راضیه حسینی
رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی: «تغییرات چندانی در بازار گوشت ایجاد نشده است.»
درست است. مشکل از گیرنده نیست. فرستنده اختلال پیدا کرده است و نمیتواند سیگنالی از گوشت دریافت کند. در واقع گوشت گران نشده، جیب ما آبرفته است و نمیتوانیم از پس هزینههای خرید برآییم.
هم دام بهاندازه است و هم قیمت تقریباً ثابت مانده، تنها چیزی که این وسط نیست، پول در جیب است که آن هم بهخاطر بیعرضگی ماست، وگرنه در کشوری که هر طرف سر برمیگردانی کلی گاو و گوسفند میبینی چرا باید مشکل در خرید گوشت وجود داشته باشد؟
واقعاً نمیفهمیم از چه زمانی چنین مشکلی به وجود آمد. ما و گاوها در کنار هم، فیس تو فیس، به هم زل میزنیم، در کمترین فاصله با یکدیگر قرار داریم، ولی دستمان به سم پایشان هم نمیرسد، چه رسد به گوشتشان. اصلاً از چه زمانی نسل انسانهایی که برای زندهماندن شکار میکردند و هر روز غذای تازه میخوردند برچیده شد؟ چه کسی یخچال را اختراع کرد تا به الویۀ یک هفته مانده عادت کنیم؟ چه کسی سوهان ناخن دستمان داد تا دیگر حتی نتوانیم یک قارچ از جنگل برداریم؟
اصلاً گوشت را ول کنید. تصور کنید همهی ما وگنهایی( گیاه خوار) خوشحالیم که قند را هم از زندگیمان حذف کردهایم و بابت این اتفاق کلی به خودمان افتخار میکنیم و وقتی در آینه به سرتاپایمان نگاه میکنیم قند، که نه، ولی کرفس توی دلمان آب میشود.
آیا این توانایی را داریم که برویم در جنگل و برای خودمان آذوقه تهیه کنیم؟ میتوانیم یک سبد برداریم و برویم انواع میوههای فصل را از درختان بچینیم و با لذت میل کنیم؟
ما که نمیدانیم چه شد نعمتهای روی زمین همگی وابسته به پولهای توی جیب شدند و پولها هم همگی به هوا، و نمیدانیم تا کجا رفتند. اصلاً چه شد که یک روز بشر گفت، «دیگه مفتخوری بسه. باید بابت هر چیزی که میخوریم پول بدیم.»
و دقیقاً همینجا بود که گاوها با ما فیس تو فیس شدند، نگاهی عاقل اندر سفیه به ما انداختند و ماغکشان صحنه را ترک کردند.