فوبیای خاموشی بیموقع گرفتیم(طنز)
راضیه حسینی
پیشنهاد سخنگوی صنعت برق کشور برای جدول خاموشی: «یک مسابقه بگذاریم، مردم پیشنهاد بدهند جدول خاموشیها چگونه باشد.»
از مرحله «چرا برقها رو قطع میکنید؟» گذشتیم و وارد مرحله «لااقل قبلش مشخص کنید، کی میره» شدیم. خداکند به مرحله «فقط دو ساعت برق بدید، بتونیم یکم آب برداریم» نرسیم.
در این مرحله مسئولان دارند تمام تلاششان را میکنند تا خیلی اذیت نشویم، حتی برای رفاه حال ما پیشنهاد دادند خودمان بگوییم چطوری راحتتر حالیمان میشود، کی برقمان میرود.
اما ما یک پیشنهاد جالبتر برایتان داریم. سامانهای طراحی کنید تا هر وقت برقمان رفت بنویسیم «رفت» بعد خودتان با جدول خاموشیها چک کنید، ببینید کدام ساعت با جدول جور در میآید؟ الان مشکل فهم جدول خاموشیها نیست، نمیفهمیم این جدول چه ربطی به خاموشیها دارد.
ما و تمام لوازم برقی منزلمان دچار فوبیای خاموشی بیموقع شدهایم. همه جا با خودمان چراغ قوه میبریم. موبایلها رودهدل کردند از بس جهت اطمینان شارژشان کردیم. وارد آسانسور که میشویم هر چه دعا بلدیم میخوانیم تا وسط راه برق نرود و گیر نکنیم. حالا باز تنها باشیم باید با ترس و تاریکی و نگرانی از وجود جن و ارواح خبیث کنار بیاییم؛ اما وقتی با چهار نفر دیگر توی آسانسور کمی بزرگتر از یک قبر، گیر کنی به تنها چیزی که فکر نمیکنی تاریکی است. تعداد ماسکها را که زیاد کنی، شاید کرونا را خفت کنی ولی خودت خفه میشوی. از ترس قطع برق در آسانسور آنقدر از پله بالا و پایین رفتیم که کشکک زانویمان مثل تشتک نوشابه پرید و حالا باید برای درمانش کلی هزینه کنیم.
پشت کامپیوتر که بنشینیم و بخواهیم چهار خط مطلب بنویسیم باید بعد از هر ده کلمه، مطلب را ذخیره کنیم و اگر خدای نکرده یک بار یادمان برود و برق برود، فیوز مغزمان هم میپرد.
همین چند شب پیش لرزش و صدایی آمد که فکر کردیم در این بیبرقی زلزله هم آمده است. سریع رفتیم زیر میز پناه گرفتیم. ولی بعد از اینکه انواع فحشها را از راهپله به وضوح شنیدیم و مجبور شدیم گوش فرزندمان را بگیریم، فهمیدیم بیچاره همسایه طبقه بالایی توی تاریکی سر خورد و دو طبقه را در حال قل خوردن پایین رفت.
باز هم بگوییم یا کافی است؟
به جای مسابقه طراحی جدول، بین خودتان مسابقه «هر کی بفهمه خاموشی سر وقت یعنی چی» بگذارید.