دلار: 118,135 تومان
یورو: 137,770 تومان
پوند انگلیس: 155,910 تومان
درهم امارات: 32,332 تومان
یوان چین: 16,790 تومان
دینار بحرین: 314,380 تومان
دینار کویت: 387,290 تومان
ریال عربستان: 31,660 تومان
دینار عراق: 92.4 تومان
لیر ترکیه: 2,800 تومان
ین ژاپن: 76,209 تومان
طلا 18 عیار: 12,198,200 تومان
طلا: 499,381,453.3 تومان
مثقال: 52,702,000 تومان
طلا 24 عیار: 16,224,000 تومان
طلا دست دوم: 11,994,288 تومان
نقره 925: 206,810 تومان
سکه گرمی: 17,500,000 تومان
نیم سکه: 64,440,000 تومان
ربع سکه: 36,660,000 تومان
سکه بهار آزادی تک فروشی: 119,610,000 تومان
آلومینیوم: 342,101,239.7 تومان
مس: 1,330,436,370 تومان
سرب: 236,757,897.5 تومان
نیکل: 1,755,560,525 تومان
قلع: 4,276,371,227.7 تومان
روی: 365,432,902.2 تومان
گاز طبیعی: 578,743.3 تومان
بنزین: 218,384.3 تومان
نفت خام: 6,942,793.9 تومان
گازوییل: 79,726,948.8 تومان
نفت اپک: 7,535,831.6 تومان
اتریوم: 361,583,177.76 تومان
بیت کوین: 11,030,333,846.4 تومان
دلار: 118,135 تومان
یورو: 137,770 تومان
پوند انگلیس: 155,910 تومان
درهم امارات: 32,332 تومان
یوان چین: 16,790 تومان
دینار بحرین: 314,380 تومان
دینار کویت: 387,290 تومان
ریال عربستان: 31,660 تومان
دینار عراق: 92.4 تومان
لیر ترکیه: 2,800 تومان
ین ژاپن: 76,209 تومان
طلا 18 عیار: 12,198,200 تومان
طلا: 499,381,453.3 تومان
مثقال: 52,702,000 تومان
طلا 24 عیار: 16,224,000 تومان
طلا دست دوم: 11,994,288 تومان
نقره 925: 206,810 تومان
سکه گرمی: 17,500,000 تومان
نیم سکه: 64,440,000 تومان
ربع سکه: 36,660,000 تومان
سکه بهار آزادی تک فروشی: 119,610,000 تومان
آلومینیوم: 342,101,239.7 تومان
مس: 1,330,436,370 تومان
سرب: 236,757,897.5 تومان
نیکل: 1,755,560,525 تومان
قلع: 4,276,371,227.7 تومان
روی: 365,432,902.2 تومان
گاز طبیعی: 578,743.3 تومان
بنزین: 218,384.3 تومان
نفت خام: 6,942,793.9 تومان
گازوییل: 79,726,948.8 تومان
نفت اپک: 7,535,831.6 تومان
اتریوم: 361,583,177.76 تومان
بیت کوین: 11,030,333,846.4 تومان
  کد خبر: 110904231317
اقتصادتولید و بازرگانیروزنامهصنعت و معدن

هفت اصل پایدار، نقشه راه احیای اعتماد و کارآمدی ساختارهای صنفی کشور

علیرضا سلمانی؛ کارشناس و  تحلیلگر صنفی

اصناف ایران در طول تاریخ، نهادی صرفاً اقتصادی نبوده‌اند؛ سنگرهای اجتماعی، فرهنگی و ستون امنیت اقتصادی کشور بوده‌اند. با این حال، امروز یک پرسش اساسی بیش از هر زمان خودنمایی می‌کند: چرا با وجود تجربه عظیم، گستردگی سازمانی و ظرفیت انسانی بی‌نظیر، اصناف هم‌وزن توان واقعی خود در ساختار تصمیم‌سازی کشور دیده و شنیده نمی‌شوند؟

واقعیت تلخ این است که در سال‌های اخیر، بازی‌های مقطعی صنفی، اتحادهای کوتاه‌مدت و فعالیت‌های نمایشی جایگزین باورهای اصولی و پایدار مدیریتی شده‌اند؛ در حالی‌که تنها «پایبندی طولانی‌مدت به اصول» می‌تواند اقتدار و اعتماد عمومی را بازسازی کند.

مسئله، کمبود توانمندی نیست؛ نبود چارچوب مدیریتی واحد و پایدار است. تجربه سال‌های اخیر نشان داده تا زمانی که مدیریت صنفی بر اصول ثابت و مورد توافق بنا نشود، حتی بهترین طرح‌ها، توانمندترین مدیران و بیشترین انرژی سازمانی نیز به نتیجه پایدار نخواهد رسید.

در ادامه، «هفت اصل» که زیربنای مدیریت سالم، اثربخش و آینده‌ساز صنفی هستند — نه به عنوان شعار، بلکه به عنوان الزام بازسازی اعتماد و اعتبار اصناف — تشریح می‌شوند:

۱. قانون‌مداری — نقطه شروع و نقطه پایان

قانون زمانی اثر دارد که «تنها مرجع تصمیم‌گیری» باشد؛ نه زمانی که براساس سلیقه افراد تفسیر شود. در هر دوره‌ای که تصمیمات از مسیر قانون خارج شده، صنف با بحران مشروعیت، اعتراض‌های دامنه‌دار و فرسایش انرژی مواجه شده است.

مدیر صنفی باید بر قانون نظام صنفی اشراف داشته باشد و اصلاح جامع و اجرای صحیح آن را مطالبه کند؛ زیرا اجرای دقیق قانون نظام صنفی، کلید بازسازی جایگاه اصناف و اعتماد عمومی است.

وقتی قانون حتی در تصمیم‌های سخت مبنا قرار بگیرد، نتیجه آن انسجام داخلی، کاهش تنش و افزایش اعتبار اتاق و اتحادیه‌ها نزد حاکمیت خواهد بود.

۲. شفافیت و پاسخگویی — دیوار شیشه‌ای میان مدیر و ذی‌نفع

شفافیت زمانی محقق می‌شود که «مدیریت دیده شود» نه فقط «شنیده شود». اصناف امروز نیازمند بازتعریف رابطه میان مدیران صنفی و ذی‌نفعان هستند؛ رابطه‌ای که در آن حق پرسشگری و دسترسی  به اطلاعات، حق طبیعی صاحبان صنف باشد نه لطف مدیر.

وقتی اعضای صنف بدانند چه اقدامی انجام شده، با چه هزینه‌ای، برای چه هدفی و با چه نتیجه‌ای، اعتماد شکل می‌گیرد. در مقابل، پنهان‌کاری و گزارش‌های کلی، شایعه‌سازی و بی‌اعتمادی تولید می‌کند.

پاسخگویی مستمر، بزرگ‌ترین محافظ اعتبار مدیر صنفی است.

۳. صداقت مدیریتی — پیش‌نیاز اعتماد

صداقت شعار نیست؛ رفتار قابل مشاهده است. فعالیت‌های پر سر و صدا و گزارش‌های نمایشی ممکن است برای مدتی جذاب باشند، اما در صنف هیچ چیز مثل «فاصله گفتار و عمل» زود آشکار نمی‌شود.

مدیر صنفی باید متعهد باشد، نه مصلحت‌جو. تعهد یعنی انجام درست کار حتی وقتی دیده نمی‌شود و حتی وقتی محبوبیت کوتاه‌مدت را کاهش می‌دهد.

مدیریت صادق، حتی اگر کم سروصدا باشد، پایدارترین سرمایه اعتماد و حمایت را ایجاد می‌کند. صنف با صداقت تقویت می‌شود و با عدم صداقت بی‌دفاع می‌ماند.

۴. برنامه‌محوری — پایان مدیریت واکنشی

رهبری سازمانی بدون برنامه یعنی تصمیم‌گیری تحت فشار اتفاق‌ها. وقتی برنامه وجود نداشته باشد، انرژی به جای ساختن آینده صرف مدیریت روزمرگی و خاموش کردن بحران‌ها می‌شود و با تغییر مدیر، همه چیز از نقطه صفر آغاز می‌گردد.

برنامه مکتوب با هدف‌گذاری، زمان‌بندی و شاخص ارزیابی، مدیریت را از «اتفاق» به «نتیجه» تبدیل می‌کند و امکان مطالبه‌گری، ارزیابی و اصلاح مسیر را فراهم می‌سازد.

آموزش تخصصی برای مدیران صنفی — در حوزه‌های حقوقی، مالیاتی، فناوری و مدیریتی — سرمایه‌ای برای اجرای موفق برنامه‌محوری و بازسازی اعتماد عمومی است.

۵. آینده‌پژوهی — مدیریت امروز، برای فردای اصناف

تصمیماتی که فقط برای آرام کردن امروز گرفته می‌شوند، فردا را پرهزینه‌تر می‌کنند. نادیده گرفتن فناوری، مالیات‌های نوین، تجارت الکترونیک و تغییرات الگوی کسب‌وکار، اصناف را از جایگاه «سازنده آینده» به «پیرو آینده» تبدیل کرده است.

آینده‌پژوهی یعنی پیش از آنکه تغییرات تحمیل شوند، برای آن‌ها آماده باشیم. مدیریت آینده‌نگر هزینه امروز را می‌پردازد تا فردا بحران نسازد.

۶. خردجمعی — تصمیم بزرگ، یک نفره نیست

مشورت در ساختار صنفی تشریفات نیست؛ تنها ضامن تصمیم درست است. وقتی نظر شخصی جایگزین نظر کارشناسی و تصمیم جمعی شود، نتیجه آن مقاومت بدنه، کاهش مشارکت و شکست تصمیمات در مرحله اجراست.

خردجمعی زمانی معنا پیدا می‌کند که در راستای منافع جمعی و مشترک همه اصناف باشد — نه منافع گروهی یا فردی. چنین خردجمعی علاوه بر ارتقای کیفیت تصمیمات، احساس «مالکیت نسبت به تصمیمات» را در بدنه صنف تقویت می‌کند و همین موضوع کلید موفقیت اجرای آنهاست.

۷. وفاق صنفی — حلقه اتصال تمام اصول

هیچ‌یک از اصول فوق بدون وفاق اجرا نخواهد شد. قانون‌مداری بدون وفاق به تضاد منافع تعبیر می‌شود؛ شفافیت بدون وفاق سوءظن ایجاد می‌کند؛ برنامه‌محوری و آینده‌پژوهی بدون وفاق نیمه‌کاره می‌مانند و خردجمعی بدون وفاق به «بحث» تبدیل می‌شود، نه «تصمیم».

وفاق به معنای یک‌رنگی نیست؛ به معنای هم‌جهتی است. اختلاف‌نظر طبیعی است، اما در دفاع از منافع مشترک باید یک‌صدا بود و برای تحقق وفاق، اصناف باید آگاهانه از مدیران خودرأی، جزیره‌ساز و حذف‌محور فاصله بگیرند و مدیرانی را تقویت کنند که «جمع» را بر «خود» ترجیح می‌دهند.

اصناف زمانی به جایگاه واقعی خود بازمی‌گردند که مدیریت صنفی از «رقابت برای تثبیت خود» به «رقابت برای تقویت اصناف» تغییر مسیر دهد. آینده اصناف با چرخش چهره‌ها متحول نمی‌شود؛ با تغییر رفتار مدیریتی و پایبندی به اصول پایدار متحول می‌شود.

مسئله امروز اصناف کمبود طرح، کمبود ظرفیت یا کمبود جلسات نیست؛ مسئله «اتکا نکردن مدیریت به اصول بنیادی» است. هرجا فردگرایی، تصمیم‌سلیقه‌ای و مصلحت‌جویی کوتاه‌مدت جای قانون، برنامه‌محوری و صداقت را گرفته، نتیجه آن عقب‌ماندگی، بی‌اعتمادی و فرسایش انرژی صنفی بوده است. و هرجا قانون‌مداری، شفافیت، خردجمعی و وفاق صنفی مبنا قرار گرفته، اصناف قدرتمند، تصمیم‌ساز و اثرگذار ظاهر شده‌اند.

اصول پایدار، فقط راه عبور از بحران‌های امروز نیستند؛ زیربنای اعتبار فردای اصناف هستند. اصولی که نه ابزار رقابت‌های سیاسی‌اند و نه ابزار تثبیت فردی، بلکه ستون‌های اعتماد، اقتدار و پایداری ساختار صنفی‌اند.

مدیرانی که به این اصول پایبند باشند، مقبولیت پایدار و حمایت بدنه صنف را به‌دست می‌آورند و مدیرانی که این اصول را قربانی مصلحت‌های فردی کنند، هرچند پرخبر و پرتحرک باشند، در نهایت میراثی جز فرسایش و هزینه برای اصناف باقی نمی‌گذارند.

اصناف زمانی برنده می‌شوند که هیچ فردی خود را بزرگ‌تر از صنف نداند و هیچ تصمیمی بزرگ‌تر از قانون تلقی نشود و زمانی به جایگاه واقعی خود برمی‌گردند که اتاق‌ها و اتحادیه‌ها، نه مقابل هم، بلکه کنار هم باشند.

در نتیجه آینده اصناف متعلق به مدیرانی است که «اصناف» را بر «خود» و «اصول پایدار» را بر «مصلحت‌ها و بازی های مقطعی» ترجیح می‌دهند.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا