مشاهیر اقتصاد
مرتضی ایراندوست / کارشناس ارشد مدیریت صنعتی
بخش سوم
توماس رابرت مالتوس ( Thomas Robert Malthus : 1766 – ۱۸۳۴ )
توماس رابرت مالتوس بهسال ۱۷۶۶ در خانوادهای ثروتمند در انگلیس تولد یافت. مالتوس در طول انقلاب صنعتی بزرگ شد، زمانی که زندگی مردم به سرعت در حال تغییر بود، بگونه ای که قبلاً هرگز دیده نشده بود. پدر او با روشنگران آن روزگار مانند ژان ژاک روسو و دیوید هیوم رابطه دوستی داشت و اصرار داشت فرزندش به تحصیل علم بپردازد.
مالتوس در کمبریج به تحصیل الهیات، اقتصاد و ریاضیات پرداخت و به یکی از موفقترین دانشآموختگان زمان خود بدل شد. و پس از تکمیل تحصیلات در سال ۱۸۰۵ استاد تاریخ و اقتصاد در کالج هال بیوری گردیدتوماس رابرت مالتوس با ارائه نظریههایی دربارۀ رابطۀ اقتصاد و جمعیت معروف شد. این شهرت چنان بود که در سال ۱۸۱۸ میلادی در ۵۲ سالگی موفق به اخذ بالاترین جایزه علمی انگلستان شد. این جایزه به ایزاک نیوتون و چارلز داروین اهدا شده است. مالتوس در سال ۱۸۱۹ عضو انجمن سلطنتی شد. دو سال بعد، او به همراه دیوید ریکاردو، و فیلسوف اسکاتلندی جیمز میل، به باشگاه اقتصاد سیاسی پیوست. مالتوس در سال ۱۸۲۴ در میان ۱۰ عضو سلطنتی انجمن سلطنتی ادبیات انتخاب شد.و در سال ۱۸۳۳، به عنوان عضو آکادمی علوم مورالس و سیاست در فرانسه و همچنین آکادمی سلطنتی برلین انتخاب شد. وی همچنین در سال ۱۸۳۴ انجمن آمار لندن را تأسیس کرد.
مالتوس را میتوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین چهرهها در اقتصاد کلاسیک دانست او زمانی در ردیف اقتصاددانان قرار گرفت که سرمایه داری بازرگانی به سرعت به وسیله رقابت آزاد به عنوان یک شعار و روش عملگرایانه در حال نضج گرفتن بود.رقابت آزاد بین کارفرمایان به این معنا بود که آنهایی که توانایی تولید کالاهای بهتر و ارزانتررا داشتند، می توانستند دست دیگران را از بازار کوتاه کنند.
او با انتشار رساله مربوط به اصول جمعیت در سال ۱۷۹۸ معروف شد. دیدگاههای وی با انتشار اصول اقتصاد سیاسی در سال ۱۸۲۰ وارد مرحله تازهای گردید. معروف است که وی اولین استاد رسمی اقتصاد در انگلستان بوده است و تأثیر بسیار زیادی روی جمعیتشناسی و اقتصاد سیاسی گذاشتهاست. مالتوس به خاطر پایهگذاری نظریه رانت مشهور است. البته کتاب مشهوری به نام اصل جمعیت نگاشتهاست و اولین بار به این موضوع اشاره کردهاست که افزایش جمعیت راهحلی برای پیشرفت نیست.
مالتوس علاوه بر اینکه به علم اقتصاد میپرداخت، با نظریات سیاسی نیز آشنا بود. وی هدف از تشکیل یک نظام اجتماعی را به دست آوردن حداکثر رفاه برای همه مردم میدانست. مالتوس در عقاید سیاسی خود به مسائلی مانند اصلاحپذیری انسان و تکامل وی شک داشت و از نظریه «جمعیت» خود بعنوان اثباتی برای ادعای خود بهره میجست..مالتوس اقتصاد سیاسی را علم ناامید کننده، می نامید و این امر مورد تنفر بسیاری از اصلاح طلبان و نویسندگان بود.در نتیجه، وقتی این نویسندگان به اقتصاد حمله می کردند منظور آنان مالتوس بود نه آدام اسمیت و ریکاردو، از نظر آنان مالتوس یک فرد مخرب برای صلح بود.
مهمترین کاری که مالتوس انجام داد این بود که نظریه جمعیت را وارد مباحث اقتصادی کرد. اگر چه مالتوس نخستین نویسنده ای نبود که به موضوع رشد جمعیت می پرداخت، اما اولین فردی بود که موضوع را به شیوه ساده ای برای خواننده های خود مطرح کرد. طبق نظر مالتوس، رشد محصولات مانند کشاورزی با تصاعد عددی انجام میشود، اما رشد جمعیت انسانها از تصاعد هندسی پیروی میکند.
این رشدهای نامتوازن در طول زمان منجر به این میشود که جمعیتی که افزایش یافته است با همان میزان رشد خود متقاضی محصولاتی از جمله تولیدات کشاورزی باشد. این تقاضای بیش از عرضه موجب میشود قحطی، جنگ و مرگومیر افزایش یابد. افزایش این میزان مرگومیر موجب کاهش یافتن تعداد افراد بشر که متقاضی تولیدات کشاورزی هستند شده و در نتیجه بین افراد بشر و میزان این تولیدات که غذا مورد نیاز آنان را تشکیل میدهد، تعادل رخ میدهد.
وی بر این باور بود که از سه طریق.: منع یا فشار اخلاقی (عقب انداختن ازدواجها)، کنترل جمعیت از طریق برنامه تنظیم خانواده، فقر و گرسنگی میتوان از رشد جمعیت جلوگیری کرد.
مالتوس معتقد بود جمعیت انسان بیش از هر چیز وابسته به منابع غذایی در دسترس اوست. او توضیح داد رشد جمعیت تا آنجا ادامه مییابد که با منابع غذایی در اختیار بشر برابری کند و از آن زمان به بعد جمعیت به اجبار کاهش مییابد تا غذا برای همه به اندازه کافی وجود داشته باشد و این چرخه ادامه خواهد داشت. مالتوس این وضعیت را چرخه فلاکت نامگذاری کرده بود. وقتی جمیعت از محدودیت منابع فراتر میرود چرخۀ فلاکت فعال میشود و جمعیت را کنترل میکند. مالتوس برای نخستین بار رابطه بین رشد جمعیت و منابع غذایی را به زبان ریاضی بیان کرد. او استدلال کرد نرخ رشد جمعیت تابعی از خود جمعیت است. در نتیجه جمعیت به صورت بالقوه با آهنگ نمایی افزایش پیدا میکند. در حالی که غذا و دیگر منابع به خاطر ظرفیت محدودِ زمین، در سریعترین حالت با آهنگ خطی رشد میکنند.
نقش بزرگ مالتوس در این بود که پژوهشهای جمعیتشناسی را در دانشهای اجتماعی وارد ساخت. پس از پژوهشهای مالتوس بویژه در سده بیستم این جستار استوار گشت که جمعیت انسانی و اقتصاد دارای پیوند نزدیک به یکدیگرند و دشواریهای اقتصادی و اجتماعی بدون در نظر گرفتن دگرگونیها و نوسانهای جمعیت و افزایش و کاهش آن حل و فصل نمیشود.
توماس مالتوس نظریه های خود را در چارچوب اقتصاد کلاسیک توسعه داد و تحت تأثیر متفکرانی مانند کارل مارکس، دیوید ریکاردو و آدام اسمیت قرار گرفت. با این حال، مالتوس ایده های برآمده از روشنگری، عمدتاً ایده کمال پذیری انسان و جامعه را مورد انتقاد قرار داد و با آن مخالفت کرد، که نظرات او توسط پدیده های اجتماعی آشفته مانند انقلاب فرانسه رد شد.
مالتوس استدلال میکرد که امید به کمال و خوشبختی اجتماعی غیرواقعی است، زیرا جمعیت انسانی همیشه تمایل دارند از رشد تولید منابع لازم برای بقا پیشی بگیرند، و بنابراین، همیشه مبارزه دائمی برای به دست آوردن منابعی وجود خواهد داشت که در نتیجه، پدیدههای شرایط اجتماعی که سعادت مطلق جوامع را غیرممکن میسازد. بنابراین، مالتوس را میتوانجز اقتصاددانهای بدبین دانست که فقر و همه پدیدههای ناشی از آن را از ویژگیهای جمعیتی غیرقابل رفع میدید
مالتوس همچنین نسبت به راه حلهای اصلاح طلبانه در رابطه با جمعیت که توسط کندرسه (۱۷۴۳-۱۷۹۴)، رابرت اوئن (۱۷۷۱ – ۱۸۵۸) و ویلیام گودوین (۱۷۵۶ – ۱۸۳۶) ارائه گردید، بدبین بود. او آنها را محکوم به شکست میدانست. کندرسته، اوئن و گودوین معتقد بودند که توزیع عادلانهتر درآمد و تأمین مالی بیشتر کارگران، باعث بهبود کلی و تنظیم مطلوب جمعیت نیز خواهد شد. مالتوس این گونه راه حلها و همچنین هر نوع راه حل مشابه مثل کمک دولت به فقیران را عامل تشدید کننده فقر میدانست. جالب است که برخی (مالتوسهای) معاصر نیز معتقدند هر نوع برنامه حمایت رفاهی دولت نسبت به فقیران باعث افزایش جمعیت و در نهایت افزایش بیشتر فقر خواهد شد. نظریه جمعیتی مالتوس در زمان خود کارایی زیادی داشت و اقتصاددانان در آن زمان نسبت به آن توافق داشتند. اما از سال ۱۸۳۰ به بعد انتقاد نسبت به آن آغاز شد. در عین حال داوریهای متفاوتی نسبت به نظریه مالتوس مطرح بود.
توماس مالتوس در ۶۸ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت. اما نظریات مالتوس همچنان در بین جمعیتشناسان طرفدار دارد و تقریبا ۲۰۰ سال پس از مرگ وی هنوز کتابهایی دربارۀ آن نوشته میشود. نظریات مالتوس همیشه بحثبرانگیز بوده و نمیتوان به راحتی از آن گذشت. آنچه پس از دو قرن باعث توجه بیشتر به ایدۀ اصلی وی شده، پیامهایی از دل اجتماع و طبیعت است که در عصر ما بیش از گذشته شنیده میشود.