ما گلهای خندانیم (طنز)
راضیه حسینی
سخنگوی ستاد کرونا: «از خواب بیدار میشوند و میگویند ما سه ماهه مردم ایران را واکسینه میکنیم و فکر میکنند، واکسن بستنی است. اینگونه نیست که بتوان سهماهه جمعیت کشور را واکسینه کرد؛ کشورهایی با نظام سلامت قوی به زانو درآمدهاند.»
همه که مثل شما ما را ایوب پیامبر فرض نمیکنند و مدام میزان صبرمان را اندازهگیری نمیکنند؛ بعضیها هم فکر میکنند ما کودکان نوپا و گلهای نوشکفتهای هستیم که با وعدههای مختلف گل از گلمان میشکفد و به حرفشان گوش میکنیم؛ وعدههایی مانند دادن بستنی در سه ماه، آبنیاتچوبی ماهیانه، سبدهای پر از قاقالیلی، اسباببازیهای رنگارنگ و…
آنها تمام تلاششان را میکنند تا در قول دادن از هم جلو بزنند. فعلاً تا قول خانه و حقوق بالا پیش رفتهاند. ممکن است چند روز دیگر استخر و جکوزی هم به هر خانه اضافه شود، یا حتی وعده سفر به مریخ با فضاپیمای اختصاصی و تور رایگان ماهپیمایی. ما گلهای خندان هم منتظر میمانیم تا ببینیم کدام یک از عموها وعدههای جذابتری میدهد. همچنین در حالیکه سعی میکنیم با تلویزیون فاصله مناسب داشته باشیم، منتظر پخش برنامه مخصوص به خودمان میمانیم. البته گاهی بین برنامه، عموها یادشان میرود که یک مشت بچه چشم و گوش بسته نشستهاند پشت تلویزیون، و با هم دعوایشان میشود. ولی ما میدانیم که این دعواها همه بهخاطر خودمان است. آنها میخواهند ما بستنی و آبنیات بیشتری گیرمان بیاید و در اصل همه با هم رفیق و دوست هستند. دیدیم که پشت صحنه، کلی با هم بگو بخند میکنند و دل وقلوه میدهند.
حیف شد که این برنامه تا چهار سال دیگر پخش نمیشود. راستش خیلی ذوق میکردیم وقتی همهش اسم ما را میآوردند و میگفتند: «مردم عزیز (منظورشان همان نوگلهای عزیز بود) گرانی را از بین میبریم، به سرعت همه را واکسینه میکنیم، یارانه نقدی را چندبرابر میکنیم، به زنان خانهدار حقوق میدهیم، همه را صاحبخانه میکنیم و…»
با خیال این وعدهها چند روزی خوش میگذراندیم. بعد دوباره میشدیم همان مردم معمولی که صبر ایوب دارند.