AI در حوزه سلامت؛ فرصت یا تهدید؟
هوش مصنوعی آرامآرام وارد اتاق معاینه شده است؛ گاهی با دقتی خیرهکننده بیماری را تشخیص میدهد و گاهی خطایی کوچک را به هزینهای سنگین بدل میسازد. آینده سلامت در گرو آن است که مرز میان «دستیار هوشمند» و «پزشک مجازی» با نگاهی مسئولانه ترسیم شود.
به گزارش عصر اقتصاد، در دنیایی که الگوریتمها پیش از پزشکان علائم را تفسیر میکنند، سؤال کلیدی این است که آیا شهروندان عادی میتوانند هوش مصنوعی را به عنوان ابزار شخصی سلامت به کار گیرند یا این دسترسی مستقیم، ریسکهای جبرانناپذیری به همراه دارد. پاسخ نه کاملاً مثبت است و نه کاملاً منفی؛ بلکه در تعادلی ظریف میان نوآوری دیجیتال و ایمنی پزشکی قرار دارد. هوش مصنوعی اکنون از تشخیص تصاویر پزشکی تا پیشبینی روند بیماریها پیش رفته، اما استفاده مستقیم توسط بیماران نیازمند چارچوبهای دقیق قانونی، اخلاقی و فنی است.
ابزارهای هوش مصنوعی مصرفی مانند چتباتهای پزشکی یا اپلیکیشنهای تشخیص علائم، دسترسی به اطلاعات سلامت را دموکراتیزه کردهاند. برای مثال، مدلهایی بر پایه GPT یا Gemini میتوانند شرح حال بیمار را تحلیل کرده و احتمال بیماریهای شایع را تخمین بزنند. مطالعات نشان میدهد دقت برخی از این ابزارها در شناسایی علائم اولیه بیماریهای تنفسی یا پوستی به بیش از ۸۵ درصد میرسد رقمی قابل توجه برای غربالگری اولیه. در ایران، جایی که دسترسی به متخصص در مناطق دورافتاده محدود است، چنین ابزارهایی میتوانند نقش پل ارتباطی ایفا کنند و بیماران را به موقع به سیستم درمانی هدایت نمایند. اپلیکیشنهایی مانند Ada Health یا SkinVision در سطح جهانی میلیونها کاربر دارند و گزارشهای موفق از تشخیص زودهنگام سرطان پوست یا مدیریت دیابت ارائه کردهاند.
با این حال، محدودیتهای اساسی وجود دارد. هوش مصنوعی فاقد قضاوت بالینی است؛ نمیتواند تاریخچه خانوادگی، عوامل محیطی یا حتی استرس روانی بیمار را به طور کامل در نظر بگیرد. یک علامت مشابه ممکن است در دو فرد متفاوت به بیماریهای کاملاً متفاوتی اشاره کند. علاوه بر این، دادههای آموزشی اغلب از جمعیتهای غربی استخراج شدهاند و در تشخیص بیماریهای ژنتیکی شایع در ایران مانند تالاسمی یا بیماریهای خودایمنی دقت کمتری دارند. این بایاس دادهای ( انحراف معیار محاسباتی که اطلاعات را غیر قابل استناد می کند) میتواند منجر به تشخیص اشتباه یا تأخیر در درمان شود. گزارشهای بالینی نشان میدهد که در برخی موارد، پیشنهادهای هوش مصنوعی بیماران را به سمت آزمایشهای غیرضروری سوق داده و هزینههای اضافی تحمیل کرده است.
در نبود قانون حفاظت از دادههای سلامت، الگوریتمها میتوانند از درمان تا تبلیغ و سودسازی پیش بروند؛ حریم خصوصی بیمار، قربانی بیصداست
از منظر قانونی، وضعیت مبهم است. وزارت بهداشت هنوز دستورالعمل روشنی برای استفاده مستقیم بیماران از ابزارهای تشخیصی هوش مصنوعی ارائه نکرده است. در حالی که پلتفرمهای دارورسانی آنلاین تحت آییننامههای جدید تنظیم شدهاند، ابزارهای تشخیص همچنان در منطقه خاکستری قرار دارند. این خلأ قانونی میتواند منجر به سوءاستفاده از ابزارهای غیرمعتبر شود که وعدههای اغراقآمیز میدهند اما فاقد پشتوانه علمی هستند. سازمان غذا و دارو باید دستهبندی ریسک ایجاد کند؛ ابزارهای کمخطر مانند ردیابهای فعالیت بدنی آزاد، اما سیستمهای تشخیصی نیازمند تأیید بالینی.
مسئله حریم خصوصی نیز حیاتی است. بسیاری از اپلیکیشنهای سلامت، دادههای حساس کاربران را جمعآوری و گاهی به شرکتهای تبلیغاتی میفروشند. در نبود قانون جامع حفاظت از دادههای سلامت، بیماران ناخواسته در معرض نقض حریم خصوصی قرار میگیرند. نمونههای جهانی مانند رسوایی Cambridge Analytica در حوزه سلامت دیجیتال هشدار میدهد که دادههای پزشکی میتواند سوءاستفاده شود.
با وجود این چالشها، پتانسیل هوش مصنوعی در توانمندسازی بیماران غیرقابل انکار است. در حوزه مدیریت بیماریهای مزمن مانند دیابت یا فشار خون، دستگاههای هوشمند با الگوریتمهای پیشبینیکننده میتوانند تغییرات خطرناک را پیش از وقوع هشدار دهند. در سلامت روان، چتباتهای درمانی مبتنی بر شواهد میتوانند حمایت مداوم ارائه دهند، به ویژه در شرایطی که دسترسی به روانشناس محدود است. تحقیقات دانشگاهی نشان میدهد استفاده منظم از چنین ابزارهایی علائم افسردگی را تا ۲۵ درصد کاهش میدهد.
تحلیل نهایی این است که هوش مصنوعی نباید جایگزین پزشک شود، بلکه مکمل او باشد. بهترین مدل استفاده، ترکیبی است؛ بیمار از ابزار هوش مصنوعی برای غربالگری اولیه و آگاهی استفاده میکند، سپس نتایج را با پزشک متخصص تأیید مینماید. دولت نیز باید با تدوین دستورالعملهای شفاف، ابزارهای کمریسک مانند ردیابهای خواب یا اپهای تناسب اندام را از ابزارهای تشخیصی پرریسک جدا کند. آموزش عمومی نیز ضروری است؛ بیماران باید یاد بگیرند خروجی هوش مصنوعی را انتقادی بررسی کنند و در موارد اورژانسی مستقیماً به مراکز درمانی مراجعه کنند.
در نهایت، هوش مصنوعی در سلامت مانند هر فناوری تحولآفرین دیگری، نیازمند مدیریت هوشمند است. اگر با احتیاط و آگاهی به کار گرفته شود، میتواند شکاف دسترسی به مراقبتهای سلامت را پر کند؛ اما اگر بدون نظارت رها شود، ممکن است به ابزاری برای تشویش و درمانهای نادرست تبدیل گردد. آینده سلامت دیجیتال در گرو همکاری میان توسعهدهندگان، پزشکان، قانونگذاران و بیماران آگاه است. این همکاری میتواند ایران را به سمت سیستمی پیش ببرد که در آن فناوری نه تنها درمان میکند، بلکه پیشگیری را نیز تقویت مینماید.








