
این روزها، کمتر کسی است که از وضعیت نگرانکننده محیطزیست بیخبر باشد؛ از چالشهای آلودگی هوا در شهرهای بزرگ و خشکی بستر تالابهایمان گرفته تا معضل بیابانزایی و گردوغبار. در مواجهه با این مشکلات پیچیده، اغلب نگاهها بهسمت راهکارهای دولتی یا پیشرفتهای علمی است.
اما واقعیت این است که نیرویی قدرتمند و اغلب نادیدهگرفتهشده در دل جامعه ما وجود دارد که میتواند نقش تعیینکنندهای ایفا کند: سرمایه اجتماعی.*
سرمایه اجتماعی به مجموعه منابعی اطلاق میشود که در روابط و شبکههای اجتماعی ما نهفته است؛ شامل اعتماد متقابل، ارتباطات گسترده و هنجارهای مشترکی که مردم را قادر میسازد تا برای رسیدن به اهداف مشترک، با یکدیگر همکاری کنند. این سرمایه نامرئی، اما بسیار ارزشمند، میتواند ستون فقرات حفاظت پایدار از محیطزیست باشد.
سرمایه اجتماعی بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در بهبود وضعیت محیطزیست، از طرق مختلف میتواند تأثیرگذار باشد. نخست، اعتماد در جامعه نقش حیاتی در تقویت مشارکت دارد. زمانی که سطح اعتماد بین افراد و گروهها بالا باشد، همکاری در مسائل زیستمحیطی سادهتر میشود. برای مثال، اگر ساکنان یک محله در شیراز بخواهند زبالهها را از مبدأ تفکیک کنند، اعتماد به یکدیگر کمک میکند این اقدام بهراحتی انجام شود.
علاوهبراین، داشتن شبکههای اجتماعی قوی و ارتباطات پویای بین افراد، به افزایش آگاهی عمومی درباره چالشهای زیستمحیطی کمک میکند. وقتی افراد در جمعهای دوستانه و خانوادگی درباره مسائل محیطزیست صحبت میکنند، این فرایند آگاهیبخشی تأثیر بیشتری خواهد داشت و به تشویق به رفتارهای دوستدار محیطزیست منجر میشود.
سرمایه اجتماعی همچنین به تقویت هنجارهای سبز در جامعه کمک میکند. زمانی که حفاظت از محیطزیست به یک ارزش مشترک تبدیل میشود، افراد به رعایت این هنجارها ملزم میشوند. این تغییر در رفتارها میتواند بهوسیله فشار مثبت همسالان یا حس مسئولیت مشترک شکل بگیرد و افراد را به اتخاذ سبک زندگی پایدار ترغیب کند.
در نهایت، در مواقع بحران مانند بلایای طبیعی، همبستگی و اعتماد در جامعه، زمینه را برای اقدامهای خودجوش و کمکرسانی فراهم میآورد. این سرمایه اجتماعی میتواند جوامع را در مواجهه با آلودگی، حفظ منابعطبیعی یا بازسازی مناطق آسیبدیده توانمند سازد. این نوع همکاری بهویژه در جوامع بومی که وابستگی عمیقی به محیطزیست خود دارند، بهوضوح بیشتر دیده میشود.
در ایران، نمونههای برجستهای از حضور سرمایه اجتماعی و پتانسیل مردمی در زمینههای مختلف وجود دارد.
یکی از این نمونهها، فعالیت گروههای داوطلبی است که به پاکسازی طبیعت میپردازند. این گروهها شامل کوهنوردان و دوستداران محیطزیست هستند که بهطور خودجوش و بااشتیاق، سواحل، جنگلها و ارتفاعات را پاکسازی میکنند.
علاوهبراین، در اطراف تالابهایی مثل گاوخونی و هامون، تشکلهای مردمی برای حفاظت از این منابعطبیعی و گونههای در معرض خطر فعالیت میکنند. این گروهها که معمولاً شامل مردم بومی و انجمنهای محلی هستند، نقش حیاتی در حفاظت و نگهداری از محیطزیست خود ایفا میکنند.
همچنین، پویشهای مردمی درختکاری و احیای فضای سبز در بسیاری از شهرها شاهدی بر دیگر جوانب فعالیتهای اجتماعی هستند. گروههای مردمی، با برگزاری کمپینهای درختکاری، به افزایش سرانه فضای سبز و احیای مناطق تخریبشده کمک میکنند و نشان میدهند همکاری و همبستگی اجتماعی میتواند به بهبود شرایط زیستمحیطی منجر شود.
مشارکت مشارکتی در فارس: از کوه هوا تا پا قلات
استان فارس با تنوعزیستی و اقلیمی بینظیر خود، نمونههای درخشانی از حفاظت مشارکتی را به نمایش گذاشته است. در بسیاری از مناطق استان، بهویژه در جنوب و نواحی کوهستانی، مردم محلی با اتکا به سرمایه اجتماعی دیرینه خود، بهشکلی فعال در حفظ طبیعت نقش دارند.
بهعنوانمثال، در منطقه «کوه هوا» و «پاقلات» در جنوب استان فارس که زیستگاههای ارزشمندی برای حیاتوحش و پوشش گیاهی غنی هستند، شاهد مشارکت مؤثر جوامع بومی هستیم. این مناطق که اغلب با چالشهای زیستمحیطی نظیر شکار غیرمجاز یا تخریب زیستگاه روبهرو هستند، بهواسطه حضور و همکاری مردم محلی، از این سرمایه اجتماعی بهره میبرند.
عشایر و روستاییان این نواحی، با درک عمیق از ارزشهای محیطزیستی منطقه خود و با اتکا به دانش بومی و شبکههای ارتباطی قوی، بهعنوان نگهبانان طبیعت عمل میکنند. آنها با همکاری با ادارات محیطزیست، در گشتزنیها، گزارشدهی تخلفات و حتی احیای برخی گونهها نقش دارند.
این مشارکت، فراتر از نظارت دولتی، از طریق هنجارهای اجتماعی و حس تعلق عمیق به سرزمین و طبیعت شکل میگیرد که تضمینکننده پایداری تلاشها در بلندمدت است.
راهکارهایی برای تقویت این نیروی مردمی
تقویت سرمایه اجتماعی در حوزه محیطزیست نیازمند توجه و حمایت جدی است. برای آغاز این فرایند، باید فضاهایی ایجاد شود که افراد بتوانند به گفتوگو و تصمیمگیری مشترک درباره مسائل محیطزیست محلی بپردازند. همچنین، حمایت از سازمانهای مردمنهاد (NGOs) بهعنوان نهادهایی که نقش مؤثری در ایجاد شبکههای ارتباطی و جلب مشارکت مردمی دارند، اهمیت بالایی دارد.
علاوهبراین، افزایش شفافیت و ایجاد اعتماد عمومی به نهادهای دولتی و محلی از جمله پیشنیازهای اصلی برای شکوفایی سرمایه اجتماعی بهشمار میرود. در این راستا، فرهنگسازی و آموزش در زمینه محیطزیست نیز ضروری است. افزایش دانش و آگاهی زیستمحیطی بههمراه ترویج ارزشهای همکاری و مسئولیتپذیری میتواند به تغییر رفتارها در جامعه کمک کند و زمینهساز تحولی مثبت در حفظ محیطزیست شود.
آینده در گرو مشارکت همگانی
درنهایت، حفاظت از محیطزیست تنها یک وظیفه نهادی نیست، بلکه یک مسئولیت جمعی است. وقتی مردم ایران، باتکیهبر سرمایه اجتماعی خود، با همبستگی و اعتماد به یکدیگر، برای طبیعت کشورشان به میدان میآیند، پتانسیل بینظیری برای غلبه بر چالشها و ساختن آیندهای سبزتر و پایدارتر خلق میشود. این همان نقطهای است که «وقتی مردم به میدان میآیند» میتوانیم به آیندهای روشنتر برای محیطزیست سرزمینمان امیدوار باشیم.
*گل آفرین زارع، دکتری مدیریت و برنامه ریزی محیط زیست*