زینب یزدانی
در یک سال و نیم گذشته با یکی از همکاران، یک و شاید دو بار در ماه، در روزهایی که ناهار از خانه به همراه نداریم از یکی از رستورانهای اطراف محل کار ( محدوده میدان ولیعصر) یک پرس فیله مرغ سوخاری که شامل ۴ تکه فیله به همراه مقداری سیبزمینی سرخ شده است سفارش می دهیم.
حجم غذا به اندازهای است که هر دو نفر ما را سیر کند. دیروز نیز به سنت همیشگی خود سفارش دادیم با قیمت یک پرس هفتاد و پنج هزار تومان. شوک بزرگی برای هر دو نفر ما که حقوق حداقلی دریافت میکنیم، بود که برای یک وعده غذا نزدیک به سیوهشت هزار تومان نفری پرداخت کردیم. شب در منزل که به حساب کتاب روزانه خود میپرداختم مجدد به این مورد رسیدم و داغ دلم تازه شد. یک پرس غذا را دو نفره می خوریم که از نظر اقتصادی به نفعمان باشد؛ اما چه شد.
البته در اینجا برای دلیل این بررسی یک توضیح لازم است: چون رشته تحصیلی ام حسابداری است عقیده دارم برای کنترل هزینههای شخصی باید حتما حساب و کتاب شخصی نیز مکتوب شود تا بتوانم یک تعادل در هزینه و درآمد خود ایجاد کنم.
خوبی سفارش ما این بود که از یکی از اپلیکیشنهای رایج این روزها سفارش میدادیم ؛ بنابراین فکری به نظر آمد که قیمتهای سفارش خود را از مهر ۱۳۹۸ تا اردیبهشت ۱۴۰۰ بررسی کنم که به نمودار زیر رسیدم.
از نظر شخصی قیمت تمامشده یک غذا سفارشدادهشده از رستوران با صرف هزینه مواد اولیه و هزینه برق و گاز مصرفی و هزینه دستمزد و … تقریبا با هزینه پخت آن در منزل برابری میکند؛ البته به قیمت تمامشده وعده غذای رستورانی، مبلغی بابت سود رستورانداران نیز اضافه میشود ( به شرط آنکه رستوران مورد نظر مبلغی اضافهتر بابت سود برند خود به آن اضافه نکرده باشد).
بحث در اینجا سود رستورانداران و هزینه های شخصی نیست؛ بحث بر سر افزایش ۴۶درصدی قیمت یک پرس غذاست که به مردم تحمیل شده است.
فروردین ۱۳۹۹ یک فیلم با محتوای زنده به گور کردن جوجههای یک روزه در فضای مجازی منتشر شد که بعد از آن مصاحبهها و تحلیلهایی صورت گرفت که از زوایایی مختلف این اتفاق بررسی شد. در آن زمان یکی از مهمترین دلایل تاثیرهمه گیری کرونا بود؛ البته با این توضیح تکمیلی که به دلیل شیوع این بیماری میزان مصرف کاهش پیدا کرده و محصولات تولیدی مرغداران بر روی دست آنها مانده است. بعد از گذشت مدتی تحلیلها به سمت نبود غذای کافی نهاده در مرغداریها متمایل شد و حتی شایعه ماندن چند کانتینر غذای دام و طیور در گمرک نیز وجود داشت. به همه این تحلیلها ، کمبود تخصیص ارز دولتی برای تامین غذای مرغداراریها هم اضافه شد که همین تخصیص ارز خودش باعث ایجاد فساد در این صنعت شده است.
در همان زمان با یکی از آشنایان خانوادگی که مدرک معتبری در ژنتیک حیوانی دارد، صحبت می کردم. او که به واسطه شغل خود با خیلی از مرغدارن در ارتباط است و با تفسیر مدلهای مختلف ریاضی و اقتصادی ثابت کردند که در واقع به دلیل برنامهریزی نادرست مردم ایران مهمان مرغداران هستند و این کار هیچ صرفه اقتصادی برای ایشان به همراه ندارد.
تا چه اندازه این تحلیل ها درست باشد، نمیدانم؛ تنها یک سوال برایم به وجود آمده که از فروردین ۱۳۹۹ نهاد یا سازمانی برای رفع این مشکلات وجود نداشت که با رشد ۴۶درصدی قیمت روبهرو نشویم؟ آیا در همان فروردین ۱۳۹۹ همزمان با پخش فیلمهاست، نباید زنگ های خطر برای دولتمردان به صدا در میآمد که در این جنگ اقتصادی که بر مردم تحمیل شده برای مصرف پروتئینی است که در گذشته برای آنها ارزانقیمت و در دسترس بود و اکنون به یک غذای لاکچری تبدیل شده است، به دنبال راه حل باشند؟
به نظر میرسد در یک سال گذشته با این افزایش قیمت دیگر مردم مهمان مرغداران نیستند و مرغدارن دیگر مهمان سفره های مردم شدهاند. امیدوارم هرچه زودتر ترمز این افزایش قیمت کشیده شود.