کد خبر: 030902144157
روزنامهعصر انقراض (طنز)

های باربی

سخنگوی دولت: «دولت قبل  حقوق کارمندان را به روش «داروغه ناتینگهام» پرداخت می‌کرد.

راضیه حسینی

صدای مردم را باید شنید؛ این یعنی واقعی بودن نه کیک.»

واقعاً متشکریم که ما را از دولت کیکی نجات دادید و با دنیای واقعی آشنا کردید. دنیای رابین هود، پطروس‌های فداکار و خرس‌های مهربون و…. همه چیز در این دنیا عالی است.

اصلاً مدتی است فکر می‌کنیم نکند در دنیای باربی‌ها زندگی می‌کنیم. هر روز صبح به هم «های باربی» و «های کن» می‌گوییم و کارهای تکراری روزانه‌مان را انجام می‌دهیم.

همه چیز برای‌مان از قبل برنامه‌ریزی شده است. حتی برای هر ساعت از روزمان هم برنامه‌ی واقعی و منظمی تعیین شده است. مثلاً صبح بیدار می‌شویم، بعد از صرف صبحانه‌ای که هر چه باشد، مطمئناً کیک نیست، اخبار را نگاه می‌کنیم و متوجه می‌شویم دیگر قرار نیست سی سال کار کنیم، بلکه دولت دلش برای بیکاری و سر رفتن حوصله‌مان سوخته و تصمیم گرفته پنج سال دیگر بهمان جایزه‌ی کار کردن بدهد. از ذوق فنجان چای داغ را یک‌هو سر می‌کشیم و بخار می‌کنیم.

عصر، و بعد از تمام شدن ساعت کاری، تصمیم می‌گیریم با حقوق زیادی که دولت برای‌مان تعیین کرده است برویم یک لباس پاییزی بخریم، ولی متوجه می‌شویم قیمت‌ها به قدری بالا رفته‌اند که اگر بلک فرایدی را برای‌مان دوبل هم بزنند باز هم توانایی خرید نخواهیم داشت. کمی غمگین می‌شویم، ولی زیاد طول نمی‌کشد، چون یک‌هو مسئولی پیدایش می‌شود و می‌گوید: «من این‌جام تا حرفات رو بشنوم.»

 ماجرا را برایش تعریف می‌کنیم. می‌نشیند کنارمان و تقریباً نزدیک به یک ساعت زار می‌زند، طوری که دستمال کاغذی کم می‌‌آوریم. سعی می‌کنیم دلداری‌اش بدهیم و بگوییم اصلاً مهم نیست. فدای سرش که نشده. توی انبار هنوز لباس‌های نفتالین‌زده‌ای برای پوشیدن پیدا می‌شود.

مسئول با شنیدن صحبت‌های ما آرام می‌شود و می‌گوید: «هر روقت نیاز به شنیده شدن پیدا کردید، بدانید که ما هستیم. مسئولان همواره برای شنیدن صدای مردم آماده‌اند.» بعد هم پرواز می‌کند و در افق محو می‌شود.

ما هم کلی ذوق می‌کنیم که دولت فعلی، برعکس دولت قبل، چقدر به فکر مردم است. به خانه برمی‌گردیم. از کمد، لباس‌های قدیمی‌‌مان را برمی‌داریم. چندجای بیدخوردگی در گوشه و کنارش می‌بینیم.

نمی‌دانیم نفتالین‌ها از دولت قبل مانده و کیک بودند، یا بیدها تازگی‌ها واقعی شده‌اند. لباس سوراخ شده را می‌پوشیم. جلوی آینه به خودمان نگاه می‌کنیم و می‌گوییم: «چقدر خوب که یه دولت واقعی داریم.»

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا