کد خبر: 21040190864
اقتصاداقتصاد کلانجامعه و فرهنگسیاست

اگر قرار است اصلاح یا جراحی صورت بگیرد باید سازه های ذهنی تصمیم گیران جراحی شود/ برگشت از تصمیم غلط بازگرداننده اعتماد بین مردم است

نشست موسسه دین و اقتصاد با موضوع تنطیم گری در حوزه معیشت برگزار شد.

به گزارش موسسه دین و اقتصاد، فرشاد مومنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه و اقتصاددان در ابتدای این نشست گفت: فهم تنگنای اصلی، یکی از ضروری ترین مسائلی است که یک نظام تصمیم گیری باید به آن دست پیدا کند لذا در سطح توسعه گفته می شود که برای رسیدن به این فهم باید به این سوال پاسخ دهیم که کمبود اصلی ما در حیطه منابع مادی یا در حیطه کیفیت تصمیم گیری هایمان است؟

بیش از ۵۰ سال است دانش توسعه در این زمینه به جمع بندی رسیده است که کانون اصلی گرفتاری های کشورهای در حال توسعه که منجر به بازتولید دورهای باطل توسعه نیافتگی می شود. ضعف نظام تصمیم گیری های اساسی است.

از سال های میانگینی دهه ۱۹۷۰ این جمع بندی به یک اطمینان قاطع رسید. زمانی که جهان با شوک قیمت نفت و مواد خام مواجه شد، در یک دوره کمتر از ده ساله، درآمدهای ارزی کشورهای صادرکننده مواد خام بیش از ده برابر شد اما بخش بزرگی از کشورهای درحال توسعه که چنین درآمدی را تجربه کردند با فروپاشی رژیم های سیاسی خود مواجه شدند.

بعدها این مساله تحت عنوان نفرین منابع صورت بندی نظری شد. نفرین منابع یعنی وقتی شما قادر به اتخاذ تصمبم های خردورزانه نیستید، وفور منابع نه تنها گره گشایی نمی کند بلکه خودش نیروی تشدید مناسباتی رانتی و فجایع انسانی و محیط زیستی می شود.

همین الان حداقل ۴۵ کتاب به زبان فارسی وجود دارد که تجربه شوک نفتی در دوره پهلوی در ایران را به زیر ذره بین برده اند یعنی ظرفیت دانایی در کشور وجود دارد.

مومنی در ادامه بیان کرد:  از سال ۱۳۶۹ تا امروز، یک رکن بازی کثیفی که برنامه تعدیل ساختاری در ایران راه انداخته این است که می گوید مشکل ما ارز و ریال است.

در فاصله ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۴ با اینکه قیمت نفت نسبت به دوره جنگ افزایش پیدا کرده بود، اینها چیزی حدود ۴۰ میلیارد دلار بدهی خارجی برای کشور ایجاد کرده بودند و از همان سال های اولیه دهه هفتاد ما با پدیده شورش های شهری روبرو بودیم.

درست در آن زمان وقتی کارشناس های مظلوم و بی دفاع کشور خودشان را به خطر می انداختند و پیامد های نامطلوب این شرایط را گوشزد می کردند، سیاسیون ترجیح می دادند وقوع آن خطرات را تکذیب کنند و کسانی که آن خطرها را گوشزد کرده بودند را تنبیه کنند.

در آن دوره اصل وجود بدهی خارجی در ایران را تکذیب کردند و نتیجه این شد که از سال ۱۳۷۲ به بعد که افتضاح سررسید بدهی های خارجی رقم خورد، چک های چندهزار تومانی کشوری که ده ها میلیارد دلار در آمد ارزی داشت، در اروپا برگشت می خورد. بعد از آن آبروریزی، رییس وقت بانک مرکزی مجبور شد یک حسابدار را به عنوان معاون ارزی منصوب کند.

چون خودشان هم باور کرده بودند که بدهی خارجی ندارند لذا ستاد حاکمیتی امور ارزی از بدهی ها اطلاع نداشت. من خوب خاطرم هست که بعد یکی دوسال که آن حسابدار به حساب های ارزی رسیدگی کرد با افتخار اعلام کرد که ما امروز می دانیم چقدر بدهی داریم و سررسید هر کدام چه زمانی است.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه با بیان اینکه سراب شوک درمانی گریبان اقتصاد را گرفته است، گفت: اساس شوک درمانی بر این است که حکومت گر غیر متخصص را متقاعد می کنند که تو اگر ارز و ریال داشته باشی، نگرانی نخواهی داشت در حالیکه آنهایی که خرد را برای تخصیص منابع اولویت قرار می دهند، برای کشوری که  ۴۰۰ سال سابقه استعماری دارد، آموخته های خود را تحت عنوان بیماری هلندی در اختیار آیندگان قرار می دهد و می گوید اگر منابع مادی تو افزایش یافت اما بستر نهادی لازم را نداشتی، در واقع بیچاره شده ای مگر اینکه با خرد و تمهیدات نهادی متناسب جلوی عواقب سوء را بگیرید.

این عواقب عبارتند از به حاشیه رفتن تولید، افزایش وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج، گسترش و تعمیق فساد، گسترش و تعمیق نابرابری های ناموجه و …. که خصلت تمام اینها این است که رابطه میان حکومت و مردم را به هم می زنند و به جای اعتماد و انگیزه همکاری، ستیز، حذف و سرکوب را جایگزین می کنند.

همه اینها در ادبیات موضوع به زبان فارسی وجود دارد. چرا همه متفکران بزرگ توسعه می گویند حیاتی ترین متغیر کنترلی برای تصمیم گیری های سطح توسعه، سنجش آثار هر سیاست بر حکومت و مردم است؟

ببینید که چه صداهایی در دفاع از واردات بلند شده است

وی دربخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: در همین چندماهه اخیر که صحبت هایی درباره کم شدن فشار به فروش نفت ایران به میان آمده است ببینید که چه صداهایی در دفاع از واردات بلند شده است. سخنانی شنیده می شود که در تاریخ اقتصاد ایران باقی خواهد ماند.

مسئولان امور تولیدی کشور می گویند ما از اهرم واردات برای تنظیم گری استفاده می کنیم و انقدر حرف های مبتذلی در این زمینه زده اند که هر چقدر  شما تلاش می کنید این حرف ها را حمل به صحت کنید، می بینید خیلی کار سخت و نشدنی است.

اینجا مفهوم تسخیر شدگی به میان می آید در بخش اعظم سال های قرن بیستم مناقشه نظری معطوف به این بود که بیشتر به دولت اتکا داشته باشیم یا بازار؟ تجربه فروپاشی شوروی این ایده را مطرح کرد که در شرایط فقدان بسترهای نهادی، هم دولت فاجعه ساز است هم بازار و کلید فاجعه سازی این است که الگوی دولت و بخش خصوصی به گونه ای تدوین می شود که نظام تصمیم گیری های اساسی کشور به تسخیر مفت خواران و رانتی ها در می آید.

پدیده مافیاها در دوره یلتسین در روسیه را زیر ذره بین بگذارید و ببینید وقتی نظام تصمیم گیری های اساسی در هر سطحی به تسخیر مافیاها در می آیند مسئله فقط این نیست که منافع ملت و منافع ملی به حاشیه کشانده می شود بلکه مسئله این است که نظام تصمیم گیری های تسخیر شده حتی مصالح و آبروی خودش را هم مورد اهتمام بایسته قرار نمی دهد.

شاخص فلاکت در دولت آن فرد که دم از عدالت می زد، فقط در سال های آخر مسئولیتش دو برابر شد!

این اقتصاددان نهادگرا، باتاکید بر اینکه در بستر نهادی غیرشفاف، باید با دیده تردید به همه آنهایی که می گویند با ارز و ریال مشکلات حل خواهند شد نگاه کرد، افزود: ما در زمان انعقاد برجام هشدار دادیم که بیایید تجربه کشور از سال ۱۳۷۰ به بعد بخصوص در دوره احمدی نژاد را ببینید. در ۸ ساله احمدی نژاد کسری بودجه خانوارهای ایرانی ۴.۵ برابر شد.

چرا نظام تصمیم گیری های اساسی توجه نمی کند که برای اولین بار در تاریخ ایران، شاخص پاکدامنی طی  دوره احمدی نژاد ۸۰ پله سقوط کرد؟ ارز بری هر واحد GDP در دوره احمدی نژاد نسبت به دولت خاتمی ۵ برابر شده بود که من در آن دوره تعبیر اداره مشکوک ایران را استفاده کردم چون آن مرد در برابر امپریالیزم و صهیونیزم هارت و پورت می کرد اما همزمان وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج را افزایش می داد.

شاخص فلاکت در دولت آن فرد که دم از عدالت می زد، فقط در سال های آخر مسئولیت شان دو برابر شد که امیدواریم این مهم به عبرتی برای دولتی فعلی تبدیل شده باشد. احمدی نژاد را اینگونه مایه عبرت قرار بدهید که نیت خوب در صورت فقدان دانایی گره ای از کار باز نخواهند کرد.

وی همچنین افزود: از دریچه سیاست های تورم زا که پاشنه آشیل حکومت و جامعه ما است باید به مسائل نگاه کنیم. در دوره روحانی وقتیکه ترامپ از برجام خارج شد، در نهایت شفقت به ایشان توصیه هایی کردیم که متاسفانه او هم به گفته های کارشناسی بی اعتنایی نشان داد.

بسیار غم انگیز است اما مجددا می گوییم اگر قرار است اصلاح یا جراحی صورت بگیرد باید سازه های ذهنی تصمیم گیران جراحی شود نه معیشت مردم بی پناهی که نجیبانه با فقر مدارا می کنند. یعنی چه که تصمیمات سخت در پیش داریم؟ این حرف ها یعنی چه؟ شنیدن این حرف ها از یک دولت زیبنده نیست. زیبنده این است که شما یک برنامه ارائه بدهید و قبل از ابلاغ ناگهانی اجازه بدهید دانشگاه ها و حیطه های کارشناسی آن را بررسی و ارزیابی کرده باشند.

من صریح می گویم که تحت این عنوان و این شیوه هرکاری کنید، محکوم به شکست خواهد بود. چرا به اعتماد مردم اهمیت نمی دهید؟ چرا فرآیندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع را شفاف نمی کنید؟ یک بار می گویند می خواهیم جراحی کنیم، یک بار می گویند می خواهیم تصمیم سخت بگیریم.

هانا آرنت می گوید هر وقت یک سیاست گذار برای تنظیم معیشت مردم خود از تعابیر فیزیولوژیک یا بیولوژیک استفاده کرد، از یک شوک فاجعه ساز بترسید.

تصمیم گیران لطفا به جای این تعابیر برنامه خود را ارائه کنند و آن را به صورت کودتایی اجرا نکنند که بعدا هم یک کسی بگوید خواب ماندم و دیگری بگوید خبر نداشته ام.

برگشت از تصمیم غلط بازگرداننده اعتماد بین مردم است

مومنی در ادامه بیان کرد: شما خطاهای بزرگی کردید و یک شوک چند لایه تضعیف ارزش پول ملی را در سند بودجه ۱۴۰۱ گنجانده اید. همان موقع گفتیم بزرگترین بازنده ریالی این ماجراها شما خواهد بودید.

چه شد که همان روزهای اولی که گوشه هایی از آثار شوک ارزی نمایان شد، یارانه نقدی را چند برابر شد؟ من صمیمانه و خاضعانه تقاضا می کنم که اگر برای شما محرز شده است که هر روز باید به نیروهای نظامی خود آماده باش دهید یا هرروز به فکر سرویس های جدیدی باشید که بار مالی برای تان دارد، از تصمیمات غلطتان برگردید. برگشت از تصمیم غلط بازگرداننده اعتماد بین مردم است.

این استاد دانشگاه همچنین به مسئله تنظیم گری پرداخت و گفت: برای اینکه ببینید اوضاع و احوال زندگی رومزه مردمی که از ۱۳۸۴ تا کنون دائما کیفیت کاهشی داشته است، به نامه دوم اقتصاددان ها به حسن روحانی نگاه کنید.

در آن نامه با استناد به داده های رسمی نشان داده شده بود که در سال ۱۳۹۶ اندازه موجودی انبار بنگاه های تولیدی ایران به قله تولیدی خود رسیده است. معنای ان این است که بخش بزرگی از مردم نمی توانند مایحتاج خود را با قیمت تمام شده محصول با پایه دلار ۳ هزار تومانی را تهیه کنند.

ما با پدیده رکود تورمی دست به گریبان هستیم یعنی این سیاست های تورم زا در همان زمان که قیمت مایحتاج مورد نیاز برای بقای مردم را بالا می برد، بخش زیادی از نان آوران را از اشتغال محروم می کنند.

همین الان نرخ مشارکت ما در حد بحرانی است. نزدیک به دو سوم جمعیت در سن فعالیت ما هیچ نقشی در تولید ملی ندارند. چقدر غم انگیز است که رسانه هایی که مسئولیت ملی سنگین تری دارند، در این رابطه سهل انگاری های بیشتری دارند.

نیروهای شریف کم نیستند؛ آنها را به چاپلوس ها ترجیح دهید

وی در پایان سخنان خود گفت: بودجه دولت از سال ۱۳۹۶ تا آغاز ۱۴۰۱، چهارصد و سی رشد، قیمت دلار آزاد ۶۴۰ درصد رشد و قیمت دلار رسمی ۶۷۰ درصد رشد داشته است. در همین دوره، قیمت مسکن ۷۴۰ درصد رشد، قیمت برنج ۷۴۰ درصد رشد، روغن خوراکی ۱۷۴۰ درصد رشد و قیمت غلات ۱۳۰۰ درصد رشد کرده است.

برای اینکه قله این ناترازی را ببینید، یعنی دولت در عرضه کالاهای عمومی خود ناتوان بوده و قادر نیست بر اساس میثاق قانون اساسی به آموزش، تغذیه، سلامت و … مردم اهتمام بورزد.

از همه ناتراز تر روند تحولات دستمزد حقوق بگیران است که رشد آن در همین دوره زیر ۴۰۰ درصد بوده است. در رفتارهای مربوط به بازار سهام، در این دوره ارزش سهام های بنگاه های شیمیایی ۱۷۰۰ درصد رشد و ارزش سهام بنگاه های کانی و فلزی ۳۲۵۰ درصد رشد داشته است.

آیا نمی خواهید یک متخصص با شرافت را بیاورید تا دلالت های سیاسی-اقتصادی این شرایط را شرح دهد؟ وقتی که رانتی معدنی ها رشد می کنند، یک فریب بزرگتر وجود دارد که آن این است که سقوط و ورشکستگی بخش بزرگی از واحدهای صنعتی کوچک و متوسط در این چارچوب پنهان می شود چراکه آنها می گویند صنعت رشد کرده است و همه واقعیت را نمی گویند.

این ها حوزه هایی هستند که نیازمند تنظیم گری هستند. مالیات ها نسبت به سال ۱۴۰۰ در قانون ۱۴۰۱ بیش از ۲ برابر شده است اما سهم ثروتمندان از مالیات پرداختی کاهش پیدا کرده است.

مالیات بر درآمد و مصرف مردم در سال های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ به ترتیب ۴۶۰ و ۴۱۰ درصد رشد کرده اما مالیات بر مستغلات ۱۸۰ درصد رشد داشته است. مضمون تسخیر شدگی را می توان از این دریچه ها میتوان بررسی کرد.

کارشناسان و مشاوران با شرافت مسئولان اقتصادی کشور یک گزارشی از کتاب فروپاشی هدی صابر را به این عزیزان بدهند چراکه او نشان داده است که بر اساس اسناد رژیم پهلوی، در سال های میانی دهه ۱۳۵۰، هشدارهای کارشناسی آنجایی که تصمیم گیرها میخواستند منافع شخصی خود را قربانی بقای رژیم حاکم کنند، اثر نمی کرد.

همین الان چه در سطح دانشگاه ها و چه در سطح کارشناسی، نیروهای شریف کم ندارند لذا خاضعانه درخواست می کنم که آنها را به چاپلوس ها ترجیح دهید.

بیشتر بخوانید
عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا