پیدا کنید پرتقال فروش را

راضیه حسینی
معاون وزیر کشاورزی: «کالا زیاد است؛ مردم توان خرید ندارند.»
پس پنجاهدرصد مشکل، که مربوط به مسئولان میشود، حل است، میماند پنجاهدرصد باقی، که مربوط به مردم است و باید خودشان یکطوری حلش کنند. این دیگر به هیچ مسئولی مربوط نیست و در واقع ارتباط مستقیمی باعرضه و توان مردم دارد.
یا باید یاد بگیریم چطور از اینهمه برکت و وفور کالا استفاده کنیم، یا دیگر حق نداریم غر بزنیم که چرا هیچچیز سر سفرهی ما نیست.
اینکه با حقوق کارگری و کارمندی چطور باید از پس مخارج برآییم و هزینهها را مدیریت کنیم باز هم به خودمان مربوط است.
در واقع این همان زمانی است که در کودکی مدام دنبالش میگشتیم و از معلم ریاضی میپرسیدیم اینهمه حل مسئله کجا به دردمان میخورد؟ اگر آن زمان یاد گرفته بودیم چطور پرتقال فروش را پیدا کنیم الان به مشکل برنمیخوردیم.
وقتی برگه امتحان ریاضی را تحویل میگرفتیم و در اولین سؤال نوشته بود:
«پدر اصغر به او دو تومان پول داده است تا برای مهمانی امشب دو کیلو پرتقال بخرد. اصغر به میوهفروشی رفته و دیده هر کیلو پرتقال ده تومان است. پیدا کنید پرتقال فروش را»
باید یک راهی پیدا میکردیم تا اصغر به دو کیلو پرتقالش برسد، و در ضمن پرتقال فروش را هم پیدا میکردیم. کاش میدانستیم کلید حل مشکل امروز ما در مسئلههای ریاضی دیروز نهفته بود. نباید بیخیال میشدیم و از کنارش میگذشتیم. نباید فکر میکردیم اینها همه زائیدهی ذهن خیالپرداز معلم ریاضیمان است و در واقعیت محال است اتفاق بیفتد.
هرچند الان اگر همان معلم ریاضی را هم پیدا کنیم و با هم دنبال پرتقال فروش بگردیم، باز هم نخواهیم توانست مسئله را حل کنیم. او و سایر معلمها هم مدتی است که دنبال پرتقال فروش میگردند و پیدا نمیکنند. آنها هم نمیدانند این معادلهی خرید چطور حل میشود و بالاخره آیا اصغر میتواند دو کیلو پرتقال بخرد یا نه؟
اصلاً تا وقتی پرتقال فروش را پیدا کند پرتقالها چقدر گرانتر شدهاند و پول توی جیبش چقدر بیارزشتر؟