نفت در آتش تحریم
حملات، تحریمها و مکانیسم ماشه جریان نفت را متوقف نکرده و مشتریان خارجی همچنان خریدار هستند

سکینه مهرائی
در سالهای اخیر و بهویژه در یکی از بحرانیترین دورههای تاریخ معاصر خود، اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری با مفهوم «اقتصاد جنگی» پیوند خورده است.
این پیوند ناگسستنی، ناشی از مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی است که کشور را در موقعیتی بسیار حساس قرار داده است. حملات نظامی مستقیم یا غیرمستقیم، تشدید روزافزون تحریمهای اقتصادی از سوی قدرتهای جهانی، و تلاشهای سازمانیافته برای منزویسازی اقتصادی ایران، همگی دست در دست هم دادهاند تا شرایط را برای دولت و مردم دشوارتر سازند.
در میان این هیاهو و فشارها، نفت همچنان به عنوان کانون اصلی نبرد اقتصاد و سیاست ایران با جهان بیرون، نقش محوری خود را حفظ کرده است. فروش نفت، شاهرگ حیاتی اقتصاد ایران در دهههای گذشته بوده است و در شرایط کنونی نیز، علیرغم تمامی موانع، تلاش بر این است که این جریان حیاتی تا حد امکان حفظ شود.
به گزارش عصراقتصاد، گزارشهای تحلیلی، از جمله گزارشهایی که توسط نشریه معتبر اکونومیست منتشر شده و همچنین نظرات کارشناسان برجستهای چون فرشاد مومنی و حسین راغفر، تصویر روشنی از وضعیت موجود ارائه میدهند. این گزارشها و تحلیلها نشان میدهند که با وجود فشارهای بیوقفه و هدفمند بر صنعت نفت ایران، صادرات این محصول استراتژیک به طور کامل متوقف نشده است.
این صادرات، عمدتاً از طریق کانالهای غیررسمی و بازار سیاه، بهرهگیری از شبکههای پیچیده مالی و شرکتهای صوری، و استفاده از مسیرهای جایگزین و کمتر شفاف، چون کشورهای واسطهگر مانند امارات متحده عربی و مشتریان اصلی در شرق آسیا، به ویژه چین، ادامه یافته است.
این پدیده، اگرچه به طور موقت توانسته است جلوی فروپاشی کامل اقتصادی را بگیرد و حداقلهای مورد نیاز برای ادامه فعالیتهای جاری کشور را فراهم آورد، اما هزینههای سنگینی را نیز بر جامعه تحمیل کرده است.
در سایه این بقا، شاهد تعمیق فقر در میان اقشار مختلف جامعه، افزایش شکاف طبقاتی میان دارا و ندار، و تضعیف شدید رشد اقتصادی پایدار هستیم. در واقع، اقتصاد در حال حرکت بر لبه تیغ است، جایی که بقا با ریسک بالا و هزینههای اجتماعی قابل توجه همراه است.
نفت، کلید بقا
با وجود تشدید تنشها در منطقه و وقوع حملات مستقیم و غیرمستقیم به زیرساختهای انرژی ایران، آمارها و گزارشهای غیررسمی حاکی از آن است که صادرات نفت خام ایران همچنان ادامه دارد و حتی در مقاطعی به ارقام قابل توجهی، از جمله فراتر از ۱.۷ میلیون بشکه در روز نیز رسیده است. این رقم، نشاندهنده تلاش گسترده و سازمانیافته برای حفظ جریان ارزآوری از طریق صادرات نفت است.
برای دستیابی به این هدف، دولت و نهادهای مرتبط، شبکههای مالی پیچیدهای را فعال کردهاند که شامل شرکتهای صوری، واسطههای بینالمللی و روشهای حسابداری مبهم میشود. این شبکهها به منظور دور زدن تحریمها و تسهیل فرآیند انتقال پول حاصل از فروش نفت طراحی شدهاند.
هدف اصلی از فعال نگه داشتن این شبکهها، تضمین حداقلهای اقتصادی و جلوگیری از توقف کامل فعالیتهای حیاتی کشور است.
صادرات نفت با وجود تحریمها و حملات ادامه دارد، اما اقتصاد سایه، فقر، تورم و شکاف اجتماعی، بهای سنگینی است که ایران برای بقا میپردازد
در کنار این تلاشها برای حفظ درآمدهای نفتی، چالشهای داخلی نیز شدت گرفته است. یکی از این چالشها، افزایش مصرف مازوت (نفت کوره) برای تولید برق است. این موضوع، فشار مضاعفی را بر توازن انرژی داخلی وارد میکند و به طور بالقوه میتواند منجر به کاهش درآمدهای حاصل از فروش نفت نیز بشود، چرا که بخشی از تولیدات نفتی ممکن است به جای صادرات، صرف تأمین سوخت نیروگاهها شود.
الگوی مقاومت و درس گذشته
فرشاد مومنی، استاد اقتصاد و از چهرههای شناخته شده در حوزه نقد اقتصادی، با اشاره به تجربیات گذشته ایران، بهویژه در دوران پرالتهاب دهه نخست انقلاب اسلامی و هشت سال جنگ تحمیلی، بر ضرورت بازگشت به اصول بنیادین اقتصادی تأکید میکند. او معتقد است که کلید عبور از بحرانهای کنونی، نه در اتکا به درآمدهای نفتی یا روشهای غیرشفاف، بلکه در اتکا بر توان تولید ملی، شفافیت کامل در تمام فرآیندهای اقتصادی، و مشارکت واقعی مردم در تصمیمگیریها و اجرای سیاستها نهفته است.
تجربه جنگ تحمیلی، که ایران در آن با تحریمهای گسترده و فشارهای نظامی روبرو بود، درسهای مهمی به همراه داشت. در آن دوران، با وجود کمبود شدید منابع، اتکا بر تولید داخلی، استفاده از سهمیهبندی عادلانه کالاها و حمایت همهجانبه از تولیدکنندگان داخلی، توانست از بروز قحطی و فروپاشی کامل اقتصادی جلوگیری کند.
به گفته مومنی، این الگو، نشان میدهد که در شرایط بحران، اولویت باید با خودکفایی در تولید، ایجاد اشتغال پایدار و توزیع عادلانه منابع باشد، نه اتکا به درآمدهای نفتی که به شدت تحت تأثیر عوامل خارجی قرار دارد.
تداوم صادرات با وجود فشارها
در همین راستا، اکبر رنجبرزاده، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، دیدگاهی متفاوت و گاه متعارض با تحلیلهای منتقدان ارائه میدهد. وی تأکید میکند که علیرغم تمام فشارهای سیاسی و روانی که از سوی کشورهای مختلف، به ویژه ایالات متحده آمریکا، بر ایران وارد میشود، صادرات نفت ایران همچنان بدون هیچ کم و کاست ادامه دارد و پول حاصل از آن نیز به طور کامل وصول میشود.
به گفته رنجبرزاده، مشتریان خارجی نفت ایران، تا حد زیادی بیاعتنا به هیاهو و فشارهای آمریکا هستند و منافع اقتصادی خود را در خرید نفت از ایران جستجو میکنند. او معتقد است که تحریمها و فشارهای بینالمللی، نتوانستهاند جریان طبیعی صادرات نفت ایران را متوقف کنند، بلکه تنها باعث پیچیدهتر شدن کانالهای فروش و انتقال پول شدهاند.
وی همچنین، افزایش اخیر نرخ ارز در بازار ایران را بیشتر ناشی از «جو روانی موقتی» و «هیجانآفرینی» میداند و آن را به طور مستقیم با تحریمها یا کاهش صادرات نفت مرتبط نمیداند.
اقتصاد سایه و آینده
با تداوم فشارهای اقتصادی، به ویژه تحریمهای گسترده و طولانیمدت، پدیده «اقتصاد سایه» در ایران تقویت شده و ابعاد گستردهتری به خود گرفته است. اگرچه صادرات نفت، حتی به شیوههای غیررسمی، توانسته است از فروپاشی کامل مالی و اقتصادی ایران جلوگیری کند و حداقل نقدینگی مورد نیاز برای چرخش چرخ اقتصاد را فراهم آورد، اما هزینههای بقا بر اساس منابع خام و به شیوههای غیرشفاف، همچنان پرسشی جدی را درباره پایداری بلندمدت این مسیر ایجاد کرده است. وابستگی شدید به نفت، چه در شرایط تحریم و چه در دوران رونق، همواره اقتصاد ایران را در برابر شوکهای خارجی آسیبپذیر کرده است.
در شرایط کنونی، اتکا بر «اقتصاد سایه» و روشهای دور زدن تحریمها، اگرچه میتواند در کوتاهمدت راهگشا باشد، اما در بلندمدت، منجر به کاهش سرمایهگذاری، فرار مغزها، عدم شفافیت، فساد سیستمی و نابرابری فزاینده خواهد شد. این مسیر، پایداری توسعه اقتصادی، رفاه اجتماعی و ثبات بلندمدت کشور را به طور جدی به چالش میکشد و نیاز به بازنگری اساسی در رویکردهای اقتصادی و اصلاحات ساختاری را بیش از هر زمان دیگری آشکار میسازد.
آینده اقتصاد ایران، بیش از هر چیز، به توانایی این کشور در خروج از «اقتصاد جنگی» و حرکت به سمت یک مدل اقتصادی پایدار، شفاف و متکی بر دانش و توانمندیهای داخلی بستگی خواهد داشت.