کد خبر: 111202153075
اقتصادروزنامه

مشاهیر اقتصاد

بخش هفتم
لئون والراس ( Marie-Esprit-Léon Walras : 1834 -1910 )
مرتضی ایراندوست / کارشناس ارشد مدیریت صنعتی

ماری-اسپریت-لئون والراس در سال ۱۸۳۴ در اوروکس فرانسه متولد شد. وی فرزند آگوست والراس بود که خود نیز اقتصاددان بود. و با اینکه اقتصاددانی حرفه‌ای نبود اما تفکرات اقتصادی او تاثیرات شگرفی بر دیدگاه‌های لئون بر جا گذاشت. او دریافته بود که ارزش کالاها بر اساس میزان کمبود آنها نسبت به تقاضای انسان‌ها تعیین می‌شود. وی در سال۱۸۵۱ در رشته ادبیات و در سال۱۸۵۳ در رشته علوم از دانشگاه پاریس فارغ التحصیل شد.

چند سال بعد به عنوان دانشجوی ناموفق رشته مهندسی در دانشکده معدن به روزنامه نگاری و سخنرانی روی آورد سپس بعنوان منشی در شرکت راه آهن مشغول کار شد و بعد از آن یک بانک را برای تعاونی ها مدیریت کرد.سرانجام والرس به تحصیل و تدریس اقتصاد بازگشت. بنابراین، والراس راه پدرش را دنبال کرد. لئون نه تنها موضوع حداکثر ساختن مطلوبیت را بعنوان کلیدی برای بازکردن تمام درها در اقتصاد، بلکه اندیشه های اجتماعی مانند ملی کردن زمین و اصلاحات تند نظام مالیاتی را نیز از پدرش فراگرفت.او یکی از چهار نابغه بزرگ اقتصاد درجهان است که دانش اقتصاد تاکنون به خود دیده است.

زندگی والراس نمونه کامل صداقت و صمیمیت است. او زندگی پرکار و کوششی داشت؛ ولی فرانسویان قدر او را ندانستند و این اقتصاددان با ارزش و کم‌نظیر پس از تحمّل شکست و نومیدی‌های بسیار، میهن خود را ترک کرد و به استادی اقتصاد دانشگاه لوزان در سوئیس در سال ۱۸۷۰ برگزیده شد.زمانی که وی کرسی استادی را در لوزان احراز کرد بر اقتصاد محض متمرکز گردید و به یادگیری حساب جامعه و فاضله پرداخت.

در آنجا بود که اولین نسخه از کار بزرگ خود را به نام عناصر اقتصاد محض (۱۸۷۴) را نوشت و منتشر کرد. اثری که پایه و اساس نظریه تعادل عمومی را فراهم کرد. والراس در این اثر تعریف خود را از گستره علم اقتصاد ارائه کرد. با اینحال، این مکان ایده آل نبود. تفکر غالب در اقتصاد در آن زمان در بریتانیا بود و نوشته‌های والراس به زبان فرانسوی تأثیر قابل‌توجهی بر بقیه این حرفه نداشت.

وی در زمان حضور خود در دانشگاه لوزان مکتب اقتصادی لوزان را با همراهی جانشینش، ویلفردو پارتو (اقتصاددان ایتالیایی) پایه‌گذاری کرد. به دلیل آنکه بیشتر کتاب‌های والراس به زبان فرانسوی منتشر می‌شدند، بسیاری از اقتصاددانان با آثار او ناآشنا بودند. و نظریاتش در بریتانیا، که در قرن ۱۹ مرکز تولید نظریات اقتصادی به‌شمار می‌رفت، اقبال چندانی نیافت؛ اما در سال ۱۹۵۴ با ترجمه کتاب «ارکان اقتصاد محض» والراس به زبان انگلیسی، این شرایط تغییر کرد.

البته فهم زبان ریاضی بسیار پیچیده والراس برای خوانندگان همان دوره نیز دشوار بود. لئون والراس را در کنار ویلیام استنلی جوونس و کارل منگر، یکی از سه رهبر اصلی انقلاب «مارژینالیسم» به شمار می‌آورند، اما جالب اینجاست که او با هیچیک از این دو نفر آشنایی نداشت و تئوری‌های خود را به طور مستقل ارائه کرد.

امروز او و دیوید ریکاردو و مارکس را جزو مهمترین نظریه پردازان اقتصادی قرن نوزدهم می‌دانند. والراس در عرضه تئوری‌های خود از افکار دو دانشمند؛ یعنی پدرش “آگوست والراس” و”اگوستن کورنو” الهام گرفته است. هرچند والراس همزمان با جونز و منگر افکاری مشابه آن‌ها ارائه کرد؛ ولی هنر وی در این بود که افکار مشابه را در سطح وسیع‌تری مورد بررسی قرار داد و سنتز ارزنده‌ای در مجموعه مکانیسم روابط اقتصادی عرضه کرد و نظریه تعادل را براساس آن بنا نهاد.

تحلیل جامع والراس ازتعادل عمومی گام به گام دریک فرایند انتزاعی کاهنده انجام می‌شد از مورد مبادله پا یا پای دو شخص چند کالا تولید و بازار خدمات مولد پس انداز و تشکیل سرمایه و بالاخره استفاده ازپول و اعتبار را شامل می‌شد. وی در تحلیل مبادله پا یا پای دوکالا ، همان فرمول تخصیص مصرف کننده جونز را به کار می‌گرفت. اما بر‌خلاف جونز وی از این فرمول برای استنتاج تابع نزولی تقاضا برای کالاها استفاده می کرد.

به نظر او چون بازار جائی است که در آن کالاها با یکدیگر مبادله می شوند و ارزش مبادله ای نیز در بازار تعیین می گردد، پس باید در بازار به مطالعه ارزش مبادله ای پرداخت و از این جهت قیمت جلوه حقیقی ارزش مبادله ای است.

والرس چون می دانست که نظریه مبادله او کامل نیست تنها به ارائه نظریه ساده تشکیل قیمتها قناعت نکرد و در تکمیل آن به بررسی مکانیسم تعادل اقتصادی که موقعیت و وظایف هر یک از عاملها را سعی کرده است تعیین کند، پرداخته است:

مکانیسم تعادل در سیستم والرس طوری ارائه شده است که در شرایط رقابت مطلق، بر اثر پیوستگی بازارها به همدیگر، ‌خود به خود بین قیمتها و هزینه های تمام شده اعم از کالا یا خدمات تعادل برقرار می شود.به نظر والرس سیستم قیمتها قادر است تعادل بین عرضه و تقاضا را در همه بازارها برقرار کند. به عقیده او، پیوستگی ای عمومی بین تمام بازارها، از طریق انتخاب مصرف کننده، ‌وجود دارد.

یکی از نظراتی که وی ارائه داد به نام خود او تحت عنوان قانون والراس نامگذاری گردید. قانون والراس فرض می‌کند که دست نامرئی در حال کار است تا بازارها را در حالت تعادل قرار دهد. در جاییکه تقاضا مازاد وجود داشته باشد، دست نامرئی قیمتها را افزایش میدهد.جایی که عرضه مازاد وجود داشته باشد، قیمتها را برای مصرف‌کنندگان کاهش میدهد تا بازارها را به حالت تعادل سوق دهد.تولیدکنندگان نیز به نوبه خود به تغییرات نرخ بهره واکنش منطقی نشان خواهند داد.

اگر نرخ ها افزایش یابد، تولید را کاهش می دهند و اگر کاهش یابد، سرمایه گذاری بیشتری در تاسیسات تولیدی خواهند داشت. والراس همه این پویایی های نظری را بر این فرض پیش بینی کرد که مصرف کنندگان بدنبال منافع شخصی خود هستند و شرکت ها سعی می کنند سود را به حداکثر برسانند. بر اساس این نظریه، اقتصاد زمانی به تعادل می رسد که مجموع تقاضای مازاد از همه بازارها صفر شود. به گفته والراس، مازاد بر یک بازار با کمبود تقاضا در بازار دیگر جبران می شود.

اهمیت این قانون در اقتصادهای دارای عوامل و کالاهای محدود این است که از نظر ارزش، مازاد عرضه برای برخی کالاهای فرعی نمی‌تواند بدون مازاد تقاضا برای برخی کالاهای فرعی دیگر وجود داشته باشد.

قبل از لئون والراس اقتصاددانان تلاش چندانی برای نشان دادن اینکه چگونه کل اقتصاد، که شامل خرید و فروش کالاهای متعدد است، در کنار هم قرار می‌گیرد و به تعادل می رسد، انجام نداده بودند.لئون والراس تصمیم گرفت تا این کار را انجام دهد، و اگرچه به طور کامل موفق نشد، اولین گام های اساسی را در توسعه اقتصاد ریاضی برداشت، که به فرد امکان میدهد نیروهای بازار را درک کند و بهتر بتواند یک جامعه انسانی با ثبات اقتصادی ایجاد کند، که به نفع همه مردم باشد.

لئون والراس اقتصاد را از یک رشته ادبی به یک علم ریاضی و قطعی تبدیل کرد. کار والراس برای اولین بار به شدت این دیدگاه را بیان کرد که همه بازارها به هم مرتبط هستند و روابط آنها را می توان به صورت ریاضی توصیف و تحلیل کرد. این بازارهای مرتبط با یکدیگر به سمت یک موقعیت «تعادل عمومی» تمایل دارند، که تحت یک فرآیند تعدیل تعاملی ثابت قرار می‌گیرند که والراس آن را «تعادل» می‌نامد. این تصور از اقتصاد به بینش های جدید مهمی در مورد ثبات بازارها و نظام اقتصادی سرمایه داری منجر شد.

آثار والراس از آن زمان تاکنون به طور مداوم بحث های زیادی را ایجاد کرده است. برخی والراس را متهم می کنند که وی بیشتر علاقه مند به اشکال ظریف نظریه های اقتصادی بوده است تا محتوای واقعی آنها؛ امابرخی دیگر، وی را هم بخاطر دیدگاهش و هم به خاطر موفقیت هایش تاحد بی پایانی تحسین کرده اند.

همانگونه که یک بار شومپتر گفته است: تا جایی که به نظریه محض مربوط می‌شود، به نظر من والراس بزرگترین اقتصاددان است. نظام تعادل اقتصادی او تنها اثر به وسیله یک اقتصاددان است که میتواند قابل مقایسه با موفقیت های فیزیک نظری باشد. او در سال ۱۸۹۲ در سن ۵۸ سالگی بازنشسته شد. دهه آخر زندگی والراس در تنهایی ناامید، تلخ از غفلت از کارش و ناتوانی از زوال عقل سپری شد. او در سال ۱۹۱۰ در کلارنس، نزدیک مونترو، سوئیس درگذشت.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا