چالشهای قانونی سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز
مهدی بستانچی
عضو هیاتمدیره فینوپیا
سازمان خودگردان غیرمتمرکز (DAO)، سازمانی است که توسط یک سری قوانین کدگذاریشده و بهعنوان یک برنامه رایانهای شفاف، توسط اعضای سازمان کنترل میشود و تحت کنترل یک دولت مرکزی قرار نمیگیرد.
دائوها نوع جدیدی از سازمان هستند که به ویژه در اکوسیستم بلاکچین اتریوم رایج شدهاند. دائوها با ترکیب ایدههای جدیدی درمورد اشکال سازمانی، هماهنگی، اثرات شبکهای، بلاکچین و قراردادهای هوشمند، به اعضای خود اجازه میدهند تا حول یک مأموریت یا هدف فعالیت کنند.
هماهنگی این نوع سازمانها از طریق قراردادهای هوشمندی که بهطور تغییرناپذیر و مستقل در بلاکچینها اجرا میشوند، انجام میشود. دائوها نشاندهنده تحول نحوه هماهنگی افراد با یکدیگر هستند؛ چراکه افراد واسطه یا اشخاص ثالث نمیتوانند در آن نفوذی داشته باشند.
سازمانهای مذکور در کنار اینکه به اعضای خود اجازه میدهند تا ردههای سازمانی را تغییر دهند، مشکلات حلنشده بسیاری هم دارند که از بین آنها میتوان به مشکلات قانونی، استخدام کارمندان و حقوق و مزایای آنها، نوسانات درآمد و حاکمیت اشاره کرد.
علاوه بر این، سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز در حال حاضر در اکثر حوزههای قضایی به رسمیت شناخته نمیشوند. صرفاً راهاندازی و در دسترس قرار دادن یک دائو برای عموم، لزوماً برای آنها یک شخصیت حقوقی ایجاد نمیکند.
چالشهای قانونگذاری سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز در ایران
قانونگذاران ایرانی به وضوح نسبت به ارزهای دیجیتال و سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز محتاط هستند. اولین مسئله قانونی که میبایست در ایران به آن پرداخته شود، چگونگی خرید و فروش ارزهای دیجیتال است. دائوها در درجه اول با معامله توکنهای خود در ارزهای فیات سرمایه مورد نیازشان را جمعآوری میکنند. این توکنها نشاندهنده قدرت تصمیمگیری و نسبت مالکیت اعضا هستند و در صورتی که رشد کنند، سرمایه بیشتری را برای سازمانها فراهم میکنند.
دومین حیطهای که باید قوانین مربوط به آنها مشخص شود، پلتفرمهای معاملاتی و همچنین پلتفرمهای وامدهی ارزهای دیجیتال است. پلتفرمهای وامدهی ارز دیجیتال محصولاتی با بازده بالا ارائه میکنند تا کاربران با سرمایهگذاری در آنها سود زیادی به دست بیاورند.
این پلتفرمها در اصل نسخه غیرمتمرکز همان بانکها و مؤسسات مالی موجود هستند؛ اما ریسکهای خاص خود را هم دارند. برای مثال هیچکدام از توسعهدهندگان سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز نمیتوانند امنیت و بیعیب بودن کد دائوها را که پایه و اساس آنها را تشکیل میدهند، تضمین کنند. در نتیجه، حساسیت و نقض کدها ممکن است راه را برای هکرها باز کند و سرمایه کاربران سازمانهای مذکور را به خطر بیندازد.
مسئله دیگری که قانونگذاران ایرانی باید به آن بپردازند، استیبل کوینها یا همان ارزهای دیجیتال پایدار هستند. استیبل کوینها ارزهای دیجیتالی هستند که به ارزهای فیات، سایر ارزهای دیجیتال، فلزات گرانبها یا ترکیبی از هر سه وابستهاند. دلیل این وابستگی هم این است که قیمت آنها در هر شرایطی ثابت بماند.
علاوه بر این، از آنجا که قوانین مربوط به حریم خصوصی دادههای مصرفکنندگان و امنیت سایبری همچنان در حال رشد است، قانونگذاران این مسئولیت را بر عهده شرکتها گذاشتهاند تا هنگام جمعآوری، ذخیرهسازی و استفاده از دادههای مرتبط با هویت افراد، نظارت دقیقی انجام دهند. با این حال، در سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز، بهطور کلی فرض بر این است که اعضا مالکیت جزئی در سازمان دارند و در اداره آن دخیل هستند.
این بدان معنی است که اعضا میتوانند در پروتکلهای اساسی مشارکت کنند و نمیتوان افرادی را که به دادهها دسترسی دارند یا آنها را کنترل میکنند، طبقهبندی کرد. علاوه بر این، بهدلیل ماهیت عمومی، بدون مجوز و عملاً تغییرناپذیر بسیاری از بلاکچینها، احتمالاً قابلیت پاک کردن یا ویرایش کردن دادههای جمعآوریشده وجود نخواهد داشت.
اگر سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز سودی ایجاد کنند و آن را بین اعضای خود تقسیم نمایند، ممکن است شامل مالیات هم شوند. با این حال از آنجا که دائوها اشخاص حقوقی محسوب نمیشوند، ممکن است در پیروی از قوانین مالیاتی با مشکل مواجه شوند؛ به این دلیل که بهدلیل ماهیت غیرمتمرکز آنها، مشخص نیست چه کسی میتواند اظهارنامه مالیاتی را برای چنین سازمانهایی ارسال کند. همچنین مشخص نیست که اگر برخی از اعضای آن در خارج از کشور مستقر باشند، بهعنوان شرکتهای خارجی مشمول مالیات میشوند یا خیر.
تجربه جهانیِ قانونگذاریِ دائوها
ایالات وایومینگ ایالات متحده آمریکا اولین و مشهورترین حوزه قضایی است که بخش سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز را قانونگذاری کرده است.
در این ایالت، تمام دائوها بهعنوان شرکتهایی با مسئولیت محدود در نظر گرفته شدهاند و بنابراین، قوانین مربوط به این نوع شرکتها تا جایی که مغایر با دائوها نباشد، برای آنها اعمال میشود.
با این حال، دائوها و شرکتهای با مسئولیت محدود دو تفاوت مهم دارند. اولین تفاوت این دو در سیستم حاکمیتی آنها است؛ چراکه مدیریت دائوها از طریق اعضا و بهصورت الگوریتمی (از طریق قراردادهای هوشمند) انجام میشود. دومین تفاوت این دو، تفاوتهای موجود در بین حقوق اعضای یک سازمان مستقل غیرمتمرکز با حقوق اعضای شرکتهای با مسئولیت محدود است. قراردادهای هوشمند، اساسنامههای سازمانها و موافقتنامههای عملیاتی یک دائو ممکن است در عمل، وظایف امانتداری، بازگشت سرمایه، خروج، استعفا و انحلال سازمان خودگردان غیرمتمرکز را محدود کنند.
ضرورت چارچوب قانونی در اکوسیستم بلاکچین
در هر حال، نیاز به تنظیم یک برای فناوریها و برنامههای بلاکچین با توجه به سیستمهای حقوقی و منافع ملی امری ضروری است. دائوها ابزاری برای ایجاد سازمانهایی دموکراتیک و بیطرفانه هستند و هدف آنها دستیابی به اهداف مشترک اعضا است.
شفافیت قراردادهای هوشمند زیربنای عملیات دائوها را تأمین میکند و مزایای متعددی برای آنها ایجاد مینماید. از دیگر فواید دائوها این است که آنها مستقل هستند، نیازی به رهبری ندارند، وضوح عینی و قابل پیشبینی ارائه میدهند و همه چیز را تنها از طریق قراردادهای هوشمند اداره میکنند.
انگیزه اعضای سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز برای مشارکت در جامعه و تأثیرگذاری در موفقیت پروژهها تقریباً در هیچ سازمان سنتی وجود ندارد و همین امر باعث میشود تا تلاش برای برطرف کردن چالشهای مذکور ارزش وقت و هزینه موردنیاز را داشته باشد.