کد خبر: 16110068253
اقتصاداقتصاد کلانبازارها و خدمات مالیروزنامهصفحه یک

سایه بهای تمام شده تاریخی بر صنعت سیمان

سید محمدرضا طباطبایی، کارشناس بازرگانی بین الملل

یکی از اصولی که در حسابداری امروز پذیرفته شده است و آن را باعث افزایش قابلیت اتکای گزارشگری مالی می‌دانند اصل بهای تمام شده تاریخی است. حتی گفته می‌شود پدر علم حسابداری به سبک کنونی که لوکا پاچیولی ریاضی دان ایتالیایی قرن ۱۵ میلادی است نیز به این موضوع اعتقاد داشت که اقلام تاریخی می‎توانند بر اعتمادسازی بیشتر نقش موثری داشته باشند.

در کتاب تئوری حسابداری تالیف شده نیم قرن اخیر که اصولاً تجمیع نظریات حوزه حسابداری و نقد و بحث در مورد آنها است و شاید از بارزترین آنها کتاب تئوری حسابداری الدن هندریکسن یا تئوری حسابداری مالی ویلیام اسکات یا تئوری های حسابداری احمد ریاحی بلکویی باشند در فصول مختلف به بیان دیدگاه‌ها و نظریات مدافع این تفکر اشاره شده است که بحث در این باب خارج از حوصله این نوشتار مختصر است. اما ارتباط این موضوع به صنعت سیمان چیست؟

متأسفانه سال‎هاست قیمت‌گذاری دستوری به طور کامل بر درآمد فروش شرکت‌های سیمان اثرگذار بوده است. سازمان حمایت از تولیدکننده و مصرف‎کننده که به عبارتی نهاد دولتی تصمیم‎گیر است بر مبنای صورت‎های مالی شرکت‎های سیمان نمونه اقدام به تعیین بهای تمام شده سیمان و سپس سود مورد انتظار و النهایه قیمت فروش می‎کند.

علی رغم این که در ماه‌های اخیر با ورود سیمان به بورس کالا امید می‌رفت سایه قیمت‌گذاری دستوری کمرنگ شود اما عملاً اتفاق خاصی در این حوزه نیفتاده و کماکان این سیاست به شکلی دیگر ادامه دارد.

در شرایط فعلی بازار مصرف سیمان مشکل اساسی، فزونی قابل توجه عرضه بر تقاضا است که با ظرفیت تولید سالانه حدود ۸۰ میلیون تن سیمان در کشور مصرف به حدود ۵۰ تا ۵۵ میلیون تن در سال می‎رسد و بازارهای صادراتی نیز به شدت دارای نوسان هستند و نمی‎توان هیچ بازار صادراتی را بازار دائم به حساب آورد.

از طرفی سیمان کالایی است که با توجه به نرخ‎گذاری ارزان آن به شدت تابع هزینه‎های حمل است و گاه پیش آمده است که هزینه حمل و قیمت سیمان برابر باشد و مصرف‌کننده عملاً هردو هزینه را پرداخت می‎کند.

این مطلب را کنار این موضوع بگذارید که جهت احداث هر کارخانه سیمان یک میلیون تنی حدوداً طبق برآورد اولیه و اصطلاحاً سر انگشتی هشتاد تا یکصد میلیون دلار سرمایه‎گذاری لازم است!

غالب بودن اصل بهای تمام شده تاریخی در صورت‌های مالی شرکت‌های سیمانی که مورد استفاده تصمیم‌گیرندگان حاکمیتی قرار می‌گیرد باعث می‎شود هزینه بسیار مهم استهلاک که یا بر مبنای نزولی است یا نرخ مستقیم و ثابت عملاً حکایت هزینه از سنوات دور باشد.

مثل ۱۵یا ۲۰ سال قبل. به بیان دیگر به طور مثال ماشین‎آلاتی که ۲۰ سال قبل با ارزش دلار آن زمان خریداری شده، امروزه هزینه استهلاک آن در صورت‎های مالی با همان ارزش گذشته نمایش داده می‌شود و چه بسا بعضاً دوران محاسبه استهلاک نیز تمام شده و اثری از آن صورت‎های مالی نیست.

در حالی که این صنعت به شدت به توسعه، تجهیز، افزایش ظرفیت، نوسازی، بهسازی و تحقیقات علمی و فنی نیازمند است و همه این ها نیاز به تامین مالی توانمند دارند.

در محاسباتی که در مورد صورت‌های مالی برخی شرکت‌های سیمانی داشتیم به این نتیجه رسیدیم که حدود ۵۰ تا ۸۰ درصد بهای تمام شده ایشان در صورتی که تجدید ارزیابی دارایی‎های ثابت اتفاق بیفتد و هزینه استهلاک بر مبنای آن محاسبه شود، افزایش خواهد یافت و این بدان معنی است که اغلب کارخانجات سیمان عملاً در فضای زیان در حال حرکت هستند در حالی که به ظاهر تولید سود می‎کنند.

این را در کنار این مطلب بگذارید که در اغلب کشورهای همجوار با محاسبه نرخ دلار حدود ۲۷۰ هزار ریال به عنوان مثال اگر قیمت سیمان در ایران ۱۹ دلار باشد در آن کشورها حدود ۴۵ دلار و در برخی موارد تا ۸۵ دلار نیز است و این تفاوت آشکار نشان می‌دهد که کارخانجات آن کشورها امکان توسعه در ابعاد مختلف کمی و کیفی را خواهند داشت در حالی که این محدودیت در صنعت سیمان کشورمان وجود دارد و با نگاهی گذرا متوجه رسیدن دوران فرسودگی و نداشتن اقبال به توسعه و سرمایه‎گذاری جدید آن خواهیم شد.

همین است که عملا می‎بینیم در ترکیب هزینه‌ها و خرج‎کردهای مندرج در صورت‎های مالی شرکت‌های سیمانی سر فصل‎های توسعه، تحقیق، بهسازی، افزایش ظرفیت، هزینه محیط زیست، تجهیز ناوگان حمل و نقل و… بسیار کمرنگ و ضعیف می‌شوند و اغلب کارخانجات به دنبال رفع و رجوع هزینه‎های جاری و روزمره خود هستند. از طرفی نیاز برخی مدیران و حاکمان این شرکت‎ها به گزارش سود که عمدتاً ناشی از افزایش نرخ کمتر از نرخ تورم و استهلاک قدیمی است و تقسیم بخش عمده آن باعث می‎شود نظام پذیرفته شده تجدید ارزیابی دارایی‌ها به هر دلیل مورد قبول واقع نشود. حقیقتاً باید برای این تعارض چاره اندیشید.

مناسب است که وزارت صمت به عنوان متولی صنعت از نگاه حفظ قدرت و توان تولید این صنعت و لزوم توسعه کیفی و تکمیل زنجیره‎های توزیع محصولات مانند تجهیز به ناوگان حمل و نقل و ریل‌گذاری خطوط راه آهن داخل کارخانجات سیمان و نگاه به محیط زیست و کاهش آلایندگی این صنعت که موضوعی هزینه‎بر است تا آنجا که مقدور است متولی این موضوع شود و با الزام کارخانجات به این امر و یا با الزام کارخانجات به تهیه گزارش‌های مالی تکمیلی و قیمت‌گذاری محصولات بر اساس آن به صنعت سیمان کمکی موثر کند تا مجدد این صنعت گرانمایه را در مسیر رشد و شکوفایی نظاره‌گر باشیم.

ضمن اینکه قیمت‎گذاری مناسب در داخل باعث خواهد شد جلو صادرات تولیدات کارخانجات سیمان که عملاً صادرات انرژی و نیروی کار ارزان و استهلاک ماشین‎آلات است، گرفته شود و این محصولات در داخل کشور استفاده یا دپو شود. بحث در این باب مفصل است و امید می‌رود نقاط امیدبخش در آغاز این بازنگری و شبه جراحی ملاحظه شود.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا