سکینه مهرائی
آب سالها ارزان فروخته شد، اما بهای آن امروز در قبض برق، ناترازی انرژی و افزایش هزینه تولید نمایان شده است، مسیری که اگر اصلاح نشود، آینده اقتصاد انرژی ایران را تاریکتر میکند.
به گزارش عصراقتصاد، اقتصاد انرژی ایران در حالی با بحران ناترازی برق و افزایش هزینه تولید دستوپنجه نرم میکند که یکی از ریشهایترین متغیرهای این معادله، سالها خارج از محاسبات اقتصادی باقی مانده است: آب. سیاست قیمتگذاری پایین آب، مصرف افسارگسیخته و نگاه عرضهمحور به منابع طبیعی، امروز خود را بهصورت فشار مضاعف بر شبکه برق، افزایش وابستگی به سوختهای فسیلی و کاهش تابآوری اقتصاد انرژی نشان میدهد.
در ساختار فعلی، آب نهتنها بهعنوان یک کالای کمیاب، بلکه بهمثابه نهادهای تقریباً رایگان تلقی میشود. قیمت فروش آب شهری در ایران در حد چند سنت است، رقمی که هیچ تناسبی با هزینههای واقعی تأمین، انتقال، تصفیه، استهلاک زیرساختها و خسارات زیستمحیطی ندارد. این اعوجاج قیمتی، سیگنال غلطی به مصرفکنندگان، تولیدکنندگان و حتی سیاستگذاران ارسال کرده و عملاً انگیزهای برای صرفهجویی و افزایش بهرهوری باقی نگذاشته است.
پیامد مستقیم این وضعیت، فشار بر بخش انرژی است. آب نقش کلیدی در تولید برق، بهویژه در نیروگاههای برقآبی و حتی نیروگاههای حرارتی دارد. کاهش منابع آب تجدیدپذیر، افت ذخایر سدها و مدیریت غیربهینه مصرف، سبب شده سهم برقآبی در سبد تولید برق با نوسان و محدودیت مواجه شود.
نتیجه، اتکای بیشتر به نیروگاههای حرارتی پرهزینه و افزایش مصرف گاز و سوخت مایع است؛ مسیری که هم از منظر اقتصادی و هم محیطزیستی پرهزینه است.
قیمتگذاری نادرست آب، با تقویت مصرف بیرویه و تضعیف بهرهوری، فشار بر برقآبی را افزایش داده و اقتصاد انرژی کشور را به سمت ناترازی یارانه پنهان میبرد
در شرایطی که هزینه سوخت نیروگاههای حرارتی بهطور متوسط بین ۱۲ تا ۱۳ سنت به ازای هر کیلوواتساعت برآورد میشود، ادامه این روند به معنی تحمیل یارانههای پنهان سنگین به بودجه عمومی است. این یارانهها، که در ظاهر برای ارزان نگهداشتن برق پرداخت میشوند، در واقع منابعی هستند که میتوانستند صرف توسعه زیرساخت، بهبود بهرهوری یا سرمایهگذاری در انرژیهای پاک شوند. اما آب ارزان، این چرخه ناکارآمد را بازتولید کرده است.
از سوی دیگر، الگوی تقاضای انرژی نیز در حال تغییر بنیادین است. رشد سریع شهرنشینی، توسعه صنایع انرژیبر و ورود فناوریهای نوین، بهویژه هوش مصنوعی و مراکز داده، مصرف برق را به سطحی رسانده که شبکه موجود بهسختی توان پاسخگویی به آن را دارد.
آموزش و بهرهبرداری از سامانههای پیشرفته هوش مصنوعی، چندین برابر یک سرور معمولی انرژی مصرف میکند و این به معنای فشار افزایشی بر شبکهای است که همزمان با محدودیت آب و سوخت مواجه است.
در این میان، برقآبی همچنان یکی از گزینههای استراتژیک در اقتصاد انرژی ایران به شمار میرود. تولید برق بدون مصرف سوخت فسیلی، کاهش انتشار دیاکسیدکربن، امکان ذخیرهسازی انرژی و نقش تنظیمکننده در ساعات اوج مصرف، از مزایای غیرقابل انکار این بخش است. هر واحد برقآبی، معادل صرفهجویی قابلتوجهی در مصرف گاز و فرآوردههای نفتی است؛ منابعی که ارزش صادراتی و استراتژیک دارند.
اما توسعه پایدار برقآبی، بدون اصلاح نظام حکمرانی آب ممکن نیست. زمانی که آب به قیمتی کمتر از ارزش واقعی توزیع میشود، انگیزهای برای حفاظت از منابع سدها، بهینهسازی مصارف کشاورزی و صنعتی و کاهش هدررفت وجود نخواهد داشت. در چنین شرایطی، حتی سرمایهگذاریهای جدید در برقآبی نیز با ریسک کاهش بهرهبرداری و افت بازده اقتصادی مواجه میشوند.
نادیدهگرفتن مدیریت تقاضای آب، سیاستگذار را به سمت راهحلهای پرهزینه سوق داده است. شیرینسازی آب دریا، انتقالهای بینحوضهای گسترده و پروژههای سنگین تأمین آب، همگی انرژیبر، سرمایهبر و زمانبر هستند. در بسیاری موارد، هزینه تولید هر مترمکعب آب از این مسیرها، چندین برابر هزینه اصلاح الگوی مصرف است. با این حال، چون آب بهدرستی قیمتگذاری نمیشود، این مقایسه در تصمیمگیریها به چشم نمیآید.
پیامدهای این رویکرد، تنها به بخش انرژی محدود نمیشود. صنایع بزرگ، بهویژه فولاد، پتروشیمی و سیمان، در شرایط کمآبی و افزایش هزینه انرژی با کاهش رقابتپذیری مواجه میشوند. کشاورزی، که بزرگترین مصرفکننده آب است، بدون اصلاح الگوی کشت و قیمتگذاری، همچنان منابع را میبلعد و بازده اقتصادی پایینی تولید میکند. در نهایت، این خانوارها هستند که از مسیر افزایش هزینههای پنهان، تورم و کاهش کیفیت خدمات، بهای سیاستهای نادرست را میپردازند.
بحران همزمان آب و برق، در سایه رشد فناوری و تقاضای صنعتی، نشان میدهد اصلاح حکمرانی منابع شرط بقا، رقابتپذیری اقتصاد و امنیت پایدار انرژی است
اقتصاد انرژی ایران امروز به نقطهای رسیده که امکان تفکیک آب از معادله انرژی وجود ندارد. آب ارزان، بهطور مستقیم انرژی را گران میکند؛ چه از مسیر افزایش مصرف سوخت، چه از مسیر کاهش بهرهوری و چه از طریق تحمیل هزینههای زیستمحیطی و بودجهای. ادامه این روند، سرمایهگذاری در بخش انرژی را پرریسکتر میکند و تابآوری کشور در برابر شوکهای اقلیمی، ژئوپلیتیکی و فناوری را کاهش میدهد.
انتخاب پیشروی سیاستگذار روشن است، هرچند پرهزینه و سیاسی. یا اصلاح تدریجی اما واقعی قیمت آب، تقویت مدیریت تقاضا و حرکت بهسوی بهرهوری بالاتر؛ یا تداوم وضع موجود و پذیرش آیندهای با انرژی گرانتر، کسریهای بزرگتر و محدودیتهای بیشتر.
اقتصادی که آب را نادیده میگیرد، ناچار است انرژی را گران بخرد؛ و این بهایی است که هر سال تأخیر، آن را سنگینتر میکند.








