روایتی هست که میگوید: مردی مادرش را برای فروش به بازار برد. یک نفر به مرد تشر زد که مگر کسی مادرش را میفروشد؟ و او در پاسخ گفت: «قیمتی روی مادرم میگذارم تا هیچکس نتواند او را بخرد.»
حالا این روایت حکایت ماست. زمانی قرار بود آب و برق مجانی شود؛ اما حالا برای مصرفش سقفی در نظر گرفتند که چه در خانه باشی و چه نباشی از سقف گذر خواهی کرد و باید پرداختیهای کلانی به اداره برق داشته باشید.
فقط سقف مصرف در تهران به عنوان پایتخت در زمستان ۲۰۰ کیلووات و در تابستان ۳۰۰ کیلووات است.
به فرض که همه اعضای خانواده شاغل و محصل باشند و کسی در طول روز خانه نباشد، تنها وسیلهای که در این مدت چارهای جز روشن گذاشتن آن ندارند، یخچال و فریزر است؛ چراکه مواد داخل آن فسادپذیر هستند.
حالا باید بررسی کنیم که اگر فقط همین یک مورد در منزل روشن باشد چه مقدار برق مصرف میشود.
در واقع یخچال فریزر یکی از پرمصرفترین لوازم خانگی است به طوری که این وسیله برقی ۱۸ درصد برق مصرفی لوازم خانگی را استفاده میکند.
هرچند اندازه یخچال و همینطور جدا یا با هم بودن یخچال و فریزر و گرید مصرف آن در میزان مصرف انرژی تاثیرگذار است؛ اما در کل می توان گفت مصرف یخچال ساید بای ساید در حدود ۲۵۰ تا ۴۷۰، یخچال متوسط ۱۷۰ و یخچال- فریزر جداگانه ۱۷۰ تا ۳۶۰ کیلو وات ساعت انرژی مصرف میکند که نشان میدهد شما اگر در منزل هم نباشید سقف مصرف شما پر خواهد شد.
این در حالی است که بارها از واژه برقراری عدالت میان دهک های پایین و دهکهای بالای جامعه که مصرف بیشتری دارند برای اجرای این طرح استفاده شده و مکرر هم اعلام شده که ۷۵ درصد از جامعه جزو کم مصرفها هستند؛ اما اکنون اکثریت با هر میزان مبلغ قبض برقی شاهد ارسال پیامی با مضمون «مشترک گرامی، بر اساس دوره قبل، مصرف برق شما بیش از الگوی مصرف بوده است.
برای اطلاع از راهکارهای کاهش مصرف و رعایت الگو، به سامانه برق من مراجعه فرمایید.» هستیم.
بماند که این سامانه مشابه و موازی بسیاری از سامانههای دیگر است و تنها با نصب QR- Codeها هم مردم میتوانستند از میزان مصرف خود آگاه شوند و نصب این اپلیکیشن و استفاده مستمر از آن به سود چه کسانی است؛ اما در نهایت موضوع مورد اهمیت این است که پس از این اکثریت غریب به اتفاق جزو خانوارهای پر مصرف هستیم و باید هزینههای پر مصرف بودن خود را پرداخت کنیم.
در واقع با این شرایط یارانه برق هم از سیستم پرداختی های دولت حذف و به هزینه های مردم اضافه شده است.
نکته قابل توجه اینکه سخنگوی صنعت برق از ارائه رایگان به مشترکان کم مصرفی که ۵۰ درصد کمتر از الگوی تعیین شده مصرف کنند هم خبر داده است که جای تفکر دارد. اینکه چطور ممکنه است، سقف مصرفی که از نظر شباهت دست کمی از خط فقر در کشورمان ندارد را (برای شهر تهران به عنوان پایلوت)، در زمستان به ۱۰۰ کیلووات و در تابستان به ۱۵۰ کیلووات برسانیم؟ به نظر میرسد، چنین طرحهایی صرفا جهت آرامش اذهان عمومی است تا شاید برای مدتی احساس آرامش خاطر کنند.
البته مدیران محترم حوزه برق و انرژی میدانند که از لحاط علمی و منطقی دسترسی به این سطح از مصرف در خانوادهها طنزی بیش نیست و صرفا از طریق برگشت به زندگی عصر حجر و حفر یخچالهای طبیعی امکانپذیر است که آن هم به دلیل رونق زندگی شهرنشینی محال به نظر میرسد، ولی مزید استحضار آقایان توهمزده عرض کنم، کین راه که میروید به روشنایی ختم نمیشود!
اما سوال اینجاست که آیا مدیران محترم از نتیجه اعمال این همه فشار اقتصادی با افزودن هزینههای مازاد به هزینهها خانوار با خبرند؟! و آیا استراتژی ناموفق تعریف شده در این بخش براساس دانش اقتصاد بازار است؟! و اینکه مطمئن هستند که فضای اجتماعی و اقتصادی کشور از این سوءمدیریت تاثیر منفی نخواهد گرفت؟!