نگران نباشید هنوز همه زندگی ته نکشیده (طنز)
نماینده مجلس: «مردم نگران اینکه وضعیت از این که هست، بدتر شود، نباشند.
راضیه حسینی
کسی انتظار ندارد قیمتها به شهریور سال گذشته برگردد.»
شاید بگویید مگر از این بدتر هم میشود؟ مثلاً بدتر از خبر «برخی خانوارها به خاطر گرانی میوه، ضایعات و دورریز میوه را میخرند» چیست؟
باید به این فکر کنیم که اگر همین دورریز نبود چه؟ اگر ضایعات میوه هم دستنیافتنی میشد، آنوقت همین روزگار برایمان آرزو بود.
جملات مسئولان را به یاد میآوردیم و میگفتیم چقدر آنها خردمند بودند. کاش همان روزگار ارزانی ضایعات میوه، نگرانیها را کنار میگذاشتیم و از زندگی لذت میبردیم.
کاش هیچوقت قیمتها را با گذشته مقایسه نمیکردیم. مگر چه کم داشتیم؟ نان و آبمان به راه نبود، که بود. حالا گوشت نبود، به درک، فدای سر مسئولان کشور. خانه و سقف بالای سر نبود که نبود.
باید با داشتههایمان خوش بودیم. با قسطهای زیاد، جیب خالی، شکم گرسنه و مسئولان خردمند. اصلاً نگرانی معنی ندارد وقتی کلی آدم باهوش و کاربلد مسئولیت دارند.
حواسشان به همه چیز هست. درست است که به مو میرسد ولی اصلاً نمیگذارند پاره شود. هیچوقت نمیگذارند قیمتها طوری گران شود که دست مردم به ضایعات میوه هم نرسد.
هیچوقت نمیگذارند کسی از گرسنگی بمیرد. نگران نباشید. هنوز ضایعات گوشت و مرغ هست. هنوز اصطبل خالی برای اجاره وجود دارد.
هنوز میشود نخ و سوزن خرید برای دوختن لباسهای پاره. هنوز همه زندگی ته نکشیده. یک چیزهایی مانده و همین کافی است. چرا باید بیخود نگران آینده بود؟ مسئولان حتماً یک چیزی میدانند که میگویند حال را دریابید و نگران بدتر شدن نباشید.
فقط اگر جسارت نباشد یک پیشنهاد داریم برای نمایندگان مجلس و مسئولان دولت.
یک بار سر جلسات خودتان عوض موز و میوههای براق و زیبا، ضایعات میوه بگذارید. عوض ناهار گوشتی، آبدوغ بدون خیار بخورید. عوض سوار شدن در ماشینهای ایربگ و کولردار، پیکان تاکسی مدل شصت و دو را سوار شوید.
ان وقت از بدتر شدن و آرامش دادن به مردم بگویید. البته همین که به فکر ما هستید و ازما میگویید جای تشکر دارد. اوضاع میتوانست از این هم بدتر شود.
ممنونیم که کلاً یادتان نرفته مردمی هم وجود دارند. واقعاً ممنونیم.