امیر هوشمند، کارشناس بازار سرمایه
یکی از مهمترین ارکان بازار سرمایه، سهامداران نهادی یا به اصطلاح، حقوقیهای بازار هستند که نقش بسیار مهمی را در روانسازی معاملات بازار، حمایت از بازار، کارایی بازار، حفظ ارزش ذاتی سهام و بسیاری از کارکردهای دیگر ایفا میکنند یا به بیان بهتر، میتوانند ایفا کنند.
در بازار سرمایه ایران، این نهادهای حقوقی به چند دسته قابل تقسیماند: ۱- نهادهای حقوقی بزرگ دولتی و حکومتی نظیر سازمان تامین اجتماعی، صندوق بازنشستگی کشوری و بنیاد مستضعفان و جانبازان ۲- هلدینگها و شرکتهای سرمایهگذاری ۳- نهادهای مالی نظیر صندوقهای سرمایهگذاری، بانکها، شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری، سبدگردانها و نهایتا صندوقهای بازارگردانی.
هر یک از این نهادهای حقوقی، بسته به جایگاه و موقعیتشان، بر بازار سرمایه اثرگذارند. به طور مثال، صندوق بازنشستگی کشوری به عنوان یکی از بزرگترین حقوقیهای بازار سرمایه، از آنجا که وظیفه پرداخت مستمری بازنشستگان را بر عهده دارد، حجم بزرگی از خروجی پول را در مقاطع زمانی متناوب مدیریت میکند و چنانچه برنامهریزی مناسبی برای فروش سهام نداشته باشد، امکان دارد با فروشهای سنگین و بدون برنامه، اثر منفی بر بازار سرمایه ایجاد کند.
عموماً طی سالهای اخیر، نهادهای بزرگ دولتی بیش از آنکه نقش حامی بازار را داشته باشند، به عنوان تهدیدی برای بازار به لحاظ عرضه سهام در حجم زیاد تلقی میشوند و متاسفانه، حتی در مقاطعی، بخش قابل توجهی از اعتماد سرمایهگذاران خرد را به بیاعتمادی تبدیل کردهاند. البته قابل درک است که بخشی از منابع مورد نیاز این نهادها به ناچار باید از بازار سرمایه تامین شود، اما به واقع، چنانچه این نهادها برنامهریزی مناسبی برای فروش سهام طراحی نکنند، اوضاع را برای سهامداران جزء بسیار دشوار میکنند. قطعاً یکی از روشهای فروش سهام این نهادها، فروش به صورت عمده یا بلوکی است که نهتنها اثر منفی بر بازار نخواهد داشت، بلکه با توجه به جابهجایی سهم و ورود بازیگر جدید بر روی آن، میتواند محرک مناسبی برای افزایش ارزش سهام تلقی شود.
دسته دوم نهادهای حقوقی، هلدینگها و شرکتهای سرمایهگذاری هستند. هلدینگها وظیفه سرپرستی واحدهای تحت کنترل خود را بر عهده دارند. برخی از هلدینگها صرفا به همین موضوع میپردازند و غیر از سهام تحت کنترل خود، پرتفوی دیگری به منظور اداره کردن در سایر سهام بازار در اختیار ندارند. این دسته از هلدینگها چنانچه اراده کنند که نقش فعالی در بازار سرمایه ایفا کنند، میتوانند از طریق تمرکز بر سهام شرکتهای تحت مدیریت خود، نقش بسیار پررنگی در حمایت به موقع از سهام خود داشته باشند و تبدیل به یک حقوقی خوشنام در بازار سرمایه شوند؛ به طوری که در زمان رکود بازار، ارزش سهام خود را تا حد امکان حفظ و در زمان رونق بازار، متناسب با وضع بازار بخشی از سهام اضافی خود را به بازار عرضه کنند.
بسیار مهم است که شرکت هلدینگ بداند در چه زمان باید از سهم حمایت کرد و در چه زمان و تا چه میزان باید سهم را در بازار عرضه کرد. در غیر این صورت، چنانچه حمایتها بهموقع نباشند یا عرضهها بیش از حد لازم صورت گیرند، نقش مخربی ایفا خواهند کرد و به یک حقوقی بدنام تبدیل خواهند شد. دسته دیگری از هلدینگها علاوه بر اداره داراییهای تحت مدیریت خود، پرتفویی از سایر سهام بازار را نیز در اختیار دارند و از این حیث، بخشی از وظایف آنها شبیه به شرکتهای سرمایهگذاری میشود
شرکتهای سرمایهگذاری به عنوان یکی از تخصصیترین نهادهای بازار سرمایه نقش بسیار مهمی را در شکلدهی روندهای بازار ایفا میکنند. از آنجا که پرتفوی این شرکتها عمدتاً شناور است، به منظور شناسایی سود و یا بهینهسازی پرتفوی به صورت مداوم خرید و فروش میکنند. خرید سهام در کف قیمتی و فروش آن در قیمتهای مناسب، یکی از مهمترین کارکردهای این نهادهاست که در نقدشوندگی سهام بازار بسیار موثر است.
به علاوه، از آنجا که این شرکتها بر اساس اساسنامه خود و نیز بر اساس الزامات دستورالعملهای سازمان بورس، باید به صورت مداوم در بازار سرمایه حضور داشته باشند، امکان خروج نقدینگی زیاد چندان برایشان میسر نیست. بنابراین میتوان چنین گفت مادامی که شرکتهای سرمایهگذاری متناسب با وضع بازار اقدام به خرید و فروش سهام میکنند و در زمان رکود بازار با فروش غیر منطقی، منجر به افزایش رکود نمیشوند، نقش خود را به خوبی در بازار ایفا میکنند.
شرکتهای مشاوره سرمایهگذاری و سبدگردانها و صندوقهای سرمایهگذاری از نهادهای بسیار اثرگذار بر بازار سرمایهاند. بخش قابل ملاحظهای از داراییهای تحت اداره صندوقها را پولهای افراد حقیقی تشکیل میدهد و از این جهت رفتار حقیقیها تعیینکننده نحوه عملکرد آنها خواهد بود. به طور مثال، در زمان رکود بازار، بخش بزرگی از حقیقیهای این صندوقها اقدام به ابطال واحدهای سرمایهگذاری خود میکنند و در این حالت صندوق ناچار است جهت تامین وجه، اقدام به فروش سهام کند و به ناچار فشار فروش بیشتری به بازار وارد میکند.
افزایش تعداد و حجم منابع این صندوقها در سالهای اخیر، آنها را به یکی از مهمترین بازیگران بورس تبدیل کرده است. بنابراین چنانچه مدیران این صندوقها سهام بزرگ و با شناور بالا و نقدشونده را برای تشکیل پرتفوی صندوق انتخاب کنند، در زمان ریزش بازار، هم خود و سهامدارانشان صدمه کمتری میبینند و هم فشار کمتری به بازار وارد میشود.
در نهایت میرسیم به صندوقهای بازارگردانی که اخیرا با الزام سازمان بورس و فرابورس برای همه شرکتها فعال شده است. این صندوقها در صورت جدیتر شدن و افزایش منابع در دسترس میتوانند اثر بسیار خوبی بر روان شدن معاملات، حمایت از ارزش سهام، افزایش نقدشوندگی سهام و تسریع عبور از دوران رکود بازار بگذارند، مشروط بر آنکه از مدیریتی پویا و خردمند برخوردار باشند.
همه نهادهای حقوقی برشمردهشده، نقش بسزایی در روند بازار دارند و چنانچه کارکردهای آنها به خوبی مدیریت شود، منجر به افزایش اعتماد و حفظ سرمایهها در بازار سرمایه در بلندمدت میشوند. نهادهای حقوقی باید آگاه باشند که رفتار آنها نباید تابع رفتار سهامداران خرد باشد.
در واقع سهامداران حقوقی، ارکان اصلی بازار سرمایه هستند که با ایفای به موقع نقش خود، بازار را در مسیر صحیح خود هدایت میکنند. به علاوه، این نهادها میتوانند از طریق تعامل با سازمان بورس و فرابورس، اشکالات ساختاری موجود در بازار را برطرف کنند و مانع قوانین و دستورالعملهای نادرست شوند.