واکنش تند آزاد ارمکی به تصور غلط از قیمت ها / دزدی های سازمان یافته در سایه ابرتورم
تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران درباره آسیبهای اجتماعی پدید آمده که ناشی از ابرتورم موجود در جامعه هستند اظهار داشت: زمانی که اقتصاد یک کشور دچار ابرتورم میشود طبیعی است که باید انتظار وقوع تغییرات و اتفاقات در حوزه فرهنگ، سیاست و سایر ابعاد جامعه را به معنای عام داشت.
اقتصاد ۱۰۰- ممکن است وقتی با یک اقتصاد تورمی روبه رو میشویم با یک جامعه تورمی نیز رو به رو می شویم. اینطور نیست که جامعه متاثر از فعل و انفعالات اقتصادی نباشد زیرا حوزه اقتصاد تنها به یک بخش اختصاص ندارد بلکه کل ابعاد جامعه از جمله مسکن، خودرو، مواد غذایی و… را درگیر میکند.
وی در ادامه مطرح کرد: دولت در یک دورهای با افزایش قیمتها تصور کرد میتواند به کنترل وضعیت بخشهای دیگر کمک کند، اتفاقا این موضوع در دوران رژیم پهلوی هم وجود داشت اما بدین شکل نبود و اکنون دولت برداشت بدی نسبت به این مساله دارد. درواقع صاحبان سیستم می توانستند از طریق کنترل قیمت جلوی افزایش تورم و اثرگذاری طبقهای را بگیرند.
ناکارآمدی نهادی
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران یادآور شد: اولین آسیبی که تورم میتواند به جامعه و به بدنه اقتصادی وارد کند این است که نظام اقتصادی آن کشور را بیکارکرد و بدکارکرد کند و این بدترین اتفاق برای یک سیستم اقتصادی است.
با این وضعیت اصل اقتصاد دچار بحرانهای بنیادین شده و در نتیجه بیقاعده مندی عرصه اقتصادی را شاهد خواهیم بود. همچنین در پی آن بیکارکرد شدن نیروهایی که مدیریت حوزه اقتصادی را برعهده دارند را خواهیم دید.
آزاد ارمکی با اشاره به اینکه تورم اول از هرچیزی به سازمانهای اقتصادی کشور ضربه میزند، عنوان کرد: علاوه بر این تورم موجب به حاشیه رفتن نظام پولی کشور شده و موجب کم اعتبار شدن و کاهش ارزش پول در جامعه میشود. از طرفی باعث اختلال نظام بانکی در کشور شده و اینها اولین ضربه تورم در خود نهادها و سازمانهای اقتصادی کشور است که به سادگی قابل کنترل نیستند.
این استاد دانشگاه افزود: فرض کنید اگر یک زمانی در ایران تورم یک رقمی شود و مثلا به ۹ درصد برسد که البته این خیالی بیش نیست، ولی برفرض که رخ دهد آن وقت آیا با این گرفتاریهای که درنهادها و سازمانهای اقتصادی پیش آمده میتوان کاری انجام داد؟ نه نمیتوان. زیرا همه اینها دچار نابه سامانی شدهاند. پس اولین ضربه تورم به خود نهاد اقتصاد است.
سلب اعتماد سیاسی
وی با بیان اینکه افزایش تورم و عدم کنترل آن موجب سلب اعتماد مردم از نظام سیاسی کشور میشود گفت: آسیب دوم تورم به نوع جدایی و فاصله گرفتن مردم از نظام سیاسی، برنامه ریزی و سیاست گذاری برمیگردد.
به نظرم رییس جمهوری که میگوید من تورم را یک رقمی میکنم اما بعد تورم ۶۰ درصد میشود موجب بی اعتمادی میشود. جامعه این را درک میکند؛ دولتی که مسئولیت پذیر نیست موجب عدم اعتماد میان مردم خواهد شد و این عدم اعتماد به سادگی با ساماندهی حل نمیشود.
زوال عقل در رفتارهای اقتصادی
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران تورم را موجب به صفر رسیدن قدرت خرید مردم دانست و گفت: آسیب سوم تورم؛ تاثیر مستقیم آن روی زندگی مردم است.
اگر تا پیش از این یک خانواده از یک قشر اجتماعی خاصی در شهرهای کوچک یا شهرهای بزرگ با A تومن درآمد میتوانستند یک زندگی ۳۰، ۴۰ درصدی برای خود فراهم آورند اکنون با این تورم و افزایش قیمتها دیگر صفردرصد هم نمیتوانند کاری کنند. این موجب میشود تا بخش اعظم جامعه در یک فضای غیرعقلانی عمل قرار بگیرد.
آزاد ارمکی در ادامه توضیح داد: بدین صورت که مردم کم کم شروع به مخفی کردن پولهای خود میکنند، پولهایشان را از بانکها بیرون میاورند، خرید و فروش میکنند و … اینها آسیب های اجتماعی و ناشی از تورم است.
تخریب نظام اجتماعی
او افزود: آسیب چهارم به دو دسته از افراد برمیگردد؛ افرادی که قدرت دارند و افرادی که بی قدرت هستند. این دو گروه هر کدام به نوعی شروع به تخریب نظام اقتصادی و اجتماعی کشور میکنند.
آنهایی که قدرت دارند در سیستم بانکی و مالی و شروع به تخریب میکنند مثلا فرض کنید صاحبان اموال که میخواهند خانههای خود را اجاره دهند یا کسانی که قدرت خرید ماشین دارند دست به احتکار میزنند. آنهایی که قدرت ندارند به شکل دیگری تخریب را آغاز کرده و دست به آسیب میزنند.
این استاد جامعه شناسی درباره تاثیری که افراد بی قدرت در پی تورم میتوانند به جامعه وارد کنند گفت: افراد بی قدرت میتوانند موجب افزایش فساد و تخریب شوند، به عنوان مثال می بینیم که موبایل دزدی، کیف دزدی، ماشین دزدی، خانه دزدی و… زیاد میشود.
اینهایی که قدرت ندارند اما امکان دزدی کردن پیدا میکنند زیرا نمیتوانند زندگی شان را تامین کنند، بنابراین یک سری آسیبها توسط آنها در جامعه گسترش پیدا میکند.
وی با اشاره به اینکه افراد بی قدرت جامعه کثیری را تشکیل میدهند گفت: این آسیبها وقتی در کل جامعه اشاعه پیدا کرد؛ تعداد بی قدرتها جمعیت کثیری خواهد شد. مثلا تا دیروز خانه دزدان یا ماشین دزدها یک گروه خاص و سازمان یافته بودند که با اراده سیستم امنیتی، اطلاعاتی و نیروی انتظامی امکان مهار آنها وجود داشت. اما وقتی این آسیب توسعه پیدا کرد و جمع کثیر بی قدرتانِ نیازمند وگرفتار شروع به دزدی کردند، یک آغاز برای نابه سامانی های سیستم شد.
آزاد ارمکی گفت: اگر تورم نیز حل شود این افراد قابل برگشت نیستند، اینها آدمهایی هستند که یک روز، دو روز، ده روز، بیست روز با درآمد دزدی و خلاف زندگی کردند و دیگر نمیتوانند به ساختار قبلی برگردند.
حال آنچه که وضعیت را بدتر میکند این است که جامعه نیز به لحاظ اخلاقی مشکل بنیادین پیدا کرده و نظام اخلاقی جامعه دچار اختلال شده است و نمیتواند آدمها را به بازگشت و خویشتنداری دعوت کند. زیرا مشکلات فرهنگی و نابسامانی اقتصادی در کنار هم وجود دارند و اینها باهم یک جامعه نزدیک به فروپاشی را میسازند.
دزدان بعد از ابرتورم هم دزد می مانند
وی در پاسخ به این سوال که اگر تصور کنیم تورم در کشور ما برطرف شده، چقدر زمان نیاز است تا آسیبهای ناشی از آن همگی مرتفع شوند؟گفت: حل این آسیبها بسیار سخت و جانکاه است؛ شخصی که به آسیبها عادت کرده و منبع درآمدش از راه غیر طبیعی تامین میشود به راحتی به مسیر قبلی خود بازنمیگردد. نظام سیاسی و جامعه باید هزینه بسیار زیادی صرف کند تا آنها به روال قبل برگردند زیرا باید دوباره شروع به آموزش کند.
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در پایان تاکید کرد: ترمیم ساختارهای اقتصادی، ترمیم نظام و رفتارهای اجتماعی کار بسیار سختی است.
گرفتاری که اکنون ایجاد شده این جامعه را به سمت انحطاط اخلاقی می کشاند و موجب حذف اخلاقیات و ادامه مسیر غلط خواهد شد.
به آنجا که برسد امر اقتصادی، دیگر اقتصادی نیست و تبدیل به یک امر اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی شده و فساد به دنبال خود میاورد، سپس همه فساد میکنند بدون اینکه خودشان بدانند که درحال فساد هستند.