ورود کارآفرینان به چرخه اقتصادی با ارائه خدمات نوین
کارآفرینان با تولید کالاها یا ارائه خدمات نوین به جامعه خود و دیگر جوامع سعی دارند نتایج دانش و آموزشهای خود را در اختیار دیگران گذاشته و وارد چرخه اقتصادی جامعه شوند.
به گزارش عصراقتصاد، صرف نظر از میزان توسعه یافتگی، همه کشورها در تلاشند تا با استفاده از راهبرد توسعه کارآفرینی، به ویژه در کسب وکارهای کوچک، بر موانع توسعه، رفاه و شکوفایی اقتصادی غلبه کنند.
اهمیت تربیت کارآفرینان به اندازه ای است کــه سازمان های بین المللی مانند سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی، مجمع جهانی اقتصاد، و نیز یونسکو نه تنها آموزش کارآفرینی را توصیه کرده اند، بلکه در سال های اخیر آن را از تکالیف دولت ها و آموزش رسمی برشمرده اند.
این روزها پیشرفت فناوریهای نوین و تغییر در سبک زندگی منجر به تغییر در شغل افراد شده است. تا حدی که استخدام دائمی و مادامالعمر در شرکتها و سازمانها تقریبا از بین رفته است.
از طرف دیگر با وجود فرصتهای مختلف، کسب وکار و کارآفرینی در صنایع مختلف نیازمند انسانهای توانا با قابلیتهای کارآفرینانه است.
همچنین بررسی ویژگی های کارآفرینان موفق در جهان ضرورت آغاز این آموزش ها را در سنین آغازین تحصیل به خوبی توجیه می کند. بدین ترتیب عنوان آموزش کارآفرینی در مدارس مطرح میشود.
در همین راستا با دکتر ملیکا ملک آرا، مدیر دپارتمان نوآوری و کارآفرینی کالج ابن سینا گرجستان و پژوهشگر کارآفرینی اجتماعی گفت و گویی انجام داده ایم که در ذیل می خوانید:
کارآفرینی چیست، چه تعریفی دارد و به چه کسی کارآفرین میگویند و چه ارتباطی با نظام اقتصادی دارد؟
به طور کاملاً خلاصه میتوان گفت: «کارآفرینی یعنی فرآیند خلق یک ارزش مادی یا معنوی جدید». هر زمان صحبت از کارآفرینی میشود، فوراً ذهنها به سمت مارک زاکربرگ و جف بزوس میرود. آنها نه اولین کارآفرینان بودهاند و نه دنیای کارآفرینی به آنها ختم میشود. شومپیتر بعنوان پدر کارآفرینی، کارآفرین را اینگونه تعریف میکند: «کارآفرینان افرادی هستند که از فرصتهای بازار از طریق نوآوریهای فنی و سازمانی بهرهبرداری میکنند».
لذا فردی که تولیدات سنتی یک روستا را از طریق یک فروشگاه آنلاین به دیگر نقاط کشور معرفی کند، یک کارآفرین است. صنعتگری که یک محصول خارجی را با منابع داخلی و با قیمت تمامشده کمتر تولید میکند کارآفرین اسطراح یک اپلیکشن ارائه خدمات خانگی یک کارآفرین است.
واضح است برای انجام هر کاری، نیاز به پیش نیازهایی داریم. باید توانایی و استعدادهایی داشته و همچنین آموزشهایی ببینیم. از آسان ترین کارها از جمله حرف زدن و راه رفتن گرفته تا اختراعات بزرگ بشریت، همگی با استفاده از عوامل درونی از جمله توان و استعداد و عوامل بیرونی همچون آموزش انجام می گیرند. پر واضح است عوامل درونی، غیر اکتسابی و عوامل بیرونی اکتسابی و آموزشی هستند.
البته در دنیا، استثنا نیز وجود دارد. همواره کسانی بوده اند که کارهایی را بر خلاف ویژگیهای شان انجام داده اند. افراد بزرگی در عرصه علم و هنر همچون ادیسون که به خاطر کندذهنی از مدرسه اخراج شد. اما در نهایت عامل تحوّل زندگی بشریت شده و برق را اختراع کرد. عبارت دایره شایستگی که توسط وارن بافت خلق شد، حوزههایی که در آن خوب هستید و در صلاحیت و شایستگی و توانایی بالایی دارید را تعیین میکند.
بیرون از دایره شایستگی، مسائلی وجود دارند که یا فقط بخشی از آن را متوجه میشوید یا اصلا چیزی از آن نمیدانید. وارن بافت می گوید: دایره شایستگیتان را بشناسید و به آن پایبند بمانید. ابعاد این دایره اهمیت زیادی ندارد اما شناختن مرزهای آن بسیار حیاتی است.
لذا کارآفرینان با تولید کالاها یا ارائه خدمات نوین به جامعه خود و دیگر جوامع سعی دارند نتایج دانش و آموزشهای خود را در اختیار دیگران گذاشته و وارد چرخه اقتصادی جامعه شوند. از آنجا که معمولاً کالاها یا خدمات قابل ارائه شده توسط کارآفرین، دارای توجیه اقتصادی بوده و جامعه به آن نیاز داشته است، لذا با استقبال مردمی مواجه خواهد شد.
امروزه کارآفرینان نقش به سزایی در اقتصاد کشورهای ایفا می کنند. کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروز دارای نقش کلیدی است. به عبارت دیگر در یک اقتصاد پویا، ایدهها، محصولات و خدمات همواره در حال تغییر میباشند و در این میان کارآفرین است که الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان میآورد.
در حال حاضر برخی از مدارس به صورت غیررسمی سعی دارند در کنار دیگر موارد آموزشی، موضوعات کارآفرینی را هم به دانش آموزان تدریس کنند که چنین مواردی بسیار اندک است و جوامع نوین این موضوعات را به صورت مستمر و برنامهریزی شده اجرا میکنند.
در همین راستا آیا کارآفرینی موضوعی ذاتی است یا اکتسابی؟ یعنی آیا نیاز به آموزش دارد یا می توان آن را به صورت ذاتی انجام داد؟
برای اینکه به جواب سوال کارآفرینی ذاتی است یا اکتسابی برسیم، باید ابتدا بدانیم کارآفرینان موفق چه ویژگی دارند. هنگامی که صحبت از کارآفرین موفق میشود، باید دقت شود که در دنیای واقعی درصد بالایی از کسب و کارها بعد از ۵ سال وجود ندارند. یعنی تعداد کارآفرینهای شکست خورده خیلی بیشتر از کارآفرینهای موفق است. از همین رو شرکتهایی که میتوانند کسب و کار خود را بیش از ۵ سال سرپا نگه دارند، افراد موفق محسوب میشوند.بیشتر این کارآفرینان موفق دارای ویژگیهایی نظیر: ریسکپذیری، پذیرش تجربههای جدید، خلاقیت، سخت کوشی، اشتیاق برای موفقیت.
“سکات اندرو شین” استاد مطالعات کارآفرینی در دانشگاه کیس وسترن رزر، مقالات و کتاب های زیادی در مورد کارآفرینی نوشته که نتایج تحقیقات حاکی از آن است که ۳۷ تا ۴۸ افراد گفتند کارآفرین شدن ژنتیکی است ویژگی های رفتاری کلیدی مانند برون¬گرایی و گشودگی نسبت به تجربه های جدید متأثر از ژنتیک است اما برای کارآفرین بودن چه مهارت های لازم داریم؟ کارآفرینی نیازمند ایجاد یک شبکه پویا از ارتباطات است.
ارتباط با افراد، کسب و کارها، رقبا و… برای ایجاد این شبکه لازم است مهارتهای مانند مذاکره، گوشدادن فعال، توانایی همدلی و… را داشته باشیم..
همچنین تفکر استراتژیک؛ کارآفرینی یک پروژه چندماهه نیست که نقطه شروع و پایان آن مشخص باشد. با ورود به دنیای کسب و کار، کارآفرین هر روز با دهها مسئله ریز و درشت مواجه میشود. هر روز در معرض اطلاعات و دیدگاههای گوناگون است. توانایی طبقهبندی و تحلیل اطلاعات و اتخاذ تصمیمات صحیح بر اساس این اطلاعات یک ویژگی ضروری برای افرادی است که میخواهند وارد دنیای کارآفرینی شوند.
همچنین بازاریابی و برندینگ؛ پس مهارتهای مرتبط با حوزه مدیریت مشتری، تبلیغات، بازاریابی و برندینگ برای یک کارآفرین ضروری است. شاید برخی از شخصیت ها برای ورود به دنیای کارآفرینی مستعدتر باشند، اما لازمه موفقیت در کسب و کار، داشتن مهارت های مرتبط با این حوزه است. اگر در ویژگی¬های اکتسابی و شخصیتی سهم ژنتیک چشم گیر بود، در قسمت مهارت ها قطعاً سهم تلاش و تجربه بیشتر است.
با توجه به توضیحات، پس چطور می توانیم رابطه نظام آموزشی با کارآفرینی را ترسیم کنیم؟
در گذشته به شناخت ویژگیهای درون افراد و انتخابهای انسان، اهمیتی داده نمیشد. کارها یدی و سادهتر بودند امّا اکنون پیچیدگیهای زندگی، شرایط را تغییر داده است. برای انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخابهای دیگر و… شناخت ویژگی های شخصیتی از ملزومات ضروری هر تصمیم و انتخابی میباشد. قبل از موفقیت بارها شکست خوردهاند، این یعنی تجربه و یادگیری یکی از عوامل مهم موفقیت آنها بوده است. ممکن است ما مهارتهای لازم برای کارآفرینی را نداشته باشیم، اما اگر به اندازه کافی به یادگیری علاقمند باشیم، میتوانیم مهارتهای خود را تقویت کنیم. بدون داشتن این مهارتها امکان موفقیت در کسب و کار بسیار کم است. چرا که داشتن انگیزه به تنهایی کافی نیست. کسب و کار روزانه با دهها مسأله روبهرو میشود و اگر مهارت حل آنها را نداشته باشیم دیر یا زود شکست میخوریم.
لذا آموزش در مقاطع تحصیلی به دانش آموزان و دانش جویان سبب ایجاد بینشی جامع در حوزه کارآفرینی میشود تا مهارتهای مورد نیاز برای مدیریت کسب و کار را به افراد علاقهمند به کارآفرینی، آموزش دهد. افرادی که دارای روحیه کارآفرینی به صورت ذاتی هستند و در سنین نوجوانی شروع به مطالعه و آموزشهای مربوطه حوزه کارآفرینی میکنند، بیتردید برای ایجاد یک شرکت و پیش بردن آن تا مرحله دستیابی به موفقیت تربیت میشوند.
لذا با توجه به تغییرات شدید مولفههای مختلف زندگی و پیشرفتهای بشر در حوزه مختلف خصوصاً IT، و نقش به سزای کارآفرینان در بهبود شرایط اقتصادی از طریق اجراییسازی ایدههای نوین و سودآور، ضرورت آموزش دادن به افراد در سنین نوجوانی خصوصاً به افرادی که دارای پتانسیل های ذاتی کارآفرینی هستند، آشکار است و تا میتوان باید تعداد کارآفرینان موفق جامعه را افزایش داد.