۷۰ درصد نوآوری های جهان در صنایع کوچک انجام می شود

  کد خبر: 22050041908

گردآوری: سلیم حیدری

بنا بر نظر اکثر کارشناسان اقتصادی، کشورمان ایران با دارا بودن منابع طبیعی و انسانی فراوان پتانسیل بسیار بالایی برای نشان دادن یک اقتصاد پویا و مولد را دارد. نقش صنایع کوچک و متوسط در فرآیند صنعتی شدن و توسعه اقتصادی بر اساس نوع اقتصاد، مرحله ای از توسعه اقتصاد و بخش صنعت نقش برجسته ای می تواند باشد.

امروزه جایگاه صنعت در فرآیند تولید قطعی است و آنچه باید بر آن تأمل نمود، نوع و چگونگی انتخاب فناوری است. در کشورهای مختلف جهان سیاست گسترش صنایع کوچک، به سیاست مهم محوری تبدیل شده است و پیشرفت صنایع کوچک نقش قابل توجهی در توسعه اجتماعی اقتصادی این کشورها بازی می‌کند.

نکته جالب توجه این است که هر چه یک کشور از نظر اقتصادی در سطح بالاتری قرار داشته باشد، تکیه توسعه صنعتی آن بیشتر بر صنایع کوچک معطوف می‌گردد و این مسئله نشان می‌دهد که صنایع کوچک را در جهان امروزی باید به عنوان یک واقعیت غیر قابل انکار در نظر داشت و با سیاست‌گذاری مناسب اقتصادی در جهت پیشرفت و توسعه آن همت گمارد.

صنایع کوچک به دلیل تکیه بر داده‌ها و منابع محلّی و ماهیت کاربرد آنها، با توجه به وفور نیروی کار و نیاز به فناوری‌های ساده، مناسب ترین گزینه صنعتی محسوب می شود. بنابراین گسترش آنها نقش موثری را در توسعه کشورهای در حال توسعه ایفا میکند.

با توجه به ظرفیت اشتغال زایی آنها از یک سو و گسترش بیکاری در این کشورها از دیگر سو، از مهمترین ارکان توسعه به حساب می آیند. واحدهای تولیدی صنعتی کوچک و متوسط در تمامی کشورها نقش اساسی در ایجاد و توسعه زنجیره های تولیدی، تامین اشتغال، افزایش تولید ملی و همچنین توسعه صادرات و حضور در بازارهای جهانی داشته اند. آمار و ارقام نشانگر این مطلب است که واحدهای تولیدی کوچک یک پدیده در حال گسترش در اقتصاد جهان می‌باشند.

مفهوم صنایع کوچک

اصطلاح صنعت مفهومی پیچیده و چند بعدی است که فعالیت‌های بسیار متنوع و مختلف را در بر می گیرد .صنعت عبارت است از گروهی از کارگاه‌هایی که بعضی اشیاء را تولید می‌کنند. صنایع بیشماری چون پارچه بافی یا ساختن وسایل فنی، همچنان می توانند یک عامل صنعتی بزرگ و یا عامل صنعتی کوچک به حساب آیند.

این فعالیت معمولاً شامل تولید مواد، تغییر شکل دادن، اتصال قطعات تغییر شکل یافته با یکدیگر به منظور تولید یک قطعه مشخص و در نهایت مونتاژ این قطعات در جهت آماده نمودن تولید نهایی می باشد که در نهایت منجر به ارزش افزوده می‌گردد.

مفهوم صنایع کوچک در کشورهای مختلف با یکدیگر متفاوت است. مرز صنایع کوچک و صنایع بزرگ یا متوسط به روشنی مشخص نیست.

جواهر لعل نهرو صنایع کوچک را صنایعی می داند که فاقد نیروی کار ماشین بوده و تعداد نیروی انسانی مزد بگیر آن کمتر از ده نفر باشد. همچنین این صنایع ممکن است دارای مشخصات صنایع روستایی باشند و ماشین‌های صنعتی کمتر از ده اسب بخار  قدرت داشته باشند.

معمولا در هر کشوری معیار خاصی را برای تعیین اندازه صنایع به کار می برند. بیشتر این تعریف‌ها براساس معیارهای کمی مانند تعداد کارکنان و میزان گردش مالی مطرح شده اند. مثلاً در ایالات متحده آمریکا، بنگاه‌هایی را که کمتر از پانصد نفر پرسنل داشته باشند، شرکت کوچک می نامند.

درحالی که در آلمان شرکت‌هایی را که دارای کمتر از ده نفر پرسنل باشند.

کوچک و از ده تا ۴۹۹ نفر را شرکت‌های متوسط محسوب می کنند. براساس معیارهای اتحادیه اروپا نیز، صنایع کوچک و متوسط برحسب تعداد کارکنان و مبلغ گردش سرمایه سالانه تعریف می شوند.

براین اساس، بنگاهی کوچک یا متوسط نامیده می شود که تعداد کارکنان آن کمتر از ۲۵۰ نفر باشد و مبلغ گردش مالی سالانه آن هم از ۴۰ میلیون یورو تجاوز  نکند .در آسیا نیز برای طبقه بندی شرکت‌های کوچک و متوسط از معیارهای کمی مختلفی استفاده می شود که برخی از آنها عبارتند از تعداد کارکنان، ارزش دارایی‌ها، میزان گردش مالی سالانه، میزان سرمایه و ….

در کشور ژاپن متفکرین توسعه صنعتی، تعریف صنایع کوچک را در ایجاد انگیزش برای بسیج استعدادهای خلاق در جهت توسعه صنعتی و حرکت به سوی بازارهای جهانی از یک سو و ساماندهی فن آفرینان در پشتیبانی تدارکاتی و قطعات و پژوهشهای فناوری برای صنایع بزرگ از سوی دیگر در نظر می گیرد.

صنایع کوچک و توسعه منطقه ای

سیاست‌گذران قادرند از ابزارهای مختلفی به منظور تغییر وضعیت اقتصادی مناطق خود استفاده نمایند. تقسیم بندی کلی سیاست ها را می توان در دو بخش متفاوت ولی در ارتباط با هم عنوان نمود. این دو بخش عبارتند از۱) سیاست‌های کلان و ۲) سیاست‌های خرد .

از اهداف سیاستهای خرد در مناطق ایجاد انگیزه برای توسعه درونزا از طریق بنگاه­های کوچک و متوسط و ارتقای سطح فناوری است .متاسفانه تا دهه ۱۹۷۰ دولت‌ها به این امر توجه کافی مبذول نکرده بودند ولی از اوایل دهه ۱۹۸۰ سیاست های منطقه ­ای عمدتاً بر اساس دو بخش توسعه بنگاه‌های کوچک و متوسط و استفاده از فناوری‌های جدید بنا شده است در هر اقتصادی چه پیشرفته و چه در حال توسعه، صنایع کوچک نقش مهمی را ایفا می‌کنند.

این صنایع نسبت بسیار بزرگی را از تعداد بنگاه‌های تولیدی و نسبت قابل ملاحظه ای از اشتغال صنعتی و محصولات صنعتی را به خود اختصاص داده است و زمینه‌‌های مناسب لازم را برای برقراری ارتباط مؤثر بین تولیدات صنعتی و کشاورزی، جلب سرمایه‌های بخش خصوصی و امکان تنوع و انعطاف در تولیدات صنعتی را فراهم کرده است و به عنوان زیربنای توسعه فناوری کشورها نقش ایفا میکند و در یک کلمه امروز صنعت موتور توسعه اقتصادی است و صنایع کوچک موتور توسعه صنعت محسوب می شود.

صنایع کوچک به دلیل تکیه بر داده‌ها و منابع محلی و ماهیت کاربرد آنها، با توجه به وفور نیروی کار و نیاز به فناوری‌های ساده، مناسب‌ترین گزینه صنعتی محسوب می‌شود .بنابراین گسترش آنها نقش موثری را در توسعه کشورهای در حال توسعه ایفا میکند. با توجه به ظرفیت اشتغالزایی آنها از یک سو و گسترش بیکاری در این کشورها از دیگر سو، از مهمترین ارکان توسعه به حساب می آیند.

برخی محققان معتقدند محصولات برتر و جدید فردا از بنگاه‌های کوچک سرچشمه می‌گیرد و پنج دلیل عمده برای تمرکز سیاست‌های منطقه ای به نفع بنگاه‌های کوچک بیان میدارند.

 این چند دلیل عبارتند از :

۱) بنگاه‌های کوچک قادرند تعداد زیادی مشاغل جدید ایجاد نمایند.

۲) بنگاه‌های کوچک قادرند روابط صنعتی را بهبود بخشیده و محیط جذاب‌تری برای پرسنل شاغل ایجاد کنند.

 ۳) بنگاه‌های کوچک به علت ماهیت خود قادرند سرمایه گذاران بیشتری را به طرف خود جلب کنند و پایه های صنعتی منطقه را متنوع تر نمایند

 ۴) بنگاه‌های کوچک قادرند رقابت شدیدی بین خود و بنگاه‌های بزرگ تر ایجاد کنند و در نتیجه رقابت سالمتری به وجود آورند

 ۵) بنگاه‌های کوچک قادرند شکوفایی ابداعات را تشدید کنند.

چگونگی نقش صنایع کوچک در فرآیند توسعه شامل: ایجاد اشتغال و کاهش بیکاری، کاهش فقر، تمرکز و انباشت سرمایه، توزیع درآمد و امکانات، جلوگیری از مهاجرت است.

کشورهای پیشگام در صنایع کوچک

پیشرفت‌های سریع کشورهای در حال توسعه نظیر کره جنوبی، تایوان، مالزی، هندوستان، ترکیه، اندونزی و کشورهای صنعتی چون آلمان، ژاپن، آمریکا و دیگر کشورهای پیشرفته گواه این مدعا است که صنایع کوچک در این کشورها به عنوان پایه‌های اساسی رشد و توسعه و دستیابی به صنایع مدرن بوده اند به طوری که طبق مطالعات سازمان جهانی کار ۷۰ درصد از نوآوری‌ها و اختراعات صنعتی، توسط کار آفرینانی به وجود آمده که در واحدهای کوچک مشغول به کار بوده اند.

ایجاد و حمایت از بنگاه‌های کوچک و متوسط یکی از اولویت های اساسی در برنامه های توسعه اقتصادی در بسیاری از کشورهای پیشرفته و نو توسعه یافته است. بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسط در ایجاد اشتغال و فراهم کردن بستر مناسب برای نوآوری و افزایش صادرات نقش مهمی دارند.

شرکتهای کوچک از انعطاف پذیری بیشتری برخوردارند و کارآفرینی و خلاقیت بیشتری در آنها صورت می‌پذیرد .شرکتهای کوچک و متوسط راحت تر می توانند خود را با تغییرات پرشتاب محیطی منطبق کرده و نسبت به عوامل اقتصادی و سیاسی سریعتر واکنش نشان دهند.

بنگاه‌های کوچک و متوسط عامل جذب و اشتغال بخش عظیمی از جمعیت کشورها و آموزش نیروی کار ماهر هستند. تامین نیروی انسانی متخصص برای شرکت‌های بزرگ توسط شرکت‌های کوچک و متوسط صورت می‌گیرد.

صنایع کوچک و متوسط نقش موثری را در اقتصاد اروپا بازی می‌کنند. آنها یک منبع اصلی در مهارت‌های کارآفرینی، اختراع و اشتغال هستند.

در اتحادیه اروپا در ۲۵ کشور، ۲۳ میلیون واحد صنعتی کوچک و متوسط، در حدود ۷۵ میلیون شغل ایجاد کرده اند و ۹۹ درصد از کل واحدهای صنعتی را شامل می‌شوند. این صنایع غالباً مشکلاتی را در بدست آوردن سرمایه یا اعتبار بویژه در مرحله راه اندازی اولیه کارخانه دارند.

همانگونه که بر همگان آشکار است، صنعتی شدن برای رسیدن به توسعه امری اجتناب ناپذیر است و به عنوان یکی از مهمترین مراحل در امر توسعه، در هر مقیاسی، محسوب می شود.

در روند صنعتی شدن، صنایع کوچک می‌تواند بهترین و مطمئن ترین راه لحاظ گردد. صنایع کوچک به واسطه ویژگی‌های منحصر به فردی که دارند، از جمله: اشتغال زایی و کاربردی بودن آنها، انعطاف پذیری، عدم نیاز به سرمایه زیاد، رفع عدم تعادل‌های منطقه ای، رفع نابرابری‌ها در توزیع درآمد و…، می‌تواند نقش مهمی را در روند صنعتی شدن و رسیدن به توسعه ایفا کند با توجه به منابع مادی و انسانی مورد نیاز برای این گونه صنایع، توجه به صنایع کوچک می تواند به عنوان یکی از مهمترین استراتژی ها در امر توسعه در ایران لحاظ گردد.

خروج از نسخه موبایل