گروه سیاسی – یک کمیته وابسته به شورای امنیت سازمان ملل با هشدار درباره تشدید تهدید “تروریسم” در افغانستان و منطقه، مقام های طالبان را به تکرار سیاستهای “سلبکننده” اواخر دهه ۱۹۹۰ متهم کرد.
تیم نظارت بر تحریم و پشتیبانی تحلیلی، زیرمجموعه کمیته ۱۹۸۸ تحریم طالبان در شورای امنیت سازمان ملل با انتشار گزارش سالانهای هشدار داد، تهدید تروریسم در افغانستان و منطقه رو به افزایش بوده و “نشانههایی از بازسازی توانمندی عملیاتی القاعده وجود دارد.”
در این گزارش نوشته شد: “گروه طالبان و مقامهایش که تحت رهبری هبتالله آخوندزاده که به صورت دوفاکتو قدرت را در افغانستان در دست دارند، بار دیگر به سیاستهای مستبدانه سلبکننده و پشتون محوری که دولت قبلی اواخر دهه ۱۹۹۰ طالبان اجرا میکرد، متوسل شدهاند.”
در این گزارش آمده است، بعد از ماه اوت ۲۰۲۲، عملیاتهای شاخه داعش خراسان در افغانستان (اگر هم افزایش نیافته باشد) اما به سمت پیچیدهتر و مرگبارتر شدن میرود.
طارق فرهادی، یک تحلیلگر امور سیاسی گفت: “بعد از تجربه جنگ برای سالهای زیاد در افغانستان، لازم است گفتمانی ملی وجود داشته باشد تا گروههای سیاسی مختلف نزد همدیگر آمده و راهحلی را برای آینده این کشور بیابند در غیر این صورت انحصار قدرت در افغانستان همچنان باقی خواهد ماند.”
این اولین گزارش این تیم نظارتی وابسته به شورای امنیت سازمان ملل است که در تمام طول مدت تهیه آن، طالبان در افغانستان در قدرت قرار داشته است. نویسندگان این گزارش تصریح کردند، رهبران طالبان نشانی از اینکه تسلیم فشارها برای اجرای اصلاحات و سازش به امید کسب رسمیت سیاسی بینالمللی بشوند، ندارند.
افغانستان در آبان ماه سال ۱۳۷۳ با پدیده ای نوظهور در داخل روبرو گردید که به علت کثرت پدیده های مشابه موضوع را زیاد جدی تلقی ننمود. جریان از این قرار بود که پس از یک درگیری خونین میان گروهی نوظهور با نیروهای محلی در شهر اسپین بولدگ در مرز پاکستان فردی به نام مولوی منان نیازی با بخش فارسی رادیو بی بی سی مصاحبه و خود را سخنگوی گروه جنگجوی جدید معرفی واهداف خود را اینگونه اعلام نمود:
ما محصلین و طالبان مدارس دینی هستیم که برای از بین بردن گروه ها ودسته جات مسلح محلی و برقراری امنیت راههای تجاری اقدام نموده ایم.
در آشفته بازار آن روز نه تنها کسی نبود تا از این تازه واردشدگان به عرصه مبارزه سئوال نماید که از کجا آمده اند؟ مدارس آنان در کجا قرار دارد؟ کدام منابع مالی تأمین کننده هزینۀ تسلیحاتی می باشد که در دست دارند؟ و یا چگونه سخنگوی آنان در بدو ورود از رادیو بی بی سی سر درآورده تا به معرفی خود و گروهش بپردازد؟ بلکه دولت مرکزی وقت نیز شاید این گروه را در کنار دسته جات مسلح دیگری قرار داد که هر ازچند گاهی در این کشور مصیبت زده می آیند و می روند.
با توجه به مکان پیدایش اولیه گروه طالبان که در کناره های مرز با پاکستان بود این واقعیت را در اذهان بسیاری از صاحب نظران تداعی می ساخت که این گروه از مرزهای همسایه شرقی تردد و تجهیز می گردد.
حمایت های همه جانبه مالی و تدارکاتی به طالبان تا جائی صورت علنی به خود گرفت که نه تنها امکان هر گونه انکاری را از سوی پاکستان سلب می نمود بلکه خانم بی نظیر بوتو صدر اعظم وقت این کشور را به ارائه توضیح در این خصوص مجبور و در تشریح چگونگی ظهور طالبان اینگونه آشکار ساخت: “هیچ کس نمی تواند فقط پاکستان را در این زمینه متهم سازد زیرا تشکیل این جنبش ثمره کار مشترکی است که پاکستان یک ضلع مثلث آن را تشکیل می دهد.
تشکیل طالبان پروژه ای است که آمریکا آن را طرح ریزی و عربستان نیز پول و هزینه اش را تقبل نموده و پاکستان تنها مجری طرح می باشد. لذا نباید تنها پاکستان را در این رابطه محکوم ساخت.”