اگر عمر نوح داشتیم

راضیه حسینی؛ روزنامه نگار
برای پرداخت مهریه باید ۷۰ سال کار کرد.
رئیس کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس: «در سال ۱۳۹۱، یک کارگر بر مبنای حداقل حقوق آن سال، اگر هیچ هزینه دیگری برای زندگیاش نمیداشت حدود ۲۰ سال طول میکشید که مهریهای معادل ۱۱۰ سکه را پرداخت کند و امروز با افزایش قیمت سکه، همان میزان مهریه مستلزم ۷۰ سال کار است.»
اینطور که پیش میرویم نیاز است از روی زندگی چند بار پرینت بگیریم و بچسبانیم به هم تا شاید آخرش به بعضی چیزها برسد. مدل زندگیمان طوری شده است که نیاز داریم به زمان حضرت نوح برویم، یا عمر نوح به زمان ما بیاید.
تصور کنید در روزگار ما انسانها سیصد، چهارصد سال به بالا عمر کنند. شاید در ابتدا فکر کنید همه چیز بهتر خواهد شد و بالاخره مردم میتوانند بعد از ۲۰۰ سال به خانهدارشدن فکر کنند، ماشین بخرند و کلی آرزوی دیگرشان را برآورده کنند؛ اما حواستان باشد مسئولان عزیزمان هم قرار است همینقدر، بلکه هم بیشتر عمر کنند. این یعنی عمر وعدههایشان به همین نسبت بالا میرود. مثلاً اگر تابهحال میگفتند طی سه، چهار سال آینده قولی را عملی میکنند، حالا میگویند طی سی، چهل سال آینده مثلاً تورم را کنترل خواهند کرد.
ازآنگذشته آدمیزاد عمر نوح هم که داشته باشد باز سوار پراید شود، فرقی نمیکند، فقط عوض چهل، پنجاه سال، دویست، سیصد سال از عمرش دود میشود و به هوا میرود.
ما عمر نوح هم که داشته باشیم باید دوبرابر این عمر صبر کنیم برای تحقق وعده وعیدها، برای خانهدارشدن، خرید ماشین و… با این تفاوت که دیگر آنقدر همه چیز طولانی میشود آدمها فراموش میکنند اصلاً روزگاری پی خرید چیزی بودند.
البته این سنِ بالا محاسنی هم دارد. مثلاً قسطبندی مهریه راحتتر انجام میشود و چند صد سال وقت برای این کار هست. یا ممکن است بالاخره تمامشدن پراید در خیابانها را ببینیم؛ خودرو که نمیتواند پابهپای مردم چند صد سال عمر کند؛ البته از آنجایی که خودروساز میتواند، پس ممکن است پراید و تمام خانوادهاش بروند و باز چیزی بدتر از آن وارد شود.
اصلاً همان بهتر که عمر نوح نداریم، وگرنه مجبور میشدیم عوض چند ده سال، چند صد سال نرسیم!