کد خبر: 051203195048
بورسروزنامه

باخت مدیران به لوبیا را جدی بگیرید!

مهران ابراهیمیان؛ سردبیر

سقوط ارزش سهام به لحاظ دلاری در بازار سرمایه ایران به حدی رسیده که حالا در فضای مجازی، وضعیت آن را با قیمت دانه‌های لوبیا و نخود مقایسه می‌کنند.

این قیاس به‌ظاهر طنزآمیز، نه‌تنها بازتابی از سقوط اعتبار بازار سرمایه است، بلکه انتقادی جدی به سیاست‌های سردرگم و ناکارآمد مدیران سازمان بورس و اوراق بهادار و وضعیت اقتصاد کلان کشور است. زیرا همیشه گفته می شود بورس دماسنج  اقتصاد هر کشوری است.

 اگر چه قیاس این گونه لوبیا با  ارزش سهام خالی از ایراد نیست اما فضای مجازی پر شده از تولید محتوا در این باره که: امروز دانه‌های لوبیا در جیب مردم ارزش بیشتری از سهام برخی‌ شرکت‌های نام‌آشنا دارند؛ واقعیتی تلخ که نشانگر عمق بحران بازار سرمایه است.

یک لوبیا در برابر چند سهم!

 این فاجعه‌ قیمتی و مقایسه ارزش واقعی دانه‌های لوبیا با حداقل ارزش شش سهم، به وضوح نشان می‌دهد که عملکرد ضعیف مدیران سازمان بورس و مداخلات ناکارآمد دولتی در قیمت گذاری و انجام ندادن وظایف دولت ها در تامین انرژی شرکت های بزرگ، چگونه بازار سرمایه را بی‌ارزش کرده است و ناتوانی در کنترل نرخ ارز چگونه در سطح جامعه نمود پیدا کرده است!

مثال قیاس دانه  لوبیا با سهام شرکت های بزرگ نشانی از بی توجهی مدیران به آنچه در دور بر خود می گذرد؛ می باشد ومی تواند نمونه ای از مصداق آن حکایت پادشاه و خیاطانی باشد که ردای خیالی بر اقتصاد کشور تن کرده اند و تنها به توصیف آن ردای خیالی دل خوش هستند!

نتیجه این نوع خیال بافی، بازار سرمایه ای شده است  که به جای محلی برای تولید ثروت به مقصدی برای زیان و ناامیدی تبدیل شده و برق طلا، تب دلار و عشق به رمزارز تمام کشور را فراگرفته است.

چرا نخود و لوبیا جذاب‌تر از سهام شده‌اند؟

 اقایان! متوجه نیستید؟ کیفیت مدیریت بازار سرمایه به حدی پایین آمده که مردم در فضای مجازی، ارزش بازار سهام را به تلخی ولو با طنز با بازار حبوبات مقایسه می‌کنند و هم زمان با انتقاد از گرانی نخود و لوبیا سیاستگذاری های شما را به ریشخند می گیرند؟

محض یادآوری به سئوال می پردازم که چرا چنین قیاسی شکل گرفته است؟ به نظر نویسنده دلایل آن به‌طور خلاصه چنین‌اند:

۱-  بازار واقعی در مقابل نابازار: بازار حبوبات نظیر نخود و لوبیا، به عنوان یک بازار واقعی تحت تأثیر عرضه و تقاضااما همچنان قابل پیش‌بینی است. بازاری واقعی که با بی ارزش شدن پول ملی به سرعت خود را اصلاح می کند. در مقابل، بازار سهام که باید شفاف بوده و نظم بیشتری داشته باشد، تحت تأثیر تصمیمات غیر علمی و نوسانات دولتی، بی‌ثبات و غیر قابل اعتماد شده است.

 ۲- سیاست‌های نادرست در بازار سرمایه: کنترل‌های بی‌جا حتی در قیمت صندوق هایی مانند صندوق های طلا، دخالت‌های دولت و شفافیت اطلاعاتی ناکافی، وعده های  بی عمل و ایجاد جذابیت در بازار های موازی موجب شده است اعتماد سرمایه‌گذاران به سازمان بورس و اوراق بهادار از بین برود.

 ۳- غیر قابل پیش بینی شدن وضعیت سهام: امروز سهامداران نمی‌توانند ریسک‌های بازار را تحلیل کنند، زیرا اخلال‌های سیاسی و تغییرات ناگهانی قوانین و حتی موضع گیری های خارجی؛ پیش‌بینی‌ها را ناممکن می‌کند. دولت به راحتی ضمن شانه خالی کردن از وظایفی مانند تامین انرژی که تا پیش از این همواره در بازاری انحصاری در دست خود داشته، عملا بدون توجه به منافع سهامداران تصمیماتی مبنی بر دریافت سهم بیشتر از شرکت های بورسی می گیرد که در قالب تکلیف های ناگهانی، تصمیمات هزینه ای، واقعی کردن نهادهای تولیدی که در اختیار دولت بوده، تعیین قیمت دستوری محصولات و خدمات و…

۴- نبود چشم اندازی روشن در اقتصاد کلان کشور وآب رفتن قدرت خرید و سرمایه های ریالی مردم که آنها را عصبانی وبی اعتماد تر از گذشته به تصمیمات دولتی  در ابعاد مختلف کرده است.

۵- موج سازی برای فراگیری تب طلا و ناتوانی در کنترل نرخ دلار:  کافی است نرخ بازدهی طلا و بازار بورس را کنار هم قرار دهید و مقایسه بازدهی حدود ۱۱۰ درصد طلا و نرخ بازدهی بورس را قیاس کنید و نرخ تورم را از آن کسر کنید تا متوجه شوید که چه بلایی سر سهامداران آمده . چگونه بی‌ثباتی اقتصادی داخلی و احتمال افزایش تحریم‌ها باعث شده بسیاری از مردم سرمایه‌های خود را به سمت دلار، طلا و رمز ارزهدایت کنند.

 این در حالی است که دولت و مدیران بازار سرمایه هیچ‌گونه برنامه‌ای برای رقابت با این بازارها ارائه نداده‌اند. نتیجه این امر، کاهش گردش مالی در بورس و افت بیشتر ارزش دلاری سهام بوده است.

نقش مدیران سازمان بورس؛ سقوط در چاه ناکارآمدی

 مدیران سازمان بورس در سال‌های اخیر نه‌تنها در تقویت بازار سرمایه ناموفق بوده‌اند، بلکه با سکوت در مقابل تصمیمات مداخله‌گرایانه و ناکارآمد، ارزش سهام را نابود کرده‌اند و تنها راه برون‌رفت از این بحران، اصلاح ساختارهای مدیریتی سازمان بورس و تصمیمات سخت در بخش های کلان اقتصاد و سیاست های خارجی است.

بدون اصلاحات سیاست‌گذاری، سرمایه‌گذاران همچنان بازارهایی مانند طلا، دلار و حتی حبوبات را به بورس ترجیح خواهند داد. وقت آن است که به‌جای پنهان شدن پشت آمارهای دستکاری‌شده و توصیف ردای خیالی اقتصاد ایران،  برای بازگرداندن امنیت و اعتماد، گام‌های عملی برداشته شود. دانه های لوبیا و قیاس آن را جدی بگیرد!

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا