استیک یا شیشلیک، تصمیم با گاوها (طنز)
«اظهارات عجیب مدیرعامل اتحادیه دامداران: صادرات دام باید آزاد شود حتی اگر بر مصرف کننده فشار بیاید!
راضیه حسینی
مجری: اگر صادر شد قیمت گوشت چقدر بالا میرود؟ آقای مدیر: هرچه شد شد ما چه کنیم!»
آقای مدیر میگوید مردم به ما ربطی ندارند، دولت باید یک فکری کند. سخنگوی دولت میگوید مردم نباید انتظار داشته باشند همه مشکلات را دولت حل کند. مردم ماندهاند بالاخره بازی «بغلی بگیر» کی قرار است تمام شود؟
نکند سرآخر باید منتظر بمانیم مشکل گرانی را گاو و گوسفندهای محترم حل کنند؟ مثلاً خودشان تصمیم بگیرند مهاجرت کنند و استیک شوند یا در وطن تبدیل به شیشلیک و کباب چنجه شوند.
هرچند از گاو که نمیشود توقع داشت تصمیم درست بگیرد. حیوان زبانبسته نمیفهمد گرانی و ارزانی چیست. اصلاً حالیش نمیشود سفره و جیب خالی چه دردی دارد. کباب، مدتهاست از سفره خیلیها رفته. گاوها همیشه سرشان پایین است. به دور و بر نگاه نمیکنند. یا منتظرند علف برسد، یا مشغول خوردن علفند.
گوسفندها هم که آنقدر شلوغ و بینظم زندگی کردهاند، هیچوقت جز پشمهای گوسفند جلویی و بغلی چیز دیگری ندیدهاند. زندگیشان خلاصه میشود در خوردن، کودپاشیدن، خوابیدن و سرآخر هم مردن. نه نگران قسط و بدهیاند، نه غصه اضافه شدن اجاره خانه را میخورند. اصلاً نمیدانند گرانی یعنی چه؟ نداری چه شکلی است؟
البته حیوانات یک بار در کل تاریخ خواستند خودی نشان دهند و رفتند قاتی قلعه حیوانات، که آن پروژه هم با شکست روبرو شد. نشان دادند آب ندارند، وگرنه میتوانستند شناگرهای خوبی باشند.
تصور کنید اگر روزی گاوها جای آدمها ر ابگیرند چه میشود؟
بین ما آدمها «گاو» یک نوع ناسزاست. احتمالاً بین گاوها «آدمیزاد» یک فحش بشود. مثلاً بین خودشان به گاوی که گاو بغلی را به حساب نمیآورد و فقط به فکر خودش است میگویند «یارو خیلی آدمیزاده» یا وقتی سم کناری را لگد میکند، جلویی را هل میدهد میگویند «عجب آدمیزادی هستیا.» احتمالاً این تازه اول کار میشود.
تصور کنید اگر روزی دنیا دست گاوها بیفتد چه میشود؟