مکتبخانه را هم به جای مدرسه جایگزین کنید
وزیر ارشاد: «در دانشگاه هنرهای ایرانی اسلامی به جای نظام ترمی و نیم سالی موجود، دورهی استاد- شاگردی شروع شود.»
راضیه حسینی
دوره استاد- شاگردی و کسب مهارت به صورت عملی، بسیار هم عالی و خوب است، اما نگرانیم نگرشی که تأکید بر فرار از انواع آموزههای غربی را دارد در ادامه به کجا خواهد رسید؟
مثلاً ممکن است چندی بعد مسئولی اعلام کند، اصلاً شیوهی آموزش در مدارس به هیچ وجه صحیح نیست و به علت اینکه تحت تأثیر متدهای آموزشی غرب است باید کلاً برچیده شود.
از این به بعد به همان شیوهی مکتبخانههای قدیمی کلاس درس برگزار خواهد شد. جمعی از دانشآموزان دور تا دور معلمان مینشینند و الفبا یاد میگیرند. هر کسی هم که اشتباه کرد فلک میشود. اتفاقاً از فلک میشود به عنوان اصیلترین روش آموزش برای بچهها یاد کرد.
به این شیوه «معلم محوری» میگویند که در قدیم بسیار رایج بوده است. میتوان این نوع آموزش را تا کلاس دوازدهم برای دانشآموزان پیاده کرد. از دیگر مزیتهای این شیوه نیاز حداقلی به معلم است. یک معلم در هر کلاس برای دانشآموزان کافی است و دیگر نیازی به چندین معلم برای تدریس درسها نیست.
اصلاً میتوان برخی درسهای بیاهمیت غربیطور، را هم حذف کرد. چه لزومی دارد دانشآموزان زبان انگلیسی بیاموزند؟ شما خودتان واژهی مکتبخانه و زبان انگلیسی را کنار هم بگذارید، خواهید دید که کوچکترین ارتباطی با هم ندارند.
در واقع میتوان گفت بیهودهترین درس، همین زبان انگلیسی است، چرا که اگر دانشآموزی بخواهد حتی به درجات بالای مسئولیت در کشور هم برسد هیچ نیازی به زبان انگلیسی پیدا نخواهد کرد. میتواند در حد «آی ام بلک بورد» بلد باشد، ولی وزیر شود.
حتی زبان فارسی هم خیلی به کار نمیآید. همین که دانشآموز بتواند حرف روزانه را بزند و از رساندن مطلب عاجز نباشد کافی است، در واقع اگر از رساندن مطلب عاجز باشد هم خیلی مهم نیست.
هنوز هم نمیدانیم تدریس کدام درس در مکتبخانه ضروری است؟ ما مسئولانی دیدهایم بدون داشتن دانش ریاضی و حل مسأله، ادبیات، زبان خارجه، فیزیک، شیمی، مطالعات اجتماعی و … چندین سال کل کشور زیر دستشان بوده است و قرار است باز هم این روند ادامه داشته باشد.
ما مسئولانی دیدهایم که با توجه به نداشتن همهی این علوم ولی باز هم نخبه بودند. کاش یک روز بفهمیم در مدرسه چه خواندند و چه نخواندند.