رضا نوشادی/ مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه گاز ایران
در سه دهه گذشته با خصوصیسازی صنعت پتروشیمی، پالایشگاههای نفت، صنعت فولاد، سیمان، معادن و…، عملا دولت از درآمدهای صنایع فوق محروم شد و برای تأمین رفاه، توسعه کشور و هزینههای بهداشت و آموزش و نظامی و…، تنها انرژی (شامل نفت و فراوردههای نفتی و برق) بهعنوان درآمد دولت باقی مانده است، انرژی هم تحت فشار دلسوزان ناآگاه و مخالفان داخلی و خارجی توسعه کشور بهگونهای فضاسازی شده که دولتها طی دهه گذشته مجبور شدهاند انرژی را به قیمت بسیار پایینتر از هزینه تمامشده در اختیار مردم بگذارند و کار به جایی رسیده که دولت باید بنزین و گازوئیل حدود ۸۰ سنت را تهیه با هزینه حمل و توزیع و سود جایگاهدار به قیمت تقریبا رایگان در اختیار مردم بگذارد و ما مردم به دلیل نداشتن توجیه اقتصادی، انرژی را در خودروها و تجهیزات و ماشینآلاتی با بازدهی بسیار پایین و به شکل غیربهینه، مصرف میکنیم، فاجعه جایی است که گاز طبیعی ارزشمند چنان غیربهینه مصرف میشود که گویی با به آتش کشیدن اسکناس در فصل سرما، خانههای خود را گرم میکنیم.
در این وانفسا برخی اقتصادخوانندگان بیاطلاع از مسائل فنی حاکم بر بهینهسازی مصرف انرژی و پیچیدگی تجهیزات فنی، طی روزهای اخیر ملت ایران را از لحاظ انرژی، کممصرف معرفی میکنند. آیا واقعا ما به لحاظ مصرف انرژی، ملت کممصرفی هستیم؟
طبق آمارهای موجود و مستند بین المللی به لحاظ مصرف انرژی، ایران هفتمین کشور دنیاست و بالاتر از ایران، کشورهای چین و هند ۱.۴ میلیارد نفری، آمریکای ۴۰۰ میلیون نفری، برزیل ۲۱۰ میلیون نفری، روسیه ۱۴۰ میلیون نفری تا ژاپن ۱۲۰ میلیون نفری است. اگر مصرف انرژی به جمعیت تقسیم شود ملاحظه میشود که هر ایرانی ۲.۳ برابر یک برزیلی، ۱.۳ برابر چینی و ۱.۱ برابر یک ژاپنی انرژی مصرف میکند.
از آنجا که مصرف انرژی تابع سطح رفاه، تکنولوژی تجهیزات و استفاده بهینه از انرژی است، برای اینکه مصرف بهینه کشورها با شاخص مناسبتری مقایسه شود، شاخصی ابداع شده که نشان دهد کشورها از یک واحد انرژی چقدر محصول تولید میکنند یا اینکه کلا انرژی را فقط هدر میدهند. واقعیت این است که مصرف مسرفانه و غیربهینه ایران در شاخص شدت انرژی است که بیداد آن آشکار میشود. شاخص شدت مصرف انرژی به عنوان نسبت مصرف نهایی انرژی به تولید ناخالص داخلی و مهمترین شاخصی است که میزان بهرهوری انرژی در یک اقتصاد را منعکس میکند.
هرچه این شاخص کوچکتر باشد نشاندهنده آن است که برای تولید هر واحد محصول انرژی کمتری صرف شده است و بالعکس. کاهش شدت انرژی و به عبارت دیگر بهینهسازی مصرف انرژی از آمال و اهداف توسعهای سیاستگذاران و برنامهریزان اقتصادی هر کشوری تلقی میشود و نیل به این هدف جز با شناخت عوامل تعیینکننده آن و ارائه راهکارهای مدبرانه میسر نمیشود. شدت مصرف انرژی ایران حدود پنج برابر کشورهایی مثل دانمارک، انگلیس، پرتغال، رومانی و ایتالیا، چهار برابر ترکیه و ۲.۵ برابر آمریکاست. نمودار شماره سه نشان میدهد که ایران بدمصرفترین کشور دنیا در مصرف انرژی است و بالاترین شدت مصرف انرژی را دارد.
اما آنچه در مورد وضعیت عرضه و تقاضای حاملهای انرژی در ایران وجود دارد نشاندهنده عدم کارایی مناسب سامانههای مصرف انرژی شامل ساختمانها، گلخانهها، کارخانجات، تأسیسات و خودروهاست. طبق آمار ترازنامه انرژی کل کشور، میزان کل مصرف نهایی انرژی از ۱۴.۵ میلیون بشکه معادل نفت خام در سال ۱۳۵۳ به رقمی معادل ۳۱۵ میلیون بشکه معادل نفت خام در سال ۱۴۰۲ یعنی حدود ۲۲ برابر رسیده است.
بخشی مربوط به دو برابر شدن جمعیت کشور، بخشی مربوط افزایش سطح رفاه و بهداشت است که طبیعی و مطلوب است و بخش عمده مربوط به مصرف غیربهینه و بدمصرفی است که باید چاره شود. در این خصوص باید در نظر داشت که در گذر زمان روزبهروز ما بدمصرف تر شدهایم و مصرف ما روزبهروز غیربهینهتر میشود. چنانکه بر اساس چهار نشانگر اصلی، افزایش بدمصرفی ما طی ۲۵ سال اخیر حدود دو برابر بدتر شده است.
ضمن اینکه شدت مصرف نهایی انرژی در ایران براساس برابری قدرت خرید (تن معادل نفت خام/میلیون دلار) در سال ۲۰۱۰ بیش از دو برابر کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه بوده است. قیمت ارزان انرژی، وفور این منبع خدادی، عدم برنامهریزی درست، فقدان سیاست مناسب برای اصلاح ساختار مصرف، تولید و توزیع باعث اتلاف شدید انرژی در کشور شده است. به گونهای که امروزه ایران، با توجه به ساختار اقتصادی خود یکی از کشورهای پرمصرف و بدمصرفترین کشور به شمار میآید.