غدیر؛ تبلور عدالت و میزان
ابوالقاسم فاتحی دهاقانی/ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
در طول تاریخ، در درازی عمر هر یک از ما، در رخدادهای بزرگ و کوچک جامعه، در اداره و محل کار ، در محیط های خانوادگی و دوستی و محله ای و شهری، در قضاوت هایمان نسبت به یکدیگر، در تصمیم گیری های سیاسی، و در ریز و درشت زندگی فردی و اجتماعی مان، لحظاتی کوتاه اما تعیین کننده پیش می آید که با درازای تاریخ و درازی عمرمان و همه رخدادهای کوچک و بزرگ زندگی مان از نظر قدرت تعیین کنندگی و کیفیت ارزشی و اهمیت اصولا قابل مقایسه نیست.
غدیر مظلوم و مظلوم غدیر بی شک یکی از این تعیین کننده ها و شاید تنها تعیین کننده است. معیاری است که با آن می توان رفتارها و گفتارها و انگیزه های درونی مان را در هر کاری جزیی و مهم ، فردی و اجتماعی محک زد.
این که فرموده اند ، امیرالمؤمنین علی علیه میزان است، صراط است، مقسم بهشت وجهت است، فرقان است، حقیقت و تجسم یافته قرآن است و خود قرآن است، و دیگر برجستگی های ممتاز و بی همتا، کار را برای ما شیعیان بسیار سخت و دشوار می کند، زیرا قرار است، رفتار و گفتار و قضاوت و همه ی حالات درونی و بیرونی شیعیان نه مانند امیرالمؤمنین علی علیه که همراستا و همسو و هم جهت با آن باشد. و حداقل در تعارض با روش و منش امیرالمؤمنین نباشد ، عمق فاجعه آنجاست که بسیاری از کارهای برخی یا بیشتر ماها با روش و منش امیرالمؤمنین علی علیه منافات دارد و انتظار داریم تایید آن حضرت را هم داریم.
اگر امام خمینی ، یک تنه توانست، بساط نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را برچیند ، نظام جمهوری اسلامی ایران را تاسیس کند و آن را از گردنه های سخت دهه اول با موفقیت عبور دهد، اگر مقام معظم رهبری توانست پس از امام ، همان پرچم امام را با همه ی موانع داخلی و خارجی همچنان برافراشته نگاه دارد، اگر هریک از شهدای ما از چهره های درخشان علمی ، سیاسی، اجتماعی و نظامی مانند چمران ، شهریاری ، رجایی ، باهنر، سلیمانی، فخری زاده، کاظمی و… توانستد، تاثیر گذار شوند و گواهی و تاییدیه شیعه بودن را بگیرند.
همه و همه در یک کلمه و بخاطر یک کلمه بود و خواهد بود و آن این که آنان تا آن جایی که برایشان مقدور بود، شب و روز با جهاد اکبر و اصغر خود، خود را شیعه حقیقی امیرالمؤمنین کرده بودند.
ملاک سنجش ادعاها و اعمال امروز من و شما رفتار آنان است که از جنس ما و در میان ما و همانند ما بودند. شهید بهشتی جمله ای معروف دارد که بهشت را به بها دهند و نه به بهانه ، بهای بهشت، میزان کمی و کیفی شخصیت ما به شخصیت امیرالمؤمنین است، حداقل دورو و منافق نباشیم ، نگوییم شیعه علی ابن ابیطالب هستیم ولی در انگیزه ها و رفتارها و گفتارها ، منطق معاویه ای داشته باشیم.
شهید محمد بروجردی را که وقتی به او می گفتند بیایید تا در باره نقاط قوت دشمن که آن زمان کوموله و احزاب محارب بودند ، جلسه بگذاریم قبول نمی کرد و می گفت آنان نقطه قوتی ندارند، که بخواهم جلسه بگذارم ، نقاط قوت آنان نقاط ضعف ما است، اگر بخواهید درباره نقاط ضعف و آسیب های خودمان جلسه بگذاریم، موافقم، شما عمق معرفت و ایمان ایشان را ببینید.به نظر بنده امیرالمؤمنین علی علیه در میان محبان و شیعیان خود هم مظلوم و غریب است.
ما ادعای شیعه بودن داریم، اما همسایه، همکار ، شهروند، شریک کاری و… نمیتواند به ما اعتماد کند و گاه از دست ما سیلی می خورد. ما شیعه هستیم، اما دلمان پر از حسادت، کینه و عقده است و….درسته که این عمومیت ندارد و قابل تعمیم به همه نیست و ما شاهد شیعیان حقیقی هم هستیم، اما آن چه امروز در فضای عمومی و اجتماعی یا فضای حاکم بر فرهنگ سازمانی می بینیم متفاوت از یک جامعه علوی است.
آن شالله به برکت صلوات بر محمد و آل، و با مراقبه و محاسبه خود، حداقل کاری نکنیم که در تعارض با صفات شیعیان امیرالمؤمنین علی علیه السلام باشد.