سری که با خوش قولی به باد میرود
حامد هدائی، اقتصاددان رفتاری
دلم می خواهد از خوشقولی سیاستمداران بگویم، اما نمیتوانم، چون واقعیت با آن چیزی که رضایتمندی را به دنبال دارد یکی نمیشود. چرا؟ بگذارید موضوع را با قول و قرارهای نسبتا واقعی سیاستمداران شروع کنیم و در انتها به این نتیجه برسیم که چرا وعدههای رنگارنگ انتخاباتی، با پیامدهای ناگواری به پایان میرسد؟ و چرا با وجود نیت خیر یک سری از سیاستمداران، نتایج، نهتنها رضایتبخش نیست، بلکه آبروی کاندیدای پیروز هم به خطر می افتد؟ برای فهم بهتر موضوع، بهتر است وقایع انتخاباتی چند ماه گذشته را کمی بررسی کنیم و به یکی از وعدههای کاندیدای پیروز و رئیسجمهوری محترم فعلیمان نگاهی متفاوت بیندازیم و نتایج تحقق یافتن یا نیافتن فلان وعده را با هم مشاهده کنم.
یکی از وعدههای جنجالی آقای رئیسی، ساختن سالیانه یک میلیون واحد مسکونی تا انتهای دوره اول ریاست جمهوریشان است. سوال این نیست که چنین پروژهای چقدر به نفع مردم یا دولت است، بلکه پرسش اساسی این است که اگر دولت آقای رئیسی پول کافی برای چنین هزینه درشتی را نداشته باشد، در صورت تحقق وعدهاش با چه پیامدهای اقتصادی مواجه خواهیم شد؟
داستان از جایی شروع میشود که عدهای از سیاستمداران، برای بردن گوی سبقت از سایر رقبا، قول ساختن آیندهای درخشان با چیزهای مجانی فراوان را به عموم میدهند؛ اما از آنجا که چیزهای مجانی زیادی وجود ندارد و کفگیر دولت هم برای تحقق چنین وعدههایی حسابی به تهدیگ خورده است، کاندیدای پیروز مجبور میشود برای حفظ آبرو، هزینههای پروژههای دوستداشتنی عمومیاش را بر پایه کسری بنا کند.
به این رویه میگویند هزینه کردن بر پایه کسری بودجه؛ یعنی دولت مجبور میشود برای تأمین هزینههای مورد نظر، پول بیشتری چاپ کند و آینده عموم مردم را خرج برنامههای فعلیاش کند. پس به خزانهداری دستور میدهد که طی عملیاتی جادویی یک سری اوراق تولید کند و در عملیات خندهداری به اسم بازار آزاد، آن را در اختیار بانکها بگذارد و در این مسیر، بانکها اوراق خزانه را خریداری میکنند و دوباره به بانک مرکزی میفروشند.
بانک مرکزی هم دسته چک بزرگش را که هیچ پشتوانهای ندارد، بیرون میکشد، رقم بزرگی را برای خرید اوراق در آن مینویسد و در این رفت و آمد جادویی و بسیار پیچیده، پول تولید میشود. وقتی از کلاه جادویی پول بیرون میریزد، هزینه کردن بر پایه کسری معنی خودش را از دست میدهد. در ادامه، خزانهداری پول تولیدشده را در اختیار دولت میگذارد تا بتواند هزینههای پروژههای همگانی، کسری بودجه، پروژههای عمرانی و ساختن یک میلیون واحد مسکونی در سال را پرداخت کند.
حالا ما چقدر کسری بودجه داریم؟ طبق آخرین آمار، آقای رئیسی دولت را با ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسری ناقابل تحویل گرفته است و میخواهند برای انجام یک فقره از قولهایشان، سالیانه چیزی حدود چهارصد تا هزار هزار میلیارد تومان پول خرج کنند. سوال این است که این حجم از نقدینگی چطور باید تامین شود؟
بیایید به سیستم تولید پولی که شرح دادیم، بازگردیم. دولت مجبور است در عملیاتی که شرح داده شد، پول مورد نیازش را خلق کند و این پول را خرج قولها و تمایلات شخصیاش کند. بخشی از این پول هم به عنوان حقوق و دستمزد به کارمندان و کارگران داده میشود. کارمندان پول خود را به بانکها وام میدهند و بانکها هم وظیفه دارند، بخشی از پول را ذخیره و بیشتر آن را وام دهند. یعنی بیشترین حجم پول خلقشده در نظام بانکدارای برای کسب بهره بانکی بیشتر تولید میشود.
خروجی این داستان چیست؟ دریایی از پول. اینجاست که تورم معنی پیدا میکند. طبق گفته اقتصاددانان، تورم یعنی خلق بیرویه پول بدون پشتوانه که با نشانه افزایش قیمتها خودش را نمایان میکند. قیمتها برای جذب این همه پول باد میکنند.
دولت آقای رئیسی مجبور میشود برای حل مشکل نقدیدنگی، افسار سیستم بانکداری را رها کند تا پول بیشتری در سیستم خود تولید کنند. پس باید وامهای بیپشتوانه بیشتری تولید کند، بهره بانکی را پایین بکشند و مالیات را هم کاهش دهند.
اما اتفاقی که میافتد، تورم افسارگسیختهای است که دامن همه را می گیرد. موضوع جالب اینجاست که عدهای کار میکنند و بخشی از پولشان را به عنوان مالیات بر درامد به اداره دارایی پرداخت می کنند و امیدوارند که دولت این پول را برای رفاه عمومی خرج کند، اما متاسفانه، مالیات، طی فرآیندی برای پر کردن حساب بانک مرکزی که مجبورشده است یک چک بزرگ برای خرید اوراق و ایجاد فرآیند خلق پول بکشد، واریز میشود.
چه کسی ضرر میکند؟ مردم. چه کسی پول ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال را می دهد؟ مردم. چرا؟ چون مجبور میشوند بخشی از پولشان را تقدیم تورم که یک مالیات پنهان است، کنند و بخشی از پولشان را هم برای پاس کردن چک بدون پشتوانه بانک مرکزی که برای هزینههای دولت کشیده شده است، به عنوان مالیات مستقیم پرداخت کنند.
فقط یک سوال می ماند که دوست دارم آقای رئیسی آن را پاسخ دهند، چرا به جای ساخت مسکن، کاهش پنجاه درصدی هزینه درمان و خیلی موضوعات هزینه بر، افسار بانکداری را نمیکشید، حتما ایشان به خوبی میدانند که نظام بانکی که بر پایه طلا اداره نشود، عامل اصلی فساد و اخلالگری است.
اگر می خواهند فساد را بخشکانند، تورم و رکو و رکود تورمی را از بین ببرند نظام بانکداری بر پایه طلا را پایهگذاری کنند و بانکداری فعلی را که بر پایه ذخیره جزئی و بدون پشتوانه اقدام به خلق پول میکند، از میان بردارند. ایران آینده، تاب ترکیدن یک ابرحباب عجیب را ندارد. لطفا برپایه چنین کسری عجیبی، خاصهخرجی نکنید چون اوضاع بدتر میشود و نیت خیر شما، نتیجه عکس می دهد.