«هفت خوان» کارآفرینی
محمود زارعی-پژوهشگر اقتصادی
زمانی تصور میشد نفت، گاز و منابع طبیعی موتورهای پرقدرت جهش و پیشرفت کشورها باشند؛ اما با گذر زمان و ظاهرشدن قدرتهای اقتصادی مانند ژاپن و کره جنوبی که چندان از منابع طبیعی سرشار بهرهمند نیستند، مشخص شد که این کارآفرینی و دانش است که به عنوان دارایی اصلی یک کشور، آنها را به سمت پیشرفت و رشد اقتصادی سوق میدهد.
درهمآمیختگی دانش و صنعت، شکلگیری اقتصاد دانشبنیان و ایجاد ارزشافزوده بیشتر برای کشور میتواند خلأ منابع طبیعی را پر نماید. اما دانش صرف لزوماً به معنای شکلگیری اقتصاد دانشبنیان نیست. دانش، فناوری و تکنولوژی حاصل از پژوهشهای علمی و هم چنین خروجی تحقیق و توسعه میبایست تبدیل به کالا و خدمات شود، اینجا است که کارآفرینی یا به عبارت بهتر، کشف و بهرهبرداری از فرصتهای کسبوکار، جایگاه و اهمیت خود را آشکار میسازند.
کارآفرین با ایجاد شرایط اشتغال، خلق ارزشافزوده و بهرهبرداری از فرصتهای کارآفرینانه میتواند برای کشور ثروت و زمینه رشد اقتصادی را فراهم سازد؛ بنابراین توسعه کارآفرینی در کشور باید به عنوان یکی از راهکارهای اصلی حل مشکلات اقتصادی موردتوجه قرار گیرد.
در ادبیات علمی و پژوهشی برای جامعه کارآفرین سه رکن اصلی را مطرح میکنند که بر اساس آن برای توسعه کارآفرینی باید سه محیط فردی، محیط اقتصادی و محیط نهادی هم راستا و همسو باشند.
در محیط فردی روش تربیتی در خانواده، نظام آموزشوپرورش شرایط کشف و شکلگیری روحیه کارآفرینی را در افراد ایجاد مینماید. خلاقیت، مسئولیتپذیری، سواد اقتصادی و ریسکپذیری چهار مولفهای هستند که به شکلگیری روحیه کارآفرینی در کودکان و نوجوانان باید موردتوجه قرار گیرد.
در این حوزه هم در نظام آموزشی و هم در روش تربیتی خانوادهها با مشکل جدی مواجه هسیم و روشهای تربیتی و آموزشی ما معمولاً بر خلاف اصول اصلی عمل میکنند. اما اگر یک کارآفرین دل همین روشهای سنتی تربیتی هم آموزشی بیرون بیاید تازه با چالشهای متعدد در حوزه فعالیت اقتصادی مواجه میشود.
محیط اقتصادی بزرگترین چالش پیشروی کارآفرین در کشور است. شرایط اقتصاد کلان کشور، رشد کم اقتصادی (که در دهه ۹۰ تقریباً ثابت بوده است) بیثباتی اقتصادی، کسری بودجه، چالشهای نظام مالیاتی برای تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی، مشکلات حوزه تامین اجتماعی، عدم تعادل در بازار، تحریم و غیره کلاف سردرگمی است که کارآفرین از هر جا شروع باز کردن آن کنند به گره کوری خواهند رسید که توانایی مقابله و حل آن را نخواهد داشت.
اگر از شرایط اقتصاد کلان چشمپوشی کنیم، چالش بعدی کارآفرینها تأمین مالی است در حال حاضر بانکها چندان رغبتی به سرمایهگذاریهای خطرپذیر ندارد و صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر هم چندان در کشور گسترده و قوت نگرفتند.
اینجاست که دولت باید ورود کند و با سرمایهگذاری در صنایع کوچک و متوسط، توسعه صندوقهای خطرپذیر و تسهیلگری در فرایند تامین مالی کسبوکارهای کوچک و متوسط اقدام به توسعه فرهنگ کارآفرینی و فراهمآوری شرایط کارآفرینی در کشور نماید.
چالش بعدی، محیط و ویژگی صنایع در کشور است. عدم خوشهبندی، شکاف تکنولوژی، ساختار ضعیف برخی از صنایع و عدم تکمیل زنجیره ارزش، بخشی از مشکلاتی است که کارآفرینان ایرانی در محیط صنعتی ایران با آنها روبرو بوده و با آن دستوپنجه نرم میکنند.
سومین پایه یک جامعه کارآفرین، محیط نهادی است. سیستم سیاسی، فرهنگ و ارزشهای جامعه، نظام تحصیلات عالی و سیستم تکنولوژی نقش مهمی در ایجاد جامعه کارآفرین دارد.
در مجموع ناپایدار بودن محیط کسبوکار، عدم تنظیم بازار و مواد اولیه، غیرمهارتی بودن فعالیت تحصیلات دانشگاهی، پایینبودن بودجه تحقیق و توسعه، پیچیدگی در قوانین و مقررات، عدم محاسبه هزینه فایده قانونگذاری، فقدان دوره خواب برای تطبیق بازار و فعالان اقتصادی با قوانین جدید و فقدان خدمات مشاورهای مؤثر همگی چالشهای پیشروی کارآفرینان ایرانی است.
برای حل مشکلات اقتصادی و گذر از اقتصاد نفتی به اقتصاد کارآفرین، مهمترین مؤلفهها پرورش روحیه کارآفرین و تسهیل محیط کارآفرینی است. برای آینده ایران ما نیازمند کارآفرینانی جسور و خلاق و فراهمآوری شرایط کسبوکار خلاقانه و نوآورانه هستیم.