اقتصادی بر این باورند تورم مزمن به مانعی جدی در مسیر سرمایه‌گذاری مولد تبدیل شده است. از دیدگاه شما، تورم چگونه موجب فرار سرمایه و تغییر جهت نقدینگی از بخش تولید به بازارهای غیرمولد شده است و آیا می‌توان گفت سیاست‌های کنونی پولی و مالی فضای لازم برای بازگشت اعتماد سرمایه‌گذاران را تضعیف کرده است؟

به صراحت می گویم تورم  در ایران دیگر یک پدیده اقتصادی نیست، یک بیماری مزمن است که همه چیز را از نفس انداخته. سال‌هاست دولت‌ها به‌جای اصلاح ساختار، چشم هایشان را بسته اند و به چاپ پول معتاد شده اند. بانک مرکزی هم عملاً استقلالی ندارد و تبدیل شده به دستگاه چاپ پول برای پوشش کسری بودجه. این یعنی تورم به‌صورت رسمی پذیرفته شده و سرمایه‌گذار تاوانش را می‌دهد.

وقتی تصمیمات اقتصادی در لحظه و بدون ارزیابی اثرات اجرا می‌شود، سرمایه‌گذار احساس می‌کند در میدان مین حرکت می‌کند نه در بازار

وقتی تولیدکننده مطمئن نیست فردا قیمت مواد اولیه یا نرخ ارز چند است، چطور می‌تواند برنامه‌ریزی کند؟ من به‌صراحت می‌گویم، در این شرایط تولید فقط کار آدم های شجاع و یا دیوانه است؛ بقیه ترجیح می‌دهند به سراغ زمین، طلا، دلار بروند، چون هم سودش بیشتر است و دردسر ندارد.

ما داریم با دست خودمان بنیان تولید را می‌زنیم، بعد اسمش را می‌گذاریم حمایت از تولید ملی! نتیجه این سیاست‌ها گردش پول است ولی هیچ رشد واقعی اتفاق نمی‌افتد. دولت با چاپ پول جیب مردم را از پشت خالی می‌کند و اسمش را هم  رشد نقدینگی گذاشته است؛ در نتیجه تورم باعث شده مردم به هیچ نهادی اعتماد نداشته باشند، حتی به ریال خودشان. تا وقتی سیاست پولی زیر سایه سیاست مالی باشد و بانک مرکزی مجری دستور دولت، وضع همین خواهد بود. باید این وابستگی قطع شود. اقتصاد با شعار درست نمی‌شود، بنابراین یا دولت انضباط  را می آموزد یا تورم برای همیشه فاتحه‌ اقتصاد ایران را می‌خواند.

در شرایطی که نظام بانکی کشور بخش عمده‌ای از منابع خود را صرف تامین مالی دولت و بنگاه‌های شبه‌دولتی می‌کند، بخش خصوصی واقعی همچنان با کمبود اعتبار مواجه است. به نظر شما، آیا می‌توان گفت سیاست‌های فعلی بانکی به جای حمایت از تولید، عملاً به تداوم رانت و گردش نقدینگی غیرمولد دامن زده است؟

نظام بانکی ما مسیرش کاملاً عوض شده. بانک باید پشت تولید بایستد اما در زمان حاضر کیف‌پول دولت و بنگاه‌های شبه‌دولتی شده است. پول مردم در حساب بانک‌ها قفل شده تا خرج پروژه‌های رانتی و بدهی‌های بودجه‌ای بشود، بعد به آدم مولد می‌گویند، منابع نداریم. این یک خیانت به اقتصاد واقعی است.

بانک مرکزی به خواب رفته و نظارت و شفافیت نیست. بانک‌ها عملاً واسطه خلق رانت شده اند. اگر یک تولیدکننده واقعی به دنبال وام برود، با هزار شرط و ضامن و بهانه روبه‌رو می‌شود، اما یک شرکت وابسته با یک تلفن صدها میلیارد می‌گیرد. این یعنی نظام بانکی از مدار تولید خارج شده است!

نقدینگی باید به سمت بخش مولد برود ولی نه‌تنها نمی‌رود، بلکه همان پول درحساب‌های بزرگ می‌چرخد و تولیدکننده فقط تماشاگر است. بانک در ایران حسابدار دولت شده، نه شریک توسعه و تا وقتی این ساختار اصلاح نشود، تورم، رکود و رانت ریشه کن و تولید نفس نمی‌شود.

با توجه به بازگشت تهدیدهای سیاسی از جمله تحریم‌های ثانویه، احیای اسنپ‌بک و فعال شدن مکانیزم ماشه، جریان سرمایه‌گذاری خارجی بار دیگر در وضعیت تعلیق قرار گرفته است.

از نگاه شما، این مجموعه عوامل تا چه اندازه فضای پیش‌بینی‌پذیر اقتصاد ایران را تضعیف کرده است و آیا می‌توان گفت؛ نوسان و افزایشی بودن نرخ ارز نیز به همان اندازه در فراری دادن سرمایه‌گذار خارجی نقش دارد و عملاً هرگونه برنامه جذب سرمایه بلندمدت را بی‌اثر کرده است؟

سرمایه‌گذاری خارجی اول از همه دنبال ثبات است؛ تحریم و مکانیزم ماشه فقط یک عامل بازدارنده نیستند، بلکه علامت خطر برای سرمایه‌گذارهستند. وقتی دنیا می‌بیند کشوری در مسیربازگشت اسنپ‌بک است، پیام واضح می‌گیرد: این بازار سیاسی است، نه اقتصادی.

هیچ بنگاه خارجی حاضر نیست سرمایه‌اش را جایی ببرد که فردایش معلوم نیست مجوز بانکی یا انتقال پول دارد یا نه. تحریم‌ها دیوار می‌سازند، اما نوسان ارز سقف را هم روی سر اقتصاد پایین می‌کشند.

وقتی هر روز قیمت دلار بالا می‌رود، سرمایه‌گذار می‌فهمد دولت یا کنترلی ندارد یا سیاستش شفاف نیست. سود پروژه برای خارجی‌ها به پول محلی سنجیده می‌شود، نه به دلار. وقتی نرخ ارز در سه ماه دو برابر شود، تمام محاسبات از بین می‌رود؛ بنابراین سرمایه فرار می‌کند. سیاست ارزی بی‌ثبات یعنی دشمن مستقیم سرمایه‌گذاری!

البته مشکل ما فقط تحریم نیست، بلکه اعتیاد دولت به سیاست ارزی دستوری است. دولت به جای ساختن اعتماد، هر روز با تزریق مصنوعی به بازار بازی می‌کند.

نتیجه‌اش این شده که خارجی‌ها ایران را غیرقابل پیش‌بینی می‌دانند. تا وقتی بانک مرکزی استقلال نداشته باشد و سیاست ارزی با واقعیت اقتصادی گره نخورد، سرمایه‌گذار وارد نمی‌شود. حتی اگر فردا تمام تحریم‌ها حذف شود ولی دلار همچنان بالا و پایین برود، باز هم سرمایه خارجی به ایران نمی‌آید. سرمایه‌گذار دنبال قانون و ثبات است، نه وعده و نمایش!

با توجه به شاخص جهانی محیط کسب‌وکار، که در سال‌های اخیر رتبه ایران را در جذب سرمایه و پایداری فعالیت اقتصادی به شدت تضعیف کرده است، بسیاری از فعالان اقتصادی معتقدند تعدد و تغییرات ناگهانی قوانین و بخشنامه‌ها موجب کاهش حاشیه سود بنگاه‌ها و تضعیف انگیزه سرمایه‌گذاری شده است.

از نگاه شما قوانین خلق‌الساعه در حوزه‌های مالیاتی، تجاری و ارزی تا چه اندازه ساختار تصمیم‌گیری اقتصادی را تضعیف کرده‌اند و به‌طور مستقیم باعث فرار سرمایه و کوچک شدن بنگاه‌های تولیدی شده‌اند؟ بعلاوه، آیا می‌توان گفت تداوم چنین وضعی عملاً شاخص محیط کسب‌وکار را بی‌اعتبار کرده و مسیر اصلاح اقتصادی را مسدود کرده است؟

قوانین خلق‌الساعه دقیقاً مثل بمب در فضای تولید عمل می‌کنند. به عنوان مثال در صنعت فولاد که نماد ثبات و سودآوری صنعتی بود، با چند بخشنامه ناگهانی، حاشیه سود از بین رفت. هزینه تولید بالا رفته، برنامه‌ریزی مالی غیرممکن شده و بنگاه نمی‌داند فردا چه قانونی جلو پایش گذاشته می‌شود. این یعنی ریشه اعتماد به اقتصاد خشکیده است.

وقتی تصمیمات اقتصادی در لحظه و بدون ارزیابی اثرات اجرا می‌شود، سرمایه‌گذار احساس می‌کند در میدان مین حرکت می‌کند نه در بازار.

امروز بسیاری از شرکت‌ها در شرایطی فعالیت می‌کنند که بازدهی‌شان از نرخ سود بانکی پایین‌تر است. یعنی تولید دیگر صرفه ندارد و همین باعث شده مدیران صنعتی به سمت رانت در خرید مواد اولیه بروند یا سرمایه‌شان را در بخش‌هایی قفل کنند که فقط ارزش پول را در برابر تورم نگه دارد. وقتی سود تولید کمتر از سپرده‌گذاری بانکی است، عقل اقتصادی فرمان خروج از تولید می‌دهد.

مشکل ما این است که در اقتصاد، ثبات را قربانی هیجان تصمیم‌گیری کرده‌ایم. هر روز بخشنامه‌ای عوض می‌شود، مالیات جدیدی ابلاغ می‌شود، یا محدودیتی تازه برای صادرات تعیین می‌شود؛ در نتیجه بنگاه‌ها نه نقشه مالی دارند و نه امنیت سرمایه‌گذاری.

بانک‌ها سود تضمین‌شده می‌دهند اما تولیدکننده باید با نااطمینانی بجنگد. این یعنی تولید در رقابت با پول از پیش شکست خورده است و تا زمانی که تصمیم‌سازی قانون‌مند و پیش‌بینی‌پذیر نشود، فولاد، پتروشیمی و هر صنعت دیگری فقط به اسم، بزرگ می‌مانند ولی در عمل با حاشیه سود تخلیه‌شده نفس می‌کشند.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا