راضیه حسینی
احساس میکنم در حساسترین برهۀ حساس کنونی قرار گرفتهایم. زمانی که اگر دایسناسورها هم قرار داشتند به صورت خودخواسته منقرض میشدند.
در واقع دنیا به اتاق فراری تبدیل شده است که از هر طرف موجودی عجیب وارد میشود. این بار البته خبری از موجودات بزرگ و عظیم نیست. دورۀ کینگ کونگها و تیرکسها به سر رسیده است. حالا قرار است با پشه و حشره تحقیر شویم! گویا قرار است حشرهها انتقام سالها له شدن توسط دمپایی و مگس کشها را از ما بگیرند.
زمانی مشکلات مردم ابهت داشت. فیلمهای هالیوودی بسیاری از موجوداتی که اقدام به نابودی زمین میکردند ساخته میشد. زامبیها از یک طرف وارد میشدند و موجودات فضایی از طرف دیگر خارج. ابرقهرمانها از پنجرۀ یک فیلم خود را به داخل میانداختند و از در یک فیلم دیگر خارج میشدند. قدرتهای عجیب وغریب به داد بشر میرسید.
یکی کِش میآمد، آن یکی تبدیل به گلولۀ آتش میشد. یکی دیگر سنگ وسفت و آن یکی نامرئی. همانطور که آدمیزاد پی هالک کردن خود رفت، دنیا با پشهها تسخیر شد. حالا اگر شش تا هالک را روی هم بگذاریم هم نمیتوانیم از پس نیش یک پشه برآییم!
حالا باید همزمان مراقب پشه، حشره و البته آبلۀ میمونی باشیم. هر بار که پشهای کنار گوشمان وزوز کرد با ترس از جا بلند شویم و آنقدر اسپری حشرهکش بزنیم که خودمان از حال برویم. شاید به زودی این حشرۀ جدید سنک هم به کل ایران و بعد ، جهان راه پیدا کند و خطری جدید شود. بعد سازمان جهانی بهداشت دوباره هشدار بدهد و خطر را اعلام کند.
ما موجودات جذابی هستیم. زندگیمان با یک نیش پشه تهدید میشود ولی برای کل دنیا خط و نشان میکشیم. یک بار خودمان را رمبو میکنیم و یک بار مأمور دوصفر هفت! مافیا میشویم و مردم را تکه پاره میکنیم. سیاستمدار میشویم و به خیالمان دنیا را در دستان خودمان نگه میداریم. میلیاردر میشویم و به آدمها زور میگوییم. آخرش هم یک پشه به ریشمان میخندد و با یک وزوز ما را به مرز سکته میرساند.