چرا گردن شتر کج است؟ (طنز)
راضیه حسینی
مخالفت زاکانی با انتشار لیست ساختمانهای نا ایمن: «اگر لیست را ارائه کنیم از فردا کسی در شهر نمیماند.»
ما که میگوییم فردای فهمیدن، با روز قبل و بیخبر بودن هیچ فرقی نخواهد داشت. شاید چند روزی مردم با نگرانی در خانهها و ساختمانهای ناایمن زندگی و رفت و آمد کنند.
شاید چند روزی بترسند و سعی کنند راهی برای نجات پیدا کنند. اما به سرعت همه چیز عادی میشود. باز هم متوجه میشویم راهی جز ماندن نداریم. پولی برای رفتن و ساختن نداریم.
پس در حالیکه به چکه سقف خیره میشویم با خودمان میگوییم: «مرگ و زندگی دست خداست. یهو میبینی یکی تو پنتهاوس زعفرانیه میمیره ولی ما وسط همین ساختمونای فرسوده زنده میمونیم.»
بعد یاد یک مثل میافتیم «به شتر میگن چرا گردنت کجه؟ میگه من کجام صافه؟»
باز خیالمان راحتتر میشود. ما که خودروی غالب خیابانهایمان پراید است، با قحطی دارو سر میکنیم، زیر خط فقر دست و پا میزنیم، هر روز صبح قبل از صبحانه، چندین واحد سرب و متان فرو میدهیم، از گسل و زمینهای فرونشستکرده رد میشویم، کجای زندگیمان ایمن است که این یکی باشد؟
مسئولان محترم، لیست ساختمانها را پیش خودتان نگه دارید. هر وقت یکی ریخت رویش خط بکشید و با خیال راحت بگویید:«خب یکی کمتر. این خودش پیشرفت بزرگیه.» در رسانهها اعلام کنید «درصد ساختمانهای ناایمن نسبت به سال گذشت با کاهش چشمگیری روبرو شده. این از موفقیتهای دولت است.
امیدواریم سال آینده روند کاهش دو برابر شود و به زودی شاهد از بین رفتن، ببخشید، یعنی حل شدن مشکل تمامی ساختمانهای فرسوده باشیم.»
یک سری کارشناس هم به برنامههای خبری دعوت میشوند تا درباره علل و عوامل رسیدن به این موفقیت بزرگ صحبت کنند. آمار و نمودار بیاورند که چه بودیم و چه شدیم.
نمودارها همگی خطهای اتوکشیده و خطکشی شدهاند. مستقیم به سمت اوج میروند. خوب است که وسط این همه اتفاق کج و کوله نمودارها همیشه یک شکل و در اوجند.